سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله دین در غرب جدید فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله دین در غرب جدید فایل ورد (word) دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله دین در غرب جدید فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله دین در غرب جدید فایل ورد (word)

دین در غرب جدید  
پی نوشت:  
منابع:  

دین در غرب جدید

علی رغم تماسهای گسترده ای که مسلمانان از قرن گذشته تاکنون با جهان غرب داشته اند و هنوز هم دارند، بسیار کم درباره دین در غرب مطالعه کرده اند. عده محققان و علمای مسلمانی که زبانهای کهن غرب را به اندازه ای که برای مطالعه تاریخ دین عمده غرب، یعنی مسیحیت کافی باشد، بدانند و نیز عده مسلمانانی که عمیقاً به مطالعه در کلام و اندیشه دینی مسیحیت پرداخته باشند، بسیار اندک است. این واقعیت باتوجه به اینکه می بینیم در غرب شمار آنچنان فراوانی از علمای مسیحی و یهودی و نیز علمای ناسوتی اندیش که نظرهای دینی را قبول ندارند، برای آموختن استادانه زبان عربی و فارسی و سایر زبانهای اسلامی به قصد مطالعه خود اسلام، تن به همه گونه سختی و مشکل داده اند، تاسف انگیز است. این علمای غربی هرکدام از دیدگاه خاص خود درباره همه جهات و جوانب اسلام چیزهایی نوشته اند و حتی کوشیده اند به مسلمانان نیز به زور بقبولانند که چطور باید دربارهٌ دین خودشان تحقیق و مطالعه کنند

به هرحال بین فهم غرب از اسلام، ولو آنکه دیدگاههای آن از نظر مسلمانان متعصبانه و تحریف شده باشد، و فهم اسلام از دین در غرب از دیدگاه اسلامی هیچ موازنه ای برقرار نیست. تلاش مسلمانان برای فهمیدن دین در غرب بسیار نادر بوده و غالباً آنچه توسط محققان جدید مسلمان درباره دین و تفکر در غرب نوشته شده یا عمدتا بر دیدگاههای غربی مبتنی است و یا بردانش بی اساس و محدودی که خود مانع از ژرفکاوی در معنای دین و تاریخ آن در جهان غرب بوده است

در میان مسلمانان می توان دو دیدگاه کاملاً متضاد درباره دین در غرب دید. برخی همه غربیان را، به استثنای اقلیت کوچکی که یهودی اند، مسیحی می دانند و لذا غالبا از کل غربیان با تعبیر مسیحیان یاد می کنند، گویی که غرب همچنان غرب قرون وسطاست که بانی جنگهای صلیبی بود و تمدن غربی هنوز در عصری زندگی می کند که به عصر ایمان معروف است. و برخی دیگر از مسلمانان به عکس، گمان می کنند که همه غربیان مادی گرا و دهری مشرب و یا لاادری و شکاک اند و در میان غربیان عملاً هیچ دینی حاکم نیست

به قطع و یقین باید گفت که هر دو این نظریات یا گمانها خطاست. از یک سو غرب از قرن هفدهم و حتی پیش از آن، از رنسانس به این سو در جهت غیردینی کردن نگاه و نگرش مردمش و سست کردن علایق دینی در زندگی روزمره ایشان سیر کرده است. و در نتیجه امروزه در غرب کسان زیادی هستند که گرچه میراث داران مسیحیت و یهودیت اند، دیگر به معنای دقیق مسیحی یا یهودی نیستند. و با این حال هنوز عده بسیار زیادی در غرب زندگی می کنند که در بطن تمدنی که دیگر نمی توان آن را تمدنی مسیحی دانست، مسیحیان یا یهودیان متشرعی هستند. درک دقیق این اوضاع برای فهم درست نقشی که دین در غرب دارد، و پرهیز از نظریات افراطی که امروزه برخی در جهان اسلام دارند، برای مسلمانان بسیار اهمیت دارد. جوان مسلمان بدون درک نقش دین و نیز به محاق افتادن آن در غرب در همه مراحل تکوین و تولد و رشد و گسترش دنیای متجدد در اروپا و آمریکا و سپس در سرزمینهای دیگر، هرگز قادر نخواهد بود که دنیای متجدد را بفهمد

روشن است که غرب از زمان ظهور تمدن قرون وسطایی اش اساسا و عمدتا مسیحی بوده است. تمدن قرون وسطایی مزبور صرفا ادامه و امتداد تمدن یونان و روم نبود. این تمدن اساسا آنگاه پدید آمد که مسیحیت، به دنبال ضعف و انحطاط تدریجی امپراتوری روم، در این امپراتوری و نیز در میان اقوام ژرمن و سلت یا سلتی اروپای شمالی اشاعه یافت. نتیجه این جریان تولد تمدن جدیدی بود که گرچه عناصر مهمی را از روم و نیز یونان به ارث برده بود، کاملاً مسیحی بود. بنابراین تاریخ دین در غرب آنچنان که امروزه برای ما دانسته است، بیش از هر عنصر و عامل دیگری با مسیحیت مربوط است. مسیحیت در غرب، برخلاف وضعیتی که در شرق داشت و به سبب تقسیم شدگی اش به کلیساها یا مذاهب کوچک با ظهور و توسعه اسلام براحتی مغلوب شد، تا قرنها تقریبا یکپارچه بود، به این معنا که نهاد و سازمان یگانه ای داشت که همانا تشکیلات مذهب کاتولیک بود. پاپ همچنان رهبری و ریاست عالی کلیسای غرب را برعهده داشت. کلیسای ارتدکس که یکی دیگر از شاخه ها و شعب عمده مسیحیت سنتی است، بر مرجعیت پاپ گردن ننهاده و لذا از مذهب کاتولیک جدا بود. در نتیجه، مذهب و تشکیلات کاتولیک در سراسر دوران تولد و شکل گیری تمدن غرب به صورت یگانه نهاد مسیحی غرب باقی ماند
شکل گیری دورانی از تاریخ غرب که امروزه از آن به قرون وسطی تعبیر می شود و طی آن برخی از مهمترین نهادها و نیز الگوهای فکری غرب صورتبندی و متبلور گردیده، و هنر مقدس مسیحی نیز به اوج کمال خود دست یافته بود، همانا وامدار مسیحیت در شکل کاتولیکی آن است. در طول قرون وسطی مسیحیان غرب با اخلاص دینی شدید و پایبندی اکید به مسیحیت بدان گونه که مذهب کاتولیک برای ایشان تفسیر می کرد، زندگی می کردند و لذا علی رغم دشمنی عظیمی که با مسلمانان نشان می دادند، احساس شباهت و قرابت زیادی نیز با ایشان می کردند؛ زیرا جامعه ای از مؤمنان را در جهان اسلام می دیدند که اکیداً و خالصانه به کلام خداوند و دستورات و احکام او پایبندند. با این حال در غرب برخلاف اسلام، در نتیجه یک عده عوامل بسیار پیچیده داخلی، به تدریج مخالفتهایی با مرجعیت و اقتدار دین و به ویژه با مذهب کاتولیک پدید آمد. عوامل مزبور از جمله شامل مغفول ماندن تدریجی جهات و جنبه های معینی از تعالیم عرفانی مسیحیت، توجه زیاده و افراطی به عزاداری و مردگان، عقلانی کردن تدریجی اندیشه دینی مسیحی، و بالاخره شکاکیت ذاتی مندرج در کلام اصالت تسمیه »nominalist« اواخر قرون وسطی می شد

این مخالفتها در طی دوره ای که بعدها به رنسانس معروف شد، صورتهای گوناگونی یافت. در این دوره می توان از یک سو ظهور اومانیسم و فردگرایی را دید که به مخالفت با استیلای دین به طور کلی و علی الخصوص سلطه تمدن دینی قرون وسطی برآمد و بعدها به انگ و نشانهای اصلی تمدن جدید تبدیل شد، و از سوی دیگر شکل گیری یک عکس العمل مذهبی را که به ظهور پروتستانیسم و نهضت اصلاح دین انجامید که خواستار بازگشت به مسیحیت نخستین به همان صورتی بود که ریشه در کتاب مقدس و بویژه اناجیل داشته است؛ مشهور شدن این حرکت اخیر به نهضت انجیلی »Evangclicalism« به سبب همین تاکید بربازگشت به انجیل بود

برخلاف تمایلی که برخی از محققان داشته اند، مذاهب پروتستان و کاتولیک را نمی توان با تشیع و تسنن در متن اسلام مقایسه کرد. سابقهٌ هر دو مذهب تشیع و تسنن به همان دوران صدراسلام و اوان کار اسلام باز می گردد. در حالی که مذهب پروتستان مولود اعتراض »Protest« کاملا متأخری به کلیسا یا مذهب مستقر کاتولیک بود و حدود هزار و پانصد سال پس از ظهور و استقرار مسیحیت به وجود آمد
برخلاف مذهب کاتولیک که ساختار یکپارچه و متحد خود را با تمکین در مقابل اقتدار و مرجعیت دستگاه پاپی و سلسله مراتبی که کلیسای کاتولیک بر آن مبتنی بود حفظ کرد، مذهب پروتستانی سریعاً به فرق و مکاتب و دسته بندیهای دینی متعددی علاوه بر مذاهب یا کلیساهای مرتبط با کالون »Calvin« و لوتر »Luther« که برجسته ترین طلایه داران نهضت اصلاح دین بودند، تقسیم شد. دامنه گسترده این مذاهب یا کلیساها از کلیسای انگلستان که از جهاتی همچنان کاتولیک مانده بود اما بر اقتدار و مرجعیت پاپ گردن نگذاشته و لذا شاخه ای از پروتستانیسم به حساب می آمد، تا کلیساهای پروتستان همچون کلیسای متدیست»Methodist«، کلیسای پرسبیتری»Presbyterian« و کلیسای باپتیست »Baptist« یا تعمیدی را که تکیه و تاکید بسیار بیشتری بر جهد و تلاش فردی مبتنی بر حجیت و مرجعیت انجیل، تفسیر شخصی کتاب مقدس و عمل اجتماعی داشتند، در بر می گرفت. تعداد مذاهب و کلیساهایی که در درون پروتستانیسم ظهور یافته و هنوز هم همچنان ظهور می یابد، بسیار زیاد است. به واقع کسی که تازه وارد آمریکا یا اروپا می شود، مشکل می تواند بفهمد که چگونه وجود این همه فرق و مذاهب و کلیساهای مستقل از یکدیگر ممکن است

با وجود این درک این نکته مهم است که کل پدیدهٌ پروتستانیسم، از همه آن کلیساهایی که همچون کلیسای اسقفی بر شعایر مناسک تأکید دارند تا آن کلیساهایی را که همچون کلیسای تعمیدی اساساً خود را وقف عمل اجتماعی کرده اند، در بر می گیرد و ممکن است که جمعیتهای جدیدی بر گرد یک رهبر خاص فراهم آیند و یک مذهب یا شاخه جدید از پروتستانیسم را ایجاد نمایند

همه کلیساهای پروتستان، دست کم تا همین اواخر، در ایمان به خدا و حضرت مسیح»ع« شریک بوده اند، وگرنه اصلاً مسیحی دانسته نمی شدند. این کلیساها ضمناً همگی بر خلاف کلیسای کاتولیک که علاوه بر ایمان به خدا، مسیح و کتاب مقدس، همواره بر نفاذ و دوام تاریخی تعالیم کلیسا، ترتیبات جانشینی پاپها و آنچه در لاتینی traditio خوانده می شود و تا حدودی با تفاسیر قرآن و حدیث در اسلام مطابقت دارد نیز تأکید داشته است، اساساً بر اهمیت و مرکزیت کتاب مقدس تکیه دارند
نهضت اصلاح دین پروتستانی و قیام بر ضد مذهب کاتولیک اتفاقاً در آلمان و سوئیس آغاز شد و عمدتاً در اروپای شمالی ریشه دواند. این نهضت در جنوب اروپا توفیق و توسعهٌ زیادی نیافت، اگرچه در جنوب در طی یک دورهٌ بحرانی پروتستانیسم کل موجودیت جهان کاتولیک را در معرض انهدام قرار داده بود. ظهور ژاندارک، زنده زنده سوزانده شدن و سپس مقام قدیسی یافتنش در کلیسای کاتولیک بیانگر لحظهٌ بحرانی بود که در آینده سرانجام مانع گسترش پروتستانیسم می شود و مذهب کاتولیک می توانست در فرانسه و اسپانیا و ایتالیا و پرتغال و نواحی معین دیگری در اروپا باقی بماند. کشورهایی همچون آلمان، با در بر داشتن جمعیت کثیری از پروتستانها و شمار فراوانی از کاتولیکها، در بینابین این دو جهان کاتولیک، و پروتستان باقی ماندند. علاوه بر این، به دلایل گوناگون تاریخی، کشورهای معینی مثل ایرلند و لهستان و اتریش اتحاد ویژهٌ خود را با کلیسای کاتولیک حفظ کردند و در حالی که در شمال اروپا واقع بودند، همچنان کاتولیک ماندند. نتیجتاً امروزه نمی توان یک خط فاصل دقیق جغرافیایی میان دو جهان کاتولیک و پروتستان رسم کرد. با وجود این برای روشن کردن ذهن جوان مسلمانی که در صدد فهمیدن جغرافیای مذهبی اروپاست، می توان به عنوان گام نخست گفت که از قرن شانزدهم به بعد فرهنگ دینی کشورهای شمال اروپا هر روزه بیش از پیش به استیلای مذهب پروتستان درآمد، در حالی که کشورهای جنوب اروپا همچنان عمدتاً کاتولیک ماندند. در واقع در برخی از کشورهای جنوب مثل ایتالیا مذهب پروتستان عملاً تا به امروز وجود خارجی نداشته است. این امر در مورد اسپانیا و پرتغال نیز صادق است و یا دست کم تا یک دههٌ پیش صدق می کرد

الگوی مذهبی قارهٌ امریکا را در وهلهٌ نخست نحوهٌ به استعمار در آمدن این قاره رقم زد. آمریکای جنوبی و مرکزی و کانادای فرانسه که به استعمار کشورهای کاتولیک اسپانیا و پرتغال و فرانسه در آمده بودند، کاتولیک شدند، و در شمال آمریکا و کانادای انگلیس مذهب پروتستان استیلا یافت؛ ولی بر اثر مهاجرتها، امروزه شمال آمریکا نیز دارای جمعیت کثیری از کاتولیکهاست؛ با این حال فرهنگ مردم ایالات متحده و کانادا هنوز هم عمیقاً متأثر از مذهب پروتستان است. واقع امر این است که امروزه برخی از مخلص ترین و معتقدترین و در عین حال قشری ترین یا ظاهری مشرب ترین پروتستانهای جهان که عمیقاً دلبستهٌ مطالعه و تحقیق در کتاب مقدس اند، در ایالتهای جنوبی آمریکا در باریکه ای معروف به منطقه کتاب مقدس زندگی می کنند و به اصول گرایان معروفند

علاوه بر همهٌ اینها، یک شاخهٌ عمدهٌ دیگر از مسیحیت هست که گرچه پیروانش بیشتر در اروپای شرقی زندگی می کنند و نه در غرب، لازم است در اینجا ذکر شود. این شاخه از مسیحیت همان کلیسای ارتدکس است که دارای شعب یونانی، روسی، رومانیایی، بلغاری و برخی شعبه های معین دیگر است. این مذهب یا کلیسا که سابقهٌ آن همچون کلیسای کاتولیک به آغاز مسیحیت می رسد و با امپراتوری یونانی زبان بیزانس پیوند داشت، دارای تمرکزی خفیف تر از کلیسای کاتولیک است و مرکز آن هنوز هم در شهر استانبول »یعنی قسطنطنیه قدیم که پایتخت بیزانس بود« مستقر است. کلام، آداب و مراسم روحانی، زیبایی شناسی و بسیاری دیگر از وجوه و عناصر کلیسای ارتدکس از کلیساهای غربی به اسلام نزدیکتر است و این کلیسا پیروان زیادی در میان اعراب مسیحی دارد؛ اما حضور این کلیسا در اروپا صرفاً به کشورهای شرقی اروپا و مهاجرانی که از اروپای شرقی به کشورهای اروپای غربی وآمریکا رفته اند، محدود است

کلیساهای کاتولیک و پروتستان مدتهای مدیدی بر ضد یکدیگر مبارزه کردند؛ به نحوی که بسیاری از جنگهای قرون هفدهم و هجدهم میلادی به داشتن اهداف و آرمانهای کاتولیکی و پروتستانی نامبردار بودند. با این حال به تدریج حرکت چشمگیری پدید آمد که بخصوص در قرن جاری در پی ایجاد صلح و آشتی میان کلیساهای گوناگون بود. حرکتی که امروزه در غرب به نهضت وحدتگرایی بین ادیان و مذاهب »Constantinopole« مشهور شده است نه تنها به دنبال برقرار کردن صلح میان ادیان و مذاهب گوناگون است، بلکه می خواهد در درون خود مسیحیت نیز صلح و صفا برقرار کند
این حرکت آشتی جویانه را می توان در تجدید مطلع یافتن روابط صمیمانه میان کلیسای کاتولیک و کلیساهای گوناگون پروتستان از جمله کلیسای انگلستان که از ایام حکومت هانری هشتم از مرجعیت پاپ سر بر تافته بوده، و نیز میان دو مذهب کاتولیک و ارتدکس، دید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مکتب تربیتی امام خمینی (ره) فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مکتب تربیتی امام خمینی (ره) فایل ورد (word) دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مکتب تربیتی امام خمینی (ره) فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مکتب تربیتی امام خمینی (ره) فایل ورد (word)

مقدمه  
«انسان»  
«فطرت»  
کلیاتی درباره دیدگاه های سیاسی و اجتماعی امام (ره):  
«آزادی»  
1- آزادی انسان در رابطه با خود:  
2- آزادی در رابطه با دیگران:  
3- آزادی در رابطه با طبیعت:  
4- آزادی در رابطه با خدا:  
رابطه معرفتی:  
«اهداف تعالیم و تربیت»  
ویژگی های هدف غایی:  
هدف غایی:  
اهداف واسطی:  
اهداف شناختی:  
اهداف عملی:  
«اصول تعلیم و تربیت»  
1- اصل برابری انساناه در نسبت با هدف غایی تعلیم و تربیت :  
2- اصالت هدف:  
3- تقدم تزکیه بر تعلیم :  
«روشهای تعلیم و تربیت»  
روش انعطاف :  
روش محبت و امید :  
روش نفی عادات ذهنی و عملی:  
روش تحول محتوی :  
منابع و مآخذ :  

مقدمه

هر یک از مکاتب تربیتی بر نگرشی خاص از هستی و انسان مبتنی هستند و وجوه امتیاز هر یک از این مکاتب را باید در تفاوت نگرش آنها به هستی و انسان جستجو کرد. با رجوع به اندیشه هایی که با عنوان مکتب تربیتی در روزگاری شهرت داشته اند، اهمیت و جایگاه دیدگاه های هستی شناختی و انسان شناختی نمایان می شود. در سایه آگاهی از دیدگاه مبنایی این مکاتب، درمی یابیم که داوری ادیان الهی به ویژه اسلام درباره انسان منشأ وجود تفاوت هایی در مکتب های تربیتی دینی نسبت به دیگر مکاتب بشری است. دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوفان و عارفان و متکلمان و اخلاقیون، در مواضع گوناگونی آرای خویش درباره هستی و انسان را ابزار داشته اند و همواره به سبب ایمان به اسلام کوشیده اند که در نظریات خود از تعارض با آموزه های قرآنی و روایی بپرهیزند

این اندیشمندان،‌ در عین پویش و کوشش عقلانی برای دستیابی به آرایی استوار. از منبع وحی و متون دینی نیز الهام گرفته اند و بی شک، تعالیم دینی در بنیان و پیکره نظام اندیشه ایشان جایگاهی اساسی داشته است

در میان دیدگاه های عالمان مسلمان می توان آرایی کم و بیش مشابه و حتی یکسان را درباره جهان و انسان سراغ گرفت. مبدأ این شباهت و هماهنگی، تفکر دینی و تأثیر پذیری قرآنی ایشان است. البته گاه آرایی متفاوت و تصاویری به کلی ناهمسان از هستی و انسان نیز در میان این آراء دیده می شود. نکته شایان توجه این است که اگر به تصویری کلی و جامع از نظام های فکری رایج میان عالمان مسلمان نظر کنیم، درخواهیم یافت که بسیاری از امور مشابه در حقیقت تفاوتی بنیادین با یکدیگر دارند. این تفاوت تا بدان جاست که حتی توحید- یعنی سنگ بنای دین و دین باوری- نیز در نزد ایشان تفسیری واحد ندارد، اگر چه همه موحدند. توحید یک عارف با توحید یک متکلم تفاوت بسیار دارد و حتی توحید فیلسوفان نیز با هم یکی نیست. فلاسفه مشایی و حکیمان متأله، به خدا و انسان و جهان یکسان نمی نگرند. این نکته درخور توجه، ما را به یک روش در شناخت آرا و تفکرات رهنمون می سازد و آن نگاهی جامع به نظریات اندیشمندان مختلف است

برای دستیابی به دیدگاه تربیتی یک عالم، نمی توان به بررسی سخنان صریح او در وادی تربیت بسنده کرد، زیرا بسا مواردی که معنای حقیقی آثار تربیتی تنها با شناخت بنیان های فکری او دریافتنی باشد. تلاش برای شناخت مکتب تربیتی امام خمینی (ره) نیز اگر بخواهد قرین توفیق باشد، باید از کاوش در مبانی انسان شناختی و جهان شناختی ایشان آغاز گردد. با آگاهی از این مبانی، جایگاه و اهمیت دیدگاه ها و توصیه های اخلاقی و تربیتی ایشان آشکار می شود

پیش از ورود به بررسی دیدگاه های مبنایی امام خمینی (ره)، ذکر چند نکته لازم به نظر می‌آید

1- در میان علمای مسلمان، فیلسوف تربیتی و مربی در اصطلاحی که امروز رایج است وجود ندارد، در نتیجه نمی توان در ترسیم مکتب تربیتی هر یک از ایشان، به پاسخ هایی صریح درباره همه مسائل مطرح در تعلیم و تربیت دست یافت. به این تربیت باید کوشید پس از شناخت مبانی فکری آنها، با بررسی نظر تربیتی خاصی که در برخی مواضع ابزار داشته‌اند، به استنباط نظریات آنها در دیگر موارد پرداخت، تا از این رهگذر به تصویری نسبتاً جامع از مکتب تربیتی اندیشمند موردنظر دست یافت. طبیعی است که این کوشش در تحقیقات مختلف، نتایجی کاملاً یکسان به بار نمی آورد

2- دیدگاه های عالمان مسلمان درباره هستی و انسان را می توان به مکاتب کلامی، فلسفی، عرفانی و مکتب محدثین تقسیم کرد. در هر یک از این شاخه ها وجوه اشتراک فراوانی را در میان اندیشمندان می توان یافت، ولی این حقیقت مانع از آن نیست که هر اندیشمند، در عین حال دیدگاهی خاص خود داشته باشد و یا اینکه در مواردی نظر او مشابه اندیشمندان حوزه ای دیگر باشد؛ مثلاً یک فیلسوف از جهاتی همچون عارفان بیندیشد و یا متکلمی از مرزهای فلسفه عبور کند

3- با توجه به مطالب گذشته، محصور داشتن مکتب فردی امام خمینی (ره) در یکی از شاخه‌های فلسفی، عرفانی و یا فقهی دشوار است و اساساً شاید ویژگی مهم ایشان جمع سازوار و هوشمندانه ای است که میان عناصری از فقه، فلسفه و عرفان پدید آورنده اند. عناصر اندیشه ایشان را می توان مورد بررسی تاریخی قرار داد و مبدأ و منشأ هر یک را شناسایی نمود، لکن نوشته حاضر در پی تحقیق تاریخی درباره این آرا و نظریات نیست؛ ولی در یک قضاوت کلی می توان دیدگاه های انسان شناختی و هستی شناختی ایشان را عرفانی قلمداد نمود. دستیابی به این منظور عرفانی برای ایشان با گذر از معبر فلسفه و به ویژه حکمت متعالیه صورت گرفته است و تجلی این نظر گاه در سطح اندیشه اجتماعی، پیوندی عمیق با فقه یافته است، به گونه ای که نمی توان از تأثیر و تأثر فقه و عرفان امام (ره) بر یکدیگر چشم پوشید

نکته اخیر در چگونگی شکل گیری دیدگاه های تربیتی ایشان بسیار با اهمیت است، زیرا آرا تربیتی حضرت اما (ره) همچنان که از مبانی انسان شناختی و هستی شناختی جدایی ناپذیر است، از دیدگاه های حکومتی ایشان نیز غیرقابل تفکیک است و نظرهای حکومتی ایشان در نظریه ولایت فقیه- که دیدگاهی فقهی است- عرضه شده است

4- تعلیم و تربیت، به عنوان یک شاخه پژوهشی دانشگاهی مستقل، در پیشینه فرهنگی مسلمین جایگاهی ندارد؛ اگرچه فیلسوفان، عارفان و اخلاقیون به بخش های مهمی از مباحث فلسفه تعلیم و تربیت پرداخته اند. برای آنکه بتوان دیدگاه های یک اندیشمند را در قالب مسائل و مباحث امروزین فلسفه تعلیم و تربیت درآورد، بحث های تطبیقی بسیار مفید است. ولی در تحقیق حاضر- جز در مواردی که مقایسه آرا ما را در فهم جایگاه و اهمیت یک نظر یاری می رساند- از مباحث تطبیقی خودداری خواهد شد


«انسان»

انسان از دیدگاه امام خمینی (ره) و بسیاری دیگر از اندیشمندان مسلمان، دارای ویژگی های زیر است

1-   انسان موجودی وابسته و فقیر در برابر حقیقتی متعالی و بی پایان یعنی خداست؛

2-   موجودی آگاه است؛

3-   موجودی مختار است؛

4-   موجودی کمال جوست و کمال جویی او نامحدود است[1]؛

5-   تربیت پذیر است و انبیا برای تربیت او فرستاده شده اند؛

6-   بدون دستگیری وحی، در رسیدن به کمالات خویش توفیقی نخواهد داشت[2]؛

7- موجودی مسئول است

در میان اوصاف فوق، وصف نخست، یعنی فقر وجودی صفت ویژه انسان نیست[3]؛ زیرا همه هستی مخلوق، فقیر و وابسته به خداست[4] و انسان به عنوان جزئی از هستی مخلوق، وجودی فقیر و وابسته دارد، تنها تفاوت این است که انسان می تواند بر فقر خویش آگاهی یابد[5]. این آگاهی، او را به تکاپویی از سر بصیرت به سوی کمال مطلق می کشاند؛ یعنی او را تکویناً به حقیقت مطلق هستی متوجه است، با توجهی آگاهانه به سوی کمال مطلق سوق می دهد. این رتبه از آگاهی، یعنی شناخت فقر خویشتن و اگاهانه به سوی حق شتافتن، نقطه اوج ویژگی دوم انسان است

ویژگی سوم یعنی مختار بودن انسان تعیین کننده جهت حرکت اوست. جه حرکت انسان وابسته به شناختی است که او از خود دارد. اگر او به فقر همه جانبه خویش در برابر خدا معترف باشد، جهت حرکت او به سمتی است و اگر از فقر خویش غافل باشد جهت دیگری را برای حرکت خود برمی گزیند. طبیعی است اگر موجودی که خود را قیر می یابد به مبدأ غنا توجه کند. به عبارت دیگر اگر انسان در ویژگی اول و دوم خویش به رتبه «فقر آگهی» رسید، دارا بودن قوه اختیار باعث حرکت کمالی شتابدار او می شود؛ یعنی ویژگی چهارم او (کمال جویی نامحدود) را در بالاترین و بهترین شکل ممکن تحقق می بخشد. لکن اگر قوه آگاهی انسان، او را به استشعار نسبت به فقر خویش رهنمون نشود، آنگاه فقر وجودی و تکوینی انسان، او را در حد دیگر موجودات، طالب کمال خواهد کرد و به سوی آن هدایت خواهد نمود، با این تفاوت که در این فرض، اختیار او در دام «اشتباه کمال» گرفتار خواهد آمد، یعنی اموری را برمی گزیند که کمال حقیقی نیستند و تلاش او راه دستیابی به آنها فرجامی ناخوشایند خواهد داشت. این کمال غرحقیقی را کمال موهوم می خوانیم[6]

انسان همواره در معرض خطر گزینش کمال موهوم است. این خطر با خصیصه تربیت پذیری که در نهاد انسان نهاده شده است، قابل پیشگیری است. تربیت پذیری انسان می تواند وسیله‌ای باشد تا از خطا برهد. این ویژگی آنگاه برای انسان مفید واقع می شود که مربی او از منبع علم مطلق بهره مند باشد و با اتکا به چنین علمی از اشتباه در مصداق کمال منزه باشد. مجموعه ویژگی های انسان همچون آگاهی، فقر آگهی، اختیار و نیازمندی به دین، از او موجودی مسئول می سازد، زیرا اگر انسان در توجه خویش به کمال از آگاهی و اختیار خویش بهره نگیرد و موجودی مسئول نباشد. گویی در کیفیت خلقت او امری غیرحکیمانه رخ می دهد و ویژگی های آگاهی، اختیار و تربیت پذیری او عبث و بیهوده خواهد بود

با این توضیحات، به خوبی درمی یابیم که چگونه ویژگی های انسان مرتبط با هم و معنابخش به یکدیگرند. برای آنکه ارزش و جایگاه اینگونه آرای انسان شناختی بیشتر آشکار شود، بحثی مختصر درباره «نامتناهی بودن کمال جویی انسان» و «فقر آگهی» او می‌آوریم

یکی از ویژگی های انسان جدید، یعنی انسان پس از عصر روشنگری در اروپا، حصارشکن بودن اوست. انسان جدید همواره خواسته است خود را از همه باورهایی که او را مقید می کنند برهاند و به این وسیله، راه را بر تحقق هویتی بی حد و مرز از خویشتن بگشاید. پس همواره کوشیده است تا اراده خویش را گسترده سازد. این دیدگاه در ارزش های انسان امروز تجلی یافته است، چنانکه انسان غربی بر توجه داشتن خویش به آینده می بالد و آینده گرایی و تجدد طلبی را ویژگی ارزشمند خود قلمداد می کند و در مقابل، انسان شرقی را گذشته نگر و سنت گرا می خواند

خصلت نوگرایی چون در انسان غربی نهادینه شد، پیامد شگرفی را با خود به همراه داشت و آن پیشرفت پرشتاب و گیج کننده ای است که هر روز بر ابعاد ان افزوده می شود و به گونه ای هوش ربا، حدود پیشرفت و توسعه را فراختر و بیکرانه تر جلوه می دهد، و این البته گسترش مرز مادی انسان است

انسان غربی با داشتن چنین تجربه ای، به تخطئئه تفکر دینی می پردازد و دین را عامل تقید و بازماندن از پیشرفت می شمارد و توفیق در پیشرفت مادی خویش را مرهون روگردانی از دین می داند. بازگردانی دین نسبت به انسان، به دو صورت بیان شده است

1- باور دینی به معنای پذیرش وجود اراده‌ ای مافوق است، که همواره اراده انسان را تحدید و تهدید می کند. وجود اراده ای حاکم بر اراده انسان، اتکای او بر خویشتن را متزلزل می‌نماید و زمینه عدم اطمینان به خود و آینده را فراهم می آورد. در نتیجه، انسان دین باور همواره چشم به راه تصرف قوای فوق طبیعی در طبیعت و حیات است و از برنامه ریزی و آینده نگری دوری می کند

2- دین باوری و دینداری، به معنای پذیرش الگویی از پیش تعیین شده برای سلوک فردی و اجتماعی انسان است و این مانع از نوگرایی و افق شکنی انسان است. این خصوصیت اگرچه ظاهراً در ادیان دارای شریعت، راسختر و گسترده تر است، ولی محدود به ان نیست، زیرا دیگر ادیان نیز کمال انسان را پیشاپیش تعریف می کنند و مجال نواندیشیی در ترسیم اهداف زندگی را از او می گیرند

این دو تقدیر از بازدارندگی دین باوری، هر دو پاسخی محکم و کافی در اندیشه امام خمینی و اساساً در تفکر اصیل اسلامی دارد

اشکال نخست را با دو مقدمه می توان پاسخ گفت

1- بی شک انسان بدون خدا ادعای احاطه علمی و عملی بر عناصر و عواملی طبیعی را نمی تواند داشته باشد، زیرا تجربه بهترین گواه مخدوش بودن این ادعاست. چه بسیار از برآوردهای علمی و پیش بینی های آزمایشگاهی، که به دلیل عدم احاطه بر همه عوامل مؤثر در طبیعت به خطا می رود؛ و چه بسیار اقدامات عملی انسان، که علیرغم ابتنا بر یافته های علمی ناکام می ماند. این همه، ناشی از ناتوانی بشر در شناخت همه جانبه طبیعت است. همه بزرگان علم و دانش معترفند که معلومات بشر در برابر مجهولات او ناچیز است و اساساً گشوده شدن باب هر دانشی، به معنای رویارویی انسان با مجهولات تازه و پرشمار دیگری است

2- اکنون اگر هدف انسان تصرف در طبیعت باشد، بی شک ناکامی های او در شناخت و تصرف در طبیعت و آگاهی روافزون او از کم عمق بودن دانش و توانایی اش، بر عدم اطمینان و اتکای او بر خویشتن دامن می زند و آینده را در نزد او تیره و مبهم جلوه می دهد. موفقیت در عمل، برای او به گونه ای معنا شده است که رسیدن به آن امری قطعی و بدون تخلف نیست، لذا همواره در انتظار ناکامی به سر می برد. نهایت اینکه می کوشد با در نظر آوردن آثار و فواید موفقیت (در اصطلاح خودش)، شادابی و امید را برای خود تأمین کند

اما در اندیشه اسلامی، موفقیت چنان تعریف می شود که راه را بر یأس و تیره انگاشتن آینده می بندد و زمینه اطمینان خاطر و اتکا به نفس را فراهم می آورد. موفقیت از دیدگاه اسلام تنها در زندگی روزمره تأثیر نمی کند، بلکه دامنه آثار این نظر تا تعریف مفاهیمی همچون سعادت گسترده می شود و در دست یافتنی بودن زندگی توأم با سعادت، عمیقاً مؤثر واقع می شود

برای توضیح این دیدگاه سخن پرآوازه امام خمینی (ره) رساست که: «ما مأمور به وظیفه ایم نه نتیجه». در این جمله کوتاه، جلوه های بسیاری از آرای مبنایی امام (ره) را می توان یافت. در این سخن، مسئول بودن انسان به روشنی نمایان است؛ اما انچه که در تکون این سخن تأثیر اساسی دارد، این داوری است که خداوند بر امور این عالم و از جمله رفتارهای ما ناظر است و در پاداش و کیفر ما معیار نسبتی است که میان خود و خدا برقرار می کنیم، نه آنکه پیروزی ظاهری معیار ارزیابی ما در پیشگاه خداوند باشد. این سخن همچنین بر عدالت خداوند متکی است و آرامش حاصل از اعتقاد به این سخن، ناشی از آن است که خداوندی علیم و عادل بر عمل و انگیزه ما نظر دارد و هنگامی که انگیزه ما رسیدن به کمال مطلق باشد و از اتقان در کار فروگذاری نکرده باشیم، دیگر جایی برای دلهره و اضطراب نمی ماند و توفیق در کار، قطعی و بدون تخلف است

شکست در این دیدگاه بی معناست و پیروزی و شکست ظاهری، معیار موفقیت نیست. امام حسین (ع) به همان میزان موفق است که پیامبر اکرم (ص) در اوج پیروزی های نظامی بر کفار. بی شک هرگاه اراده خداوند دانای دادگر شکستی ظاهری را برما روا می دارد، در حقیقت راه رسیدن به کمال را بر ما می گشاید. شکست ظاهری آزمایش خداست و پیروزی‌ها نیز همه از خداست و اینگونه آزمایش هاست که به خلوص انسان کمک می کند و امکان صعود او را مهیا می سازد

دومین اشکالی که نسبت به دین باوری مطرح شد نیز، در انسان شناسی امام خمینی (ره) پاسخ شایسته ای دارد

امام (ره) مکرراً در سخنان خویش بر پایان ناپذیری کمال خواهی در انسان تأکید نموده اند. اگر غایت و مقصد انسان قرب خداوندی باشد که خود نامتناهی است، به هیچ روی نمی‌توان این تعیین پیشین مقصد را به معنای محدودسازی انسان در قید و بند انگاشت؛ زیرا این غایت از پیش تعیین شده، خود چنان است که انسان در یافتن معرفت و تقرب نسبت به خداوند هیچ گاه نمی تواند به کنه ذات او دست یابد و هرگز نمی تواند از تکاپو برای سلوک در راه او و معرفتی برتر نسبت به او باز ایستد. این تکاپوی جاودان البته به معنای دست نایافتنی بودن مقصد نیست، بلکه به معنای بی انتها بودن مدارج معرفت و تقرب است. بی انتهایی مدارج، راه را برای توسعه وجودی انسان باز می گذارد و از سکون و ایستایی او جلوگیری می کند

به این ترتیب، درمی یابیم که تعالیم اسلام درباره انسان چگونه می تواند مبنای مکتبی تربیتی قرار گیرد، که در عین استواری و روشنی، واجد پویایی و بالندگی باشد و از تحجر و واپسگرایی نیز مبرا باشد

«فطرت»


 

[1] – چهل حدیث- ص127

[2] – همان- ص70 وص643

[3] – همان- ص237

[4] – همان- ص444 و ص550

[5] – همان- ص222

[6] – چهل حدیث- ص172و184

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی فایل ورد (word) دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی فایل ورد (word)

چکیده 
الف. مفاهیم جزئی 
ب. مفاهیم کلّی 
1 مفاهیم ماهوی 
2 مفاهیم منطقی 
3 مفاهیم فلسفی 
ویژگی‌‌های مفاهیم سه‌‌گانه کلّی 
الف. ویژگی های مفاهیم ماهوی 
ب. ویژگی‌‌های مفاهیم فلسفی 
ج. ویژگی‌‌های مفاهیم منطقی 
پى‌‌نوشت‌‌ها 

چکیده

یکی از مباحث مهم عقلی، تقسیم مفاهیم کلی به سه قسم مفاهیم ماهوی، منطقی و فلسفی است. این تقسیم‌‌بندی از اهمیت زیادی در مباحث فلسفی و معرفت‌‌شناسی برخوردار است. از این‌‌رو، نوشتار حاضر درصدد بیان ویژگی‌‌های هر یک از این سه مفهوم نزد فلاسفه مسلمان است. ولی پیش از ذکر آن ویژگی‌‌ها، باید گفت: مفاهیم تصوری انسان به دو قسم تقسیم می‌‌شوند: جزئی و کلی

کلید واژه‌‌ها:مفهوم ماهوی، مفهوم منطقی، مفهوم فلسفی، مفهوم جزئی، مفهوم کلی

 

الف. مفاهیم جزئی

مفاهیم جزئی مفاهیمی هستند که فقط می‌‌توانند بر یک مصداق، دلالت نمایند و قابلیت صدق بر کثیرین ندارند؛ مانند مفهوم ایران. متفکران و منطق‌‌دانان اسلامی، مفهوم جزئی را به سه قسم زیر تقسیم نموده‌‌اند

1 مفهوم جزئی حسّی: ادراک و صورت جزئی‌‌ای که انسان در هنگام به کار گرفتن یکی از حواس پنج گانه خود به دست می‌‌آورد، مفهوم حسّی است. دقت در این تعریف می‌‌رساند که ادراک حسّی مشروط به دو شرط است: وجود محسوس نزد حسّ و توجه حسّ به آن. مثلا منظره زیبای یک گل را که انسان می‌‌بیند، ادراکی برای او به وجود می‌‌آید و تا وقتی که گل نزد انسان بوده و انسان نیز به آن نگاه می‌‌کند (یعنی قوه باصره انسان مشغول فعالیت است)، صورتی که نزد نفس انسان حاصل می‌‌شود ادراک حسی نام دارد. بدیهی است با از بین رفتن محسوس و یا از کار افتادن حسّ (و یا عدم توجه به شی‌‌ء خارجی) ادراک حسی از بین می‌‌رود

2 مفهوم جزئی‌‌خیالی: پس از قطع‌‌تماس و ارتباط حسی با خارج، اثر شی‌‌ء دیده شده نزد قوه‌‌ای از نفس، یعنی قوه‌‌خیال، باقی می‌‌ماند، به آن اثر، ادراک خیالی اطلاق می‌‌شود

3 ادراک جزئی وهمی: عده‌‌ای از فلاسفه اسلامی برآنند که انسان علاوه بر این‌‌که صورت‌‌ها را درک می‌‌نماید همانند بعضی از حیوانات دارای قوه‌‌ای است که معانی را درک می‌‌کند؛3 مانند معنای محبت، غضب. به عنوان مثال، وقتی گوسفند با دیدن گرگ فرار می‌‌کند، بدین خاطر است که دشمنی گرگ را درک نموده است. قوه‌‌ای که در گوسفند معنای دشمنی را درک می‌‌کند، قوه واهمه است. انسان نیز دارای چنین قوه‌‌ای است. بر این قسم از ادراک جزئی، عده‌‌ای از متفکران و فلاسفه اشکالاتی وارد نموده‌‌اند

ب. مفاهیم کلّی

مفاهیم کلّی مفاهیمی هستند که قابلیت صدق بر افراد متعدد و بی‌‌نهایت را دارند؛ مانند مفهوم انسان و درخت. منطقیین و فلاسفه اسلامی تفسیم سه گانه‌‌ای را برای مفاهیم کلی بیان داشته‌‌اند که از اهمیت ویژه‌‌ای در مباحث و علوم عقلی برخوردار است، به گونه‌‌ای که جهل به آن‌‌ها و در نتیجه، خلط میان آن‌‌ها موجب وصول به نتایج ناصحیح در مباحث و بررسی‌‌های علمی خواهد بود. این نوشتار کوتاه بر آن است که در حد امکان، پس از تعریف هریک از اقسام سه‌‌گانه مفاهیم کلی به ذکر ویژگی‌‌های آن‌‌ها بپردازد

متفکران اسلامی معتقدند که مفاهیم کلی بر سه قسم‌‌اند: مفاهیم ماهوی، مفاهیم منطقی و مفاهیم فلسفی

1 مفاهیم ماهوی

پس از این که انسان با مصداق یا مصادیقی از یک شی‌‌ء آشنا شد و به آن علم پیدا نمود، نفس او مستعد می‌‌شود تا مفهوم کلی آن را درک کند. برای مثال، وقتی انسان با مصداقی از درخت آشنا گردید، نفس او مفهوم کلی درخت را درک می‌‌کند و یا وقتی که مصداق نفس را با علم حضوری درک نمود، مفهوم کلی نفس را دریافت می‌‌دارد

2 مفاهیم منطقی

پس از این که انسان مفهوم کلی درخت، سنگ و; را درک کرد، مرتبه بالاتری از نفس مستعد شده تا با نظر در این مفاهیم، ویژگی‌‌های آن‌‌ها را به دست آورد. مثلا، وقتی که در مفهوم انسان نظر می‌‌کند و او را با افرادش مقایسه می‌‌کند، درمی‌‌یابد که مفهوم انسان قابلیت صدق بر افراد متعدد را دارد؛ به عبارت دیگر، این ویژگی و صفت را در مفهوم انسان درمی‌‌یابد که این مفهوم می‌‌تواند هم بر حسن صدق نماید، هم بر حسین و هم بر; . نام این ویژگی، کلیّت است. بدیهی است که در این نظر و دیدگاه، ذهن در مقام یافتن ویژگی‌‌ها و صفات مفاهیم ذهنی است نه دریافت و کشف صفات امور خارجی

همچنین با نظر دیگر به مفهوم انسان، به ویژگی دیگری از او نایل می‌‌شود؛ یعنی وقتی به مفهوم انسان نظر می‌‌کند درمی‌‌یابد که گرچه انسان، قابلیت صدق بر افراد کثیر را دارد، لکن آن افراد باید دارای حقیقت واحده (متحدالحقیقه) باشند و این طور نیست که هم بر حسن صدق کند و هم بر چوب و هم بر خودکار و;. این ویژگی انسان همان نوعیت است؛ یعنی به مفهومی که بر افراد متعدد اما متحدالحقیقه صدق می‌‌کند، نوع اطلاق می‌‌شود

همچنین، وقتی به تصویر یک انسان معین مانند زید نظر می‌‌کند، ملاحظه می‌‌نماید که آن تصویر، به علت دارا بودن ویژگی‌‌های خاص، بر بیش از یک فرد، دلالت نمی‌‌کند. پس صفت تصویر خیالی یک انسان خاص این است که جزئی است

به همین ترتیب، با نظر کردن در مفاهیم موجود نزد ذهن، به صفات و ویژگی‌‌های دیگری از آن‌‌ها دست می‌‌یابد؛ مانند مفاهیم جنس، قضیه، قیاس و;. به این ویژگی‌‌ها و صفات، مفاهیم منطقی اطلاق می‌‌شود. بنابراین، مفاهیم منطقی عبارتند از: مفاهیمی که صفات و ویژگی‌‌های مفاهیم دیگر داخل ذهن هستند

3 مفاهیم فلسفی

با نظر کردن به اشیای خارجی، انسان به مفاهیمی دست می‌‌یابد. ولی بعضی از مفاهیم به گونه‌‌ای هستند که با صرف توجه و نظر به یک شی‌‌ء به دست نمی‌‌آیند، بلکه فقط در صورتی انسان به آن مفاهیم دست یافته و آن‌‌ها را می‌‌تواند از اشیای عینی و خارجی انتزاع کند که آن اشیا را با اشیای دیگری مقایسه نماید و گرنه بدون سنجش و مقایسه، امکان دست‌‌یابی به چنین مفاهیمی میسّر نیست. به عنوان مثال، اگر انسان هزاران بار آتش را دیده باشد ولی آن را با حرارت پدیده آمده از آن مقایسه نکند، ذهن وی قادر نیست که مفهوم علت را از آتش انتزاع نماید

به مفاهیمی که با سنجش و مقایسه میان اشیای عینی و خارجی به دست می‌‌آیند، مفاهیم فلسفی اطلاق می‌‌شود؛ مانند مفاهیم علت و معلول، حادث و قدیم، ذهنی و خارجی، بالقوه و بالفعل، سقف و کف، پدر و مادر، برادر و خواهر، جزء و کل و;

ویژگی‌‌های مفاهیم سه‌‌گانه کلّی

با عنایت به این‌‌که میان مفاهیم ماهوی و مفاهیم فلسفی اشتراکاتی وجود داشته و همین امر موجب خلط میان آن‌‌ها می‌‌شود، در این قسمت پس از ذکر ویژگی‌‌های مفاهیم ماهوی، به ذکر ویژگی‌‌های مفاهیم فلسفی می‌‌پردازیم و سپس خواص مفاهیم منطقی را بیان خواهیم نمود

الف. ویژگی های مفاهیم ماهوی

مفاهیم ماهوی دارای ویژگی‌‌های متعدد ذیل می‌‌باشند

1 مفاهیم ماهوی، بیان‌‌گر ماهیات و حدود و قوالب اشیای خارجی هستند. در واقع، همان ماهیات آن‌‌ها می‌‌باشند که در ذهن حاضر می‌‌شوند. به عبارت دیگر، مفاهیم ماهوی، مفاهیمی هستند که بیان‌‌گر چیستی اشیای خارجی بوده و به اصطلاح، در جواب ماهو واقع می‌‌شوند. به عبارت سوم، مفهوم ماهوی مفهومی است که بر چیستی اشیا دلالت نموده و در ازای آن یک واقعیتی موجود است

2 به مفاهیم ماهوی «معقولات اولی» اطلاق می‌‌شود. اطلاق معقولات بر آن‌‌ها، بدین سبب است که کلی می‌‌باشند و اما «اولی» بودن آن‌‌ها بدین سبب است10 که مفاهیم ماهوی اولین دسته از مفاهیم کلی می‌‌باشند که ذهن واجد آن‌‌ها می‌‌شود

3 چون مفاهیم ماهوی، همان ماهیات اشیای عینی هستند، از این‌‌رو، اتصافشان خارجی است؛ یعنی صفت شی‌‌ء خارجی واقع می‌‌شوند. مثلا، به موجود خارجی می‌‌گوییم: «این شی‌‌ء درخت است» و یا «حسن انسان است»

4 علاوه بر این‌‌که، مفاهیم ماهوی صفت اشیای عینی می‌‌باشند، دارای مابه ازای عینی هستند؛ یعنی در ازای (مقابل) هر مفهوم ماهوی، یک وجود خارجی و عینی وجود دارد. مثلا، در مقابل و ازای مفهوم درخت، یک شی‌‌ء خارجی وجود دارد و یا در مقابل مفهوم انسان، یک موجود عینی قرار دارد

5 عروض مفاهیم ماهوی، خارجی است. مرحوم سبزواری می‌‌گوید: مفاهیم ماهوی، مفاهیمی هستند که عروض و اتصافشان خارجی است.13 مقصود از عروض، لازمه آن، یعنی «دوئیّت» می‌‌باشد. در توضیح این اصطلاح باید گفت: عروض در مواردی استعمال می‌‌شود که دوئیّت و اثنینیتی موجود باشد؛ یعنی شیئی باشد که عارض شی‌‌ء دیگر شده باشد، ولی این دوئیت ممکن است صرفا ذهنی باشد نه خارجی. همچنین ممکن است که دوئیت، خارجی باشد. مثلا وقتی می گوییم: «برگ درخت معلول است»، اثنینیت میان برگ درخت و معلولیت یک اثنینیت ذهنی است. یعنی در واقع، ذهن، امر واحد (یعنی برگ درخت) را به دو شی‌‌ء: موصوف (معروض) و صفت (عارض) تحلیل نموده و یکی را بر دیگری، عارض کرده است و به اصطلاح در این مورد، عروض معلولیت بر برگ درخت، تحلیلی است. البته روشن است که معلول، یک مفهوم فلسفی است نه ماهوی

اما وقتی می‌‌گوییم: برگ درخت سبز است، اثنینیت میان برگ درخت و سبزی، یک اثنینیت خارجی است نه ذهنی؛ چون مفهوم سبز مانند مفهوم برگ درخت از مفاهیم ماهوی بوده و بدین روی، هر یک دارای ما به ازای عینی می‌‌باشند. و وقتی که سبز بودن دارای ما به‌‌ازایی جدای از ما به ازای برگ است، گرچه یکی عرض و دیگری جوهر است، طبیعی است که دوئیت میان موصوف و صفت در جمله مذکور، دوئیت عینی و خارجی است نه ذهنی

6 به عنوان نتیجه دو امر سابق، می‌‌توان گفت: مفاهیم ماهوی البته مفاهیم عرضی مانند کم و کیف و; از اعراض خارجی هستند نه از اعراض تحلیلی؛14 چون همان‌‌گونه که بیان شد، هریک از مفاهیم ماهوی دارای ما به ازا می‌‌باشند

7 مقولات عشر، از مفاهیم ماهوی هستند. به عبارت دیگر، تمام مفاهیم ماهوی از مقولات عشر می‌‌باشند و به هیچ یک از مفاهیم فلسفی و نیز منطقی «مقوله» اطلاق نمی‌‌شود

8 مصادیق جنس و فصل و سایر کلیات خمس فقط از مفاهیم ماهوی می‌‌باشند؛ یعنی وقتی می‌‌توان به مفهومی جنس بودن یا فصل بودن را اطلاق نمود که آن مفهوم از مفاهیم ماهوی باشد؛ مانند حیوان (جنس) و ناطق (فصل)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراع

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) فایل ورد (word)

چکیده    
مقدمه    
مفهوم عدالت    
معناى لغوى و اصطلاحى عدالت    
پافشارى پیامبر درباره عدالت مدارى کارگزاران    
مقاومت پیامبر در برابر تبعیضات طبقاتى    
نگاه منفعت طلبانه به عدالت، هرگز!    
عدالت اجتماعى و حقوق اقلیت ها    
مبارزه با تبعیض در اجراى قانون در حکومت نبوى    
پیامبراعظم و مسئله نا برابرى هاى اجتماعى    
نابرابرى هاى اجتماعى هنگام ظهور اسلام    
پیامبراعظم و تغییرارزش هاى نظام قشربندى    
1 مخالفت صریح با ملا ک هاى ارزشىِ نظام نابرابرى    
2 چگونگى تعامل با فرودستان    
الف) مجالست و تکریم    
ب) تحرک اجتماعى فرودستان در جامعه نبوى    
نتیجه گیرى    
کتاب نامه    

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله بررسى جایگاه عدالت اجتماعى در سیره پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) فایل ورد (word)

1 قرآن کریم

2 نهج البلا غه

3 ابن اثیر، اسد الغابه فى معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، 1989م

4 ابن حزم اندلسى، جوامع السیره النبویه

5 ابن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، 1957م

6 ابن سید الناس، فتح الدین ابوالفتوح، عیون الأثر، بیروت، دارالقلم، 1993م

7 ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، بیروت، دارالاضواء، 1985م

8 ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق، دمشق، دارالفکر، 1985م

9 ابن هشام، السیره النبویه

10 افروغ، عماد، نگرشى دینى و انتقادى به مفاهیم عمده سیاسى، چاپ اول: تهران، مؤسسه فرهنگ و دانش، 1379

11 تسترى، محمد تقى، قاموس الرجال، چاپ دوم: قم، مؤسسه النشر الاسلامى، 1410ق

12 جعفریان، رسول، تاریخ سیاسى اسلام، چاپ دوم: تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى

13 جعفرى، یعقوب، تفسیر کوثر، چاپ اول: قم، هجرت، 1377

14 حاجى حسینى، حسن، عدالت اجتماعى از دیدگاه امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سه تن از اندیشمندان اجتماعى، پایان نامه کارشناسى ارشد جامعه شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، 1381

15 دلشاد تهرانى، مصطفى، سیره فردى و اجتماعى نبوى، چاپ اول: تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1372

16 رشید رضا، تفسیر المنار، چاپ دوم: دارالمنار، 1367

17 رفیع پور، فرامرز، آناتومى جامعه، مقدمه اى بر جامعه شناسى کاربردى، چاپ اول: تهران، شرکت سهامى انتشار، 1378

18 زنجانى، موسى، مدینه البلاغه فى خطب النبى و کتبه و مواعظه و وصایاه، تهران، منشورات الکعبه، 1363

19 سجادى، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفى و کلامى، چاپ اول: تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1375

20 سید قطب، عدالت اجتماعى در اسلام، ترجمه محمد على گرامى و سید هادى خسروشاهى، چاپ هشتم: تهران، شرکت سهامى انتشار، 1352

21 سیوطى، جلال الدین عبدالرحمن، الدرالمنثور فى تفسیر المأثور، بیروت، دارالفکر، 1992م

22 شریف قریشى، باقر، النظام السیاسى فى الاسلام، چاپ اول: قم، دارالکتب الاسلامیه، 1411ق

23 شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، مکتبه الصدوق

24 صحیح مسلم بشرح النووى، بیروت، دارالکتب العربى، 1987م

25 صدر بلاغى، صدرالدین، عدالت و قضا در اسلام، چاپ پنجم: تهران، انتشارات امیرکبیر، 1370

26 صلیبا، جمیل، فرهنگ علوم فلسفى، ترجمه منوچهر صانعى

27 طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، چاپ سیزدهم: قم، انتشارات اسلامى، 1380

28 قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1965م

29 کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمى، چاپ هفتم: تهران، دنیاى کتاب، 1370

30 کلینى، فروع کافى

31 کلینى، محمد بن یعقوب، اصول کافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1378ق

32 کوئن، بروس، مبانى جامعه شناسى، ترجمه غلام عباس توسلى و رضا فاضل، چاپ هفتم: تهران، سمت، 1375

33 لطیفى، محمود، «عدالت اجتماعى در حکومت علوى»، فصلنامه حکومت اسلامى، ش 18، 1379

34 متقى هندى، علاءالدین، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1989م

35 مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارلکتب الاسلامیه، 1363

36 مطهرى، مرتضى، سیرى در سیره ائمه اطهار، چاپ بیست و سوم: تهران، صدرا، 1382

37 مطهرى، مرتضى، عدل الهى، چاپ سوم: تهران، صدرا، 1367

38 مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، چاپ سوم: بیروت، دارالعلم للملایین، 1969م

39 مقریزى، تقى الدین، امتاع الاسماع، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1999م

40 مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ سوم: قم، دارالکتاب الاسلامیه، 1362

41 ملوین، تأمین، جامعه شناسى قشربندى و نابرابرى اجتماعى، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، چاپ اول: تهران، توتیا، 1373

42 موسوى، سید جلال الدین، عدالت اجتماعى در اسلام

43 نورى طبرسى، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیا ء التراث، 1988م

چکیده

عدالت اجتماعى از بزرگ ترین آرمان هاى بشر بوده و در جوامع مختلف، اعتبار و ارزش بالایى دارد. اسلام نیز به عنوان کامل ترین دین، خود را مدافع عدالت معرفى نموده است، به گونه اى که این موضوع، در سیره رهبران این دین، برجستگى و موقعیت کم نظیرى دارد. از آن جا که پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله)پس از هجرت، فرصت رهبرى اجرایى جامعه را نیز پیدا کرد، مقوله عدالت اجتماعى در سیره ایشان، سخت مورد توجه بود. در این نوشتار، جایگاه عدالت اجتماعى را در سیره پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)بررسى مى نماییم

واژگان کلیدى: پیامبراعظم، عدالت، عدالت اجتماعى، قشربندى، نابرابرى اجتماعى، تبعیض، سیره و نظام جاهلى

مقدمه

عدالت از بزرگ ترین آرمان هاى بشر و از مهم ترین مفاهیم درحوزه علوم اجتماعى است. ضرورت آن براى جامعه انسانى سبب شده که این گوهر، همواره به عنوان یکى از هدف هاى عالى زندگى اجتماعى بشر و نیز معیار ارزیابى رفتار رهبران جامعه مطرح باشد. اهمیت عدالت به حدى است که نحله هاى مختلف فکرى و رهبران اجتماعى، به منظور جلب رضایت عمومى و کسب مشروعیت، خود را مدافع آن معرفى مى کنند، هرچند در عمل، التزامى بدان نداشته باشند

عدالت در مکتب اسلام، جایگاه ویژه اى دارد و در قرآن کریم به عنوان یکى از اهداف بعثت انبیا معرفى شده است.2 این مقوله نزد پیامبراعظم(صلى الله علیه وآله) از اعتبار خاصى برخوردار بوده و در اولویت همه برنامه هاى اجتماعى ایشان قرار داشته است. در این مقاله، جایگاه عدالت در سیره نبوى(صلى الله علیه وآله) بررسى شده است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله خوف و رجا فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله خوف و رجا فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله خوف و رجا فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله خوف و رجا فایل ورد (word)

مقدمه    
خوف و رجا    
خوف    
انواع خوف    
تحصیل خوف    
آیات قرآنی در باب خوف    
رجاء    
مراتب رجا    
حقیقت رجا    
نمونه‌هایی از آیات قرآنی در باب رجا    
ثمره رجا    
اقوال عارفان در خوف و رجا    
حد خوف و رجا    
خوف برتر است یا رجا    
نتیجه    
منابع و مآخذ    

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله خوف و رجا فایل ورد (word)

ارشاد القلوب، دیلمی، حسن بن محمد، ج

اخلاق، ترجمه الاخلاق، شبر، سید عبدالله، مترجم، محمدرضا جباران، انتشارات هجرت

اخلاق عارفان، دکتر پناهی، مهین، انتشارات روزنه

عرفان اسلامی، انصاریان، حسین، ج 5، انتشارات عرفان

کیمیای سعادت، غزالی، محمد، انتشارات علمی و فرهنگی

مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، گیلانی، عبدالرزاق، با مقدمه و تصحیح سید جلال الدین محدث، ج2، انتشارات دانشگاه تهران

مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، کاشانی، عز الدین محمود، باتصحیح جلال الدین همایی، انتشارات سنایی

مقامات معنوی، انصاری، خواجه عبدالله، ج

مقدمه

مرغ ایمان را دو پر خوف و رجاست

مرغ را بی پر پرانیدن خطاست

از جمله صفات ممتازه انسانی دو صفت خوف و رجاست. خوف و رجا از مقتضیات ایمان و معرفت است البته کسی که خدا را به عظمت و توانایی شناخت از وی می‌ترسد و مخالفت در او نمی‌ورزد و هر کس خدا را به کرم و رافت شناخت به او امیدوار و از فضل او خشنود است

خوف و رجا دو اصل بزرگ و دو شرط مهم وظیفه ایمانی است و تساوی آنها عبارت است از اعتدال و حد وسط ما بین یاس و نا امیدی از کرم حقتعالی و بین غرور نفس به رحمت و فضل غیر متناهی او

اینک بنده حقیر بر آن شدم تا در این چند صفحه گر چه مختصر خوف و رجا را بررسی کنم امیدوارم تلاش اینجانب برای شناخت آغازین در این مهم موثر باشد

 خوف و رجا

اگر در اعمال الهیه و اخلاق فاضله انسانیه دو قدم خوف و رجا نباشد حرکت به سوی کمال برای انسان یا سخت یا غیر ممکن خواهد بود . عامل یک عمل الهی، به خصوص اعمال واجبه از طرفی باید بداند که مولای مهربان او اجر هیچ عملی را ضایع نمی‌گذارد و از طرفی باید بداند که اولا عملش در برابر عظمت بی‌نهایت مولا قابل ذکر نیست و ثانیا اگر عمل علت غرور و عجب گردد اهباء منشورا شده و عمل و صاحبش مستحق جریمه می شوند بر این حساب باید از سوء عاقبت و نقص عمل، سخت در وحشت و ترس بود

توجه به نقص خویش و نقص و عیوب در عمل خویش و توجه به آیات و روایات مربوطه به خوف یا آیات و روایات بازگو کننده عذاب و جریمه مجرمین، بهترین راه بدست آوردن خوف مطلوب است خوف از عذاب فردای قیامت آدمی را از اعمال ناپسند و رذایل اخلاقی حفظ می‌کنند

در روایت آمده

«ان حب الشرف و الذکر لا یکونان فی قلب الخائف الهارب »

انکس که از مقام حق و عذاب الهی در ترس و بیم است عاشق برتری و ناآوری نیست. و نیز در روایت است که قطره اشکی که از خوف خدا ریخته شود دریاهایی از آتش را خاموش می‌کند. اثر خوف در قلب آنچنان باید در دل تجلی داشته باشد که محلی برای سایر هموم باقی نماند و یا لااقل آنقدر خوف باشد که در ردیف سایر هموم بر دل حکومت کند

کمترین درجه خوف اثرش خودداری از گناهان است و این مرتبه راورع گویند و مرتبه متوسط آن ترک مشتبهات است و این مرتبه رامرتبه متقین خوانند و بالاتر از این، ترک اموری است که انجام آن مانعی ندارد چون عبادت انسان ضمیمه این مرتبه شود، انسان آنچه را در آن مسکن نگزیند بنا نکند و به آنچه نیاز ندارد جمع ننماید و به دنیا جز به ضرورت آن التفاقی نکند چنین انسانی سزاوار لقب با عظمت صدیق است

اما قدم امید که باید هماهنگ قدم خوف در وجود انسان تجلی کند آن هم از طریق معرفت نسبت به کتاب حق و آثار اهل بیت قابل تحصیل است. البته رجاء منهای عمل، امید و رجائی احمقانه و باطل است امید ی که قرآن از انسان می‌خواهد در جنب عمل، کوشش و ریاضت می‌خواهد

اگر کسی اهل امید باشد برای رسیدن به هدفش می‌کوشد و اگر از چیزی بترسد از آن می‌گریزد. بنابراین باید توجه داشت که به هنگام عمل پاک و اخلاق حسنه باید امید به عنایت دوست داشت و باید به وقت توبه و ترک گناه از روی بخشش معاصی گذشته کرد وگرنه امید بدون عمل و رجا بدون اخلاق و آرزوی غفران بدون توجه باطل و مردود است

خوف

ترس سالک است از احتمال پیش آمدن امری مکروه و یا از دست رفتن عملی پسندیده، خائف خوفش از جهت خویش و رجایش از طرف غیر (حق متعال) است. و بدان که خوف از ایمان به غیب تواد کند و بر دو گونه باشد خوف عقوبت و خوف مکر. و اما خوف عقوبت عوام مومنان را بود و سبب آن دو چیزاند تصدیق وعید و مطالعه جنایت. و علامتش هم دو چیز. احتراز از وقوع در جنایت فیما بعد و تعجیل تدارک جنابت ماضی. و تسکین حرارت این خوف به ملاحظه مواعید مرجیه صورت بندد. صاحب این خوف اگر چه ایمان به غیب دارد از اهل محبت نبود. اما خوف مکر محبان صفات را بود که تعلق با صفات جمالی دارند مثل رافت و رحمت و لطف و رضا و از صفات جلالی مثل عقوبت و قهر. و سبب این خوف دو چیزند محبت الهی و ملاحظه مکر

خوف از خدا ثمره علم است و علم ندارد کسی که از خدا خوف ندارد خوف واقعی این است که ترک نماید تمامی گناهانی که وعده عذاب برای آن داده شده است چنان که خدای متعال می‌فرماید: به عزت و جلال خودم سوگند که بر هیچ بنده‌ای دو ترس را جمع نمی‌کنم و از برای هیچ بنده‌ای دو امن را قرار نمی‌‌دهم سپس هر که در دنیا ایمن باشد از من در قیامت او را خواهم ترسانید و هر که در دنیا از من بترسد در قیامت او را ایمن خواهم ساخت

انواع خوف

عقیده بیداران راه و عاشقان الله بر این است که خوف بر سه نوع است

1- خوف طبیعی

2- خوف مذموم

3- خوف ممدوح

و اما خوف طبیعی

از خطوط اصلی نفس است این حالت برای حفظ جان از حوادثی چون تصادف، سیل و چگونگی مواجهه با حیوانات درنده و ; به کار گرفته می‌شود. اگر این حالت عالی نفسانی به انسان عنایت نمی‌شد و آدمی در برابر آن گونه حوادث و پیشامدها به خود نمی‌هراسید در مقام حفظ نفس برنمی‌آمد و در این صورت از هیچ حادثه‌ای در امان نمی‌ماند و حیات انسانی در کره خاک در معرض نابودی قرار می‌گرفت

هیچ انسانی را د زمینه چنین خوفی نباید سرزنش کرد زیرا این خوف یکی از بهترین ابزار مبارزه با حوادث است

خوف مذموم

خوفی است که ارتباطی با مسائل خطرآفرین و نیز مسائل عالی الهی از قبیل ترس از عذاب فردا یا ترس از مقام و هیبت حق نداردو علت آن تصورات باطل و وهم و خیالات فاسد نسبت به اموری است که انسان با اندکی تامل نسبت به آن امورکه زائیده خیالات واوهام است حس میکند که خوفش امری بیهوده و حالتی غیرمنطقی است. من جمله ترس از برنامه‌ای که وقوعش حتمی است و انسان به هیچ عنوان قدرت جلوگیری از آن را ندارد مثل اجل طبیعی یا ترس از برنامه‌هایی که وقوع و عدم وقوعش مساوی الطرفین است مثل این که نهالی بکارد و در ترس فرو رود که این نهال ثمر می‌دهد یا نه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >