سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان فایل ورد (word) :

سعادت مطلوب فطرىانسان
«سعادت‏»; مطلوب فطرى انسان
همه مردم طالب سعادت و فطرتا دنبال خوشبختى‏اند، از گرفتارى‏ها به تنگ مى‏آیند و در صدد نجات از آن‏ها برمى‏آیند. اما در چند زمینه با همدیگر اختلاف‏نظر دارند; یکى از آن‏ها تعیین مصداق «سعادت‏» – همان گمشده فطریشان – است. همه مى‏خواهند خوشبخت‏باشند و هیچ وقت دچار گرفتارى و بدبختى نشوند، اما بسیارى از آن‏ها نمى‏دانند که خوشبختى واقعى کدام است.

بسیارى از مردم تصور مى‏کنند مطلوب‏فطرى‏آن‏هاهمین لذت‏هاى زودگذر دنیوى است. بنابراین، همه توان خود را صرف رسیدن به آن مى‏کنند و دنبال چیز دیگرى نمى‏روند. این‏ها تلاش نمى‏کنند تا دریابند سعادت واقعى کدام است.
دسته‏اى دیگر از مردم اجمالا مى‏دانند که لذت‏هاى زودگذر لیاقت دل‏بستگى را ندارد، مى‏بینند که هر روز مردم به یک چیز دل مى‏بندند و توجهشان را صرف به دست آوردن آن مى‏کنند ولى هر قدر هم نسبت‏به چیزى علاقه‏مند بوده و از رسیدن به آن خرسند شده باشند، برایشان باقى نمى‏ماند و از بین مى‏رود، مى‏بینند که آنچه مردم‏زندگیشان را صرف به دست آوردن آن کرده بودند پایدار نمى‏ماند و به اصطلاح، «آنچه را نپاید دل‏بستگى را نشاید»، در مى‏یابند که آن‏ها لیاقت دل‏بستن ندارند، اما نمى‏دانند آنچه را باید دنبال کنند چیست. این قبیل افراد دو دسته‏اند:

یک دسته کسانى‏اند که به کمک عقل و راهنمایى‏هاى افرادى که از سوى خداوند آمده‏اند هدف اصلى‏شان را مى‏شناسند و مى‏فهمند سعادت واقعى چیست; همان که در اصطلاح، از آن به «قرب خداوند» تعبیر مى‏کنیم. «فمنهم شقى و سعید فاما الذین سعدوا ففى الجنه خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض.» (هود:107) پس سعادت واقعى این است که انسان نزد خداوند از خوشبختى ابدى و بى‏نهایت‏بهره‏مند باشد.
اما دسته دیگر وقت صرف مى‏کنند، فکر مى‏کنند، بحث مى‏کنند، اما در شرایطى قرار مى‏گیرند که موفق نمى‏شوند بفهمند، دچار شک و شبهه‏هاى واهى و وسوسه‏هاى شیطانى مى‏شوند; نه خدا را درست مى‏شناسند و نه قیامت را رست‏باور دارند; کوتاهى نمى‏کنند، اما تشخیص هم نمى‏دهند.

کسانى که سعى مى‏کنند و راه درست را مى‏شناسند و مى‏فهمند که سعادت واقعى در قرب خدا و جوار رحمت اوست‏باید در صدد برآیند که راه صحیح را بشناسند. اما برخى از این افراد در این زمینه، وقت کافى نمى‏گذارند، به قدر کافى تحقیق نمى‏کنند; متوجه مى‏شوند که سعادت حقیقى در ایمان به خدا و روز جزاست، در این است که انسان نزد خداوند معزز و مقرب باشد

، اما سعى نمى‏کنند که بفهمند راه آن کدام است. به حرف هر کس یا هر شرایطى که در جامعه حکم‏فرماست، هرچند درست نباشد، اعتماد مى‏کنند و به قدر کافى به تحقیق نمى‏پردازند. کسانى هم که در اطراف آن‏ها هستند، نمى‏توانند راه صحیح را به آن‏ها نشان دهند. البته نشناختن این دسته مراتبى دارد; برخى در مسائل فردى به شناخت کافى نمى‏رسند و برخى در مسائل اجتماعى یا سیاسى یا غیر آن.

اما در هر صورت، برخى افراد موفق مى‏شوند به شناخت کافى برسند. ولى پس از این، نوبت «عمل‏» مى‏رسد; یعنى رسیدن چنین اشخاصى به سعادت مطلوبشان در گرو اینست که چه قدر در این راه پاى‏مردى نمایند، از راه صحیح منحرف نشوند و افراط و تفریط نکنند.
برخوردارى مؤمنان از نعمت‏هاى ویژه الهى در دنیا و آخرت
اگر کسانى تحقیق کردند، هدف را شناختند، به درستى هم عمل کردند، آیا ممکن است‏خداى متعال چیزى از آن‏ها کم بگذارد؟ آیا ممکن است چیزى به صلاحشان باشد و خدا به آن‏ها ندهد، چه در دنیا و چه در آخرت؟ محال است چنین باشد; زیرا خداوند بخیل نیست، عالم را هم آفریده تا انسان‏ها با حرکت اختیارى خودشان، راه تکامل را طى کنند و به فیوضات و رحمت‏هاى ابدى او نایل شوند و اصلا هدف الهى این است

که وقتى کسى راه درست را شناخت و تمام نیرویش را صرف عمل کرد و کوتاهى ننمود خداوند درباره‏اش کوتاهى نکند. خداوند به کسانى که اهل عصیان و تمردند و از یاد خدا غفلت ورزیده‏اند نعمت‏هاى فراوان مى‏دهد، آیا ممکن است‏به کسانى که توانشان را صرف هدایت‏خود و عمل به دستورات خدا کرده‏اند، عنایت نکند؟ خیر، خداوند هر چه را به نفعشان باشد،

در دنیا و آخرت، به آن‏ها خواهد داد. از نعمت‏هاى آخرت، که هیچ تزاحمى با همدیگر ندارد، به قدرى که افراد لیاقت داشته باشند، به آن‏ها خواهد داد; «جنه عرضها کعرض السماء والارض‏» (حدید: 21); بهشتى که گستره‏اش به اندازه تمام آسمان‏ها و زمین است در اختیارشان مى‏گذارد. هر قدر بتوانند از آن استفاده کنند مضایقه‏اى نخواهد بود; زیرا بهشت و نعمت‏هاى آن مثل این دنیا نیست که مثلا، اگر کمى غذا خوردند سیر شوند یا اگر زیاد خوردند مریض شوند.

در آن‏جا، تزاحمى نیست. چنین نیست که اگر از چیزى تمتع بردند، خسته شوند یا دیگر نتوانند استفاده کنند. در آن جا، نه خستگى وجود دارد، نه ملالت، نه ضعف، نه درد،; . خدا مى‏داند که آن جا چه عالمى است! و چه نعمت‏هایى در اختیار بندگان شایسته‏اش قرار مى‏دهد! چنین کسانى که راه را به خوبى شناخته‏اند و به خوبى آن را پیموده‏اند، در آخرت، هیچ مشکلى ندارند

و هر چه بخواهند در اختیارشان قرار مى‏گیرد حتى بیش از آنچه تصور مى‏کنند و به عقلشان مى‏رسد. معمولا انسان باید تصورى از چیزى داشته باشد تا آن را بخواهد. اما خداوند آن قدر نعمت مى‏دهد که تصورش را هم نمى‏کنند; «فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین.» (زخرف: 71) در جایى هم مى‏فرماید: «لهم ما یشاؤون فیها و لدنیا مزید» (ق: 35); هر چه بخواهند مى‏دهیم، بیش‏تر هم مى‏دهیم.

اما در دنیا، خیرات و نعمت‏ها کمابیش با یکدیگر تزاحم دارد. نعمت‏ها هرچند حلال و مشروع هم باشد، انسان به قدر محدودمى‏توانداز آن‏ها استفاده کند، چه در خوردنى‏ها باشد، چه در نوشیدنى‏ها، چه در پوشیدنى‏ها یا دیگر نعمت‏ها. دنیا همه چیزش محدود است و به قدر محدود باید از آن‏ها استفاده کرد. اگر از حد خودش بگذرد نتیجه معکوس مى‏دهد; مثلا، اگر انسان پرخورى کند، مریض مى‏شود. خداوند هم وقتى مى‏خواهد در این دنیا به کسى چیزى بدهد به مقدار محدود مى‏دهد، وقتى هم نعمت‏هاى مادى و معنوى او با یکدیگر تزاحم پیدا مى‏کند، نعمتى را که برایشان اصل است‏به آن‏ها مى‏دهد.

به همین دلیل است که گاهى بندگان شایسته در این دنیا مبتلا به گرفتارى‏هایى مى‏شوند. این طبیعت دنیاست که به دلیل این تزاحمات، گرفتارى‏ها ایجاد مى‏شود. اصلا زندگى دنیا بدون سختى ممکن نیست. اما قرار بر این است که بندگان شایسته خدا هر چه خواستند، خداوند در این دنیا هم به آن‏ها بدهد، مگر مصلحتى قوى‏تر در کار باشد و نعمتى با دیگرى تزاحم پیدا کند. بندگان خدا چیزهایى را مى‏خواهند، اما این خواست گاهى موجب محرومیت آن‏ها از چیزهاى دیگر مى‏شود. در چنین مواقعى، خداوند به آن‏ها چیزى مى‏دهد که به صلاحشان باشد.

البته بندگان شایسته خدا هم کارشان را به خدا واگذار مى‏کنند و معمولا مطابق خواسته دلشان از خدا چیزى نمى‏خواهند، مى‏گویند: خدایا، هر چه را براى ما بهتر است نصیبمان کن. خداوند هم چنین اراده مى‏کند که به عنوان مثال، براى محفوظ ماندن آن‏ها از گرما، ابرى بفرستد تا بر سرشان سایه بیندازد یا اگر از باران روز ناراحت مى‏شوند، شب برایشان باران بفرستد. ولى واست‏خداوند چنین است که اگر این نعمت‏ها با یکدیگر تزاحم پیدا کرد، آن را که برایشان بهتر است عطا کند; حتى گاهى از دنیایشان کم مى‏گذارد و بر نعمت‏هاى اخرویشان مى‏افزاید و درجاتشان را بالا مى‏برد.

پس با دلایل عقلى و برهانى، مى‏توان اثبات کرد که اگر کسانى راه صحیح را بشناسند و آن را درست‏بپیمایند، هر چه را برایشان خیر باشد خدا به آن‏ها مى‏دهد، حتى اگر به این صورت باشد که در روز گرم تابستان، ابرى بر سرشان سایه بیندازد یا اگر مریض شدند شفا پیدا کنند، مگر این‏که خداوند خیرشان را در غیر از این دیده باشد. در هر صورت، قرار بر این است که هیچ ناراحتى نبینند.

سعادتمند واقعى کیست؟
این‏ها چه کسانى‏اند؟ آیا کسانى که مقصد را شناخته‏اند، راه رسیدن به آن را هم در میان تمام مسائل فردى و اجتماعى و دیگر جنبه‏هاى زندگیشان به خوبى شناخته‏اند و توفیق عمل داشته‏اند یهودى‏اند یا نصرانى یا بودایى یا غیر آن؟

بر اساس عقیده ما، راه صحیح «اسلام‏» است و هر کس مسلمان باشد سعادت آخرت را به خوبى شناخته است. گم‏شده حقیقى انسان نزد خدا و در عالم ابدى است. پس مطلوب مسلمان «خدا» است. براى رسیدن به او نیز تنها راه «اجراى دستورات اسلام‏» است. بنابراین، ممکن نیست کسى مسلمان باشد، اما ضروریات اسلام را نداند. پس هر کس مقصد را شناخته، راه را هم کمابیش یافته است. چنین شخصى مستحق دریافت نعمت‏هاى بى‏منتهاى خدا در دنیا و آخرت است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر