پروژه دانشجویی مقاله مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایمها
پروژه دانشجویی مقاله مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایمهای اثباتی، تفسیری و انتقادی فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایمهای اثباتی، تفسیری و انتقادی فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایمهای اثباتی، تفسیری و انتقادی فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
ماهیت انسان
ماهیت علم و دادههای آن
واقعیت اجتماعی
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایمهای اثباتی، تفسیری و انتقادی فایل ورد (word)
آرون، ریمون، مراحل اساسی اندیشه جامعهشناسی، ترجمه باقر پرهام، چاپ دوّم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370
اژدری زاده، حسین، تأملی جامعه شناختی بر مباحث معرفتی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، معرفت و جامعه، بهکوشش حفیظ الله فولادی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384
ایمان، محمدتقی، کارگاه پارادایمهای علوم انسانی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1/9/1385
بوردیو، پییر، نظریه کُنش، دلایل عمل و انتخاب عقلانی، ترجمه مرتضی مردیها، چاپ دوم، تهران، نقش و نگار، 1381
پارسانیا، حمید، ایدئولوژی، علم، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1385
جوادی آملی، عبدالله، «سیاست حکمت متعالیّه»، نشریّه پگاه حوزه، ش 229
جوادی آملی، عبدالله، علم و هویت، سلسله نشستهای علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، قم، 1385
حرعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا
حکیمی، محمدرضا ودیگران، الحیاه، طهران، دائره الطباعه و النشر، 1360
خسروپناه، عبدالحسین، گستره شریعت، قم، دفتر نشر معارف، 1382
خیری، حسن، پایاننامه کارشناسی ارشد: حداقل وجدان جمعی به منظور برقراری نظم اجنماعی از دیدگاه اسلام، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی€
رابرتسون، رونالد، جهانی شدن، ترجمه کمال پولادی، تهران، ثالث، 1380
ریتزر، جورج، نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، چ چهارم، تهران، علمی،
شجاعیزند، علیرضا، دین، جامعه و عرفی شدن، تهران، مرکزی، 1380
شیخ عباس قمی، سفینه النجاه و مدینه الحکم و الآثار، بیروت، مؤسسه الوفا (دار المرتضی)، بیتا
شیروانی، علی، سرشت انسان: پژوهشی در خداشناسی، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376
صدر، محمدباقر، فلسفتنا، قم: دار الکتاب الاسلامی، بیتا
طباطبایی، سیدمحمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، شرکت افست (سهامی عام)، بیتا
فروند، ژولین، نظریههای مربوط به علوم انسانی، ترجمه علیمحمد کاردان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1372
کلمن، جیمز، بنیادهای نظریه اجتماعی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نی، 1377
کلینی، محمد، اصول الکافی، ج1، تهران، مسجد چهارده معصوم(ع)، بیتا
گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران، نی، 1383
محسنی تبریزی، علیرضا، جزوه نظریههای روانشناسی اجتماعی، بیتا
محمدی، رحیم، درآمدی بر جامعه شناسی عقلانیت، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382
مجلسی، محمدتقی، بحار الانوار، ج17، 51، 52، 84، بیروت: دار الإحیاء التراث العربی، 1403ق
مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، قم، صدرا، بیتا
نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، 1375
چکیده
در این نوشتار پارادایم اسلامی در خصوص ماهیّت انسان، ماهیّت علم و دادههای آن،واقعیّت اجتماعی، با مراجعه به قرآن و روایات و اندیشههای صاحبنظران اسلامی در مقایسه با اثباتگرایی، تفسیرگرایی و انتقادگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان در این رویکرد دارای ساحتهایی است که دین، جهتدهی و هماهنگسازی آنها را عهدهدار است. حس، عقل، شهود و وحی ابزارهای شناخت بوده و شناختی که از حواس آدمی حاصل میشود، زمینهساز تحقق معرفت تحلیلی است. ژانسان دارای سرمایههای بالقوه و بالفعل درونی است و محیط زیست آدمی نیز سرمایههای زیستی ـ فرهنگی، اجتماعی متفاوتی در اختیار انسان قرار میدهد و از این گذر، هویت آدمی شکل میگیرد. در خصوص واقعیّت اجتماعی در پارادایم دینی، هم به عامل با اراده و کُنشگر فعّال و هم به وجود ساختهای اجتماعی و فضای منبعث از آنها و تأثیر آنها بر فرد توجه میشود.
کلید واژهها: پارادایم، دین، اثباتگرایی، تفسیرگرایی، انتقادگرایی، ماهیّت انسان، ماهیّت علم، واقعیّت اجتماعی.
مقدمه
پارادایم مجموعه قضایایی است که چگونگی درک جهان را تبیین میکند. در این تبیین، نوع نگرش به دنیا، چگونگی فائق آمدن بر پیچیدگیها و راهنمایی محققان و دانشمندان علوم اجتماعی در اینکه چه چیزی مهم است، و مشروعیت دارد و چه چیزی منطقی و عقلانی است ارائه میشود
یک انگاره، در جهت متمایز ساختن یک اجتماع علمی از اجتماع دیگر عمل می کند. انگارهها میتوانند گروهبندیهای شناختی درون یک علم را از هم تفکیک کنند. انگاره، تصویری بنیادین از موضوع بررسی یک علم است. انگاره تعیین میکند که در یک علم چه چیزی باید بررسی شود. این پرسشها را چگونه باید مطرح کرد و در تفسیرِ پاسخهای به دست آمده چه قواعدی را باید رعایت نمود. انگاره، گستردهترین وجه توافق در چارچوب یک علم است و در جهت تفکیک یک اجتماع یا خُرده اجتماع علمی از اجتماع دیگر عمل میکند. انگاره سرمشقها، نظریّهها، روشها و ابزارهای موجود در یک علم را دستهبندی، تعریف و مرتبط میکند
در زیر نموداری به همین منظور ارائه شده است
در این مقاله نویسنده بر آن است تا با رویکرد تفسیری به منا بع اصلی دینی یعنی قرآن و روایات و برداشتهای صاحبنظران دینی، منظر اسلام به ماهیّت انسان، علم و دادههای آن و واقعیّت اجتماعی را در مقایسه با رویکردهای اثباتی، تفسیری و انتقادی بازشناخته و مدلی از پارادایم اسلامی را ترسیم نماید
ماهیت انسان
اثباتگرایان انسان را موجودی منفعتطلب، لذتجو و منطقی میدانند که براساس علل خارجی عمل میکند و علل یکسان آثار یکسانی برای انسان دارد. برای شناخت انسان از این منظر باید به رفتار بیرونی توجه کرد که به الگوی مکانیکی از انسان یا رویکرد رفتارگرا میانجامد. پدیدههای انسانی، براساس قوانین عِلّی، قابل توضیح است و امکان پیشبینی رفتار میسر است و با اصالت دادن به تفاوتهای فرهنگی بر نسبی گرایی فرهنگی براساس سرشت انسان باور دارد
در رویکرد تفسیرگرایی، انسان با برخورداری از قدرت معناسازی و تأویل، به جای قرار گرفتن در واقعیت از قبل تعیین شده، به خلق واقعیت میپردازد. اصالت درون به جای بیرون، اصالت انسان به جای محیط و اصالت دلائل انسانی به جای عمل محیطی، از شاخصهای این رویکرد به حساب میآید
به اعتقاد آنها رفتار آدمی که در درون متن یا زمینه اجتماعی خاص و به گونهای ذهنی تعیین میشود و آگاهی اجتماعی و شناخت خویشتن نیز پا به پای هم در اثر ارتباطات ذهنی از طریق کنشهای متقابل با دیگران به وجود می آید، خود اساساً در یک ساختار اجتماعی پدید میآید
پارادایم مبتنی بر انتقاد، مخالف دید شئ انگارانه اثباتگرایی است
به نظر نظریهپردازان انتقادی اثباتگرایی انسانها را موجودات منفعل و پذیرایی میداند که در برابر عوامل مسلط اجتماعی کاری از آنها بر نمیآید و فعالیتشان هیچ تأثیری بر ساختارهای اجتماعی بزرگ ندارد. حال آنکه، به نظر آنها، فعالیّتهای انسانها بر این ساختارها تأثیر متقابل دارند و انسانها را باید به عنوان موجودات خلأ و تأثیرگذار در جریانهای اجتماعی در نظر گرفت.5 انسانها به رغم خلاقیت، تعقیب تغییرات و انطباق با شرایط، دارای پتانسیل کج فهمی نیز هستند که به استثمار آنان از سوی دیگران میانجامد. کُنشهای جمعی فعال و هدفمند کسانی که در شرایط مشابه قرار دارند، در راستای تغییر شرایط موجود، میتواند به رهایی انسانها بینجامد. انسان ماهیتاً به دنبال تغییرات به نفع همگان است. مارکس معتقد بود که انسانها میتوانند با عمل دستهجمعی و آگاهانهشان حرکت تاریخ را تسریع کنند
بنا بر نظریات فطرت، انسان دستکم در این دنیا و پیش از رسوخ ملکات مختلف در جان او، نوع واحدی است و هویت و ماهیت مشترک دارد. این نوع واحد، بینشها و گرایشهایی دارد که در تمام دورانها، در همه مکانها و جامعهها با او و درون اوست
انسان دارای قوا و استعدادهای فراوانی است که در طول زندگی خود با اختیار و انتخاب و ارادههای دمادم به آنها فعلیّت میبخشد. در واقع، انسان در صحنه حیات و زندگی خود را میسازد و به خود شکل میدهد
بنابراین، برخلاف نظریات اگزیستانسیالیستها که معتقدند انسان آغازین هیچ شکل و تعیّن و ماهیت خاصی ندارد و ماهیت آدمی با گرایشها و تصمیمهای پیاپی او تحقق مییابد و لذا وجودش بر ماهیتش تقدم دارد، نظریه با مبنای اسلامی بر آن است که انسان آغازین علاوه بر تعیّن، ویژگیها و اوصافی دارد که میان تمام افراد این نوع مشترک است. انسان در ابتدا چیزی هست نه آنکه هیچ نباشد. گرایشهایی دارد. کمالهایی دارد. میل و خواستهایی دارد. همچنین بینش و شاختهایی دارد. امّا ویژگی خاص انسان آن است که فعلیتی که پیش رو دارد یک فعلیت از پیش تعیین شده نیست، بلکه بسیار گوناگون و مختلف است. انسان تمام آنچه را که میتواند داشته باشد، از آغاز ندارد و همه آنچه میتواند باشد از آغاز نیست، بلکه چونان مادهای است که صورتهای بسیار متفاوتی را میتواند واجد شود و فعلیتهای بسیار مختلفی را میتواند در خود بپذیرد
پس از آفرینش تازه مرحله اینکه چه باشد و چگونه باشد آغاز میشود، انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه آن چیزی است که خودش بخواهد باشد، آن چیزی است که مجموع عوامل تربیتی و از جمله اراده وانتخاب خودش او را بسازد; انسان بالقوه آفریده شده است
در رویکرد دینی در خصوص ماهیّت انسان دو گونه توصیف وجود دارد: برخی توصیفات ناظر به ماهیّت آدمی پیش از رسوخ ملکات الهی و شکلگیری شخصیّت دینی و ایمانی اوست. و «از آیات استنباط میشود که انسان فاقد ایمان و جدا از خدا، انسان واقعی نیست»10 و برخی ناظر به شالوده آدمی بعد از اتصاف به دینداری است و انسان مطلوب دینی را توصیف نموده است. چنانکه گفته شده : «انسان اگر به یگانه حقیقی که با ایمان به او و یاد او آرام میگیرد بپیوندد، دارنده همه کمالات است»11 امیرمؤمنان علی(ع)، از این منظر، ماهیّت آدمی را عقل و صورت دانسته و موقعیّت عقل را چون روح در کالبد توصیف نموده است، به نحوی که نبود عقل به جسم بیجان میماند. «الانسان عقل و صوره، فمن اخطأ العقل و لزمته الصوره لم یکن کاملا ،و کان بمنزله من لا روح فیه»12 و نیز از امام روایت گردیده که جبرئیل بر آدم وارد شد و اظهار نمود که شما را در انتخاب یکی از سه مورد عقل و حیا و دین مخیّر نمودم و آدم عقل را برگزید، پس جبرئیل به حیا و دین گفت تا او را ترک گویند. ولی آن دو گفتند که ما مأموریم که با عقل باشیم، هر جا که باشد.13 امام صادق(ع) نیز شالوده آدمی را عقل میداند «دعامه الانسان العقل»14 «جوهر ذات انسان، آگاهی است.»
نظر قرآن به این است که انسان همه کمالات را بالقوه دارد و باید آنها را به فعلیّت برساند، و این خود اوست که باید سازنده و معمار خویشتن باشد، شرط اصلی وصول انسان به کمالاتی که بالقوه دارد ایمان است; پس انسان حقیقی که خلیفهالله است، مسجود ملائکه است، همه چیز برای اوست و بالأخره دارنده همه کمالات انسانی است، انسان به علاوه ایمان است، نه انسان منهای ایمان
انسان با همه اسماء و صفاتی که دارد «جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء» است. انسان قافلهای است که زمینههای تجرد روحی، علم و عدل، سمع و بصر، عدل و احسان و; در او هست همه اینها از قوه به مثال میروند. از عالَم مثال به عالَم عقل میروند و به تجرد کامل میرسند. این قافله در حرکت است
«انسان یگانه موجودی است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره او را به خودش داده است که هر طور که میخواهد ترسیم کند.»
شهید سیدمحمدباقر صدر در کتاب فلسفتنا، حبّ ذات را اساس حرکت انسان میداند که در فطرت انسان به ودیعه گذاشته شده است. او معتقد است رسالت دین جهتدادن به حبّ ذات در مسیر تکامل و رضای الهی است. بر این اساس، شهید صدر طبیعت انسان را دارای توانایی و استعداد امور مادی و معنوی میداند که حرکت به سوی امور مادی به خودی خود و بدون رادع و مانع فراهم است، ولی شکوفایی استعدادهای معنوی نیازمند تربیت است که دین آن را به عهده دارد. پس، از این منظر، رسالتِ دین جهتدهی به حبّ ذاتی است که خود ودیعهای الهی برای حرکت و تکامل انسانی است. چنانکه اگر جهتدهی نشود، موجب سقوط آدمی میگردد
شهید صدر «اسلام را راه و مفهوم میداند، راه عقل برای تفکر و مفهوم الهی برای جهان».19 به عبارت دیگر، از نظر شهید صدر اسلام هم راه و مسیر را نشان میدهد و هم در صدد ارائه بینشی خاص از جهانبینی است. وی انسان را دارای دو بُعد مادی و روحی دانسته که بُعد روحی موجب نشاط فکری و عقل آدمی میشود و ارتباط این دو بُعد از هم گسیخته نیست، بلکه دائم این دو در هم تأثیر میگذارند
ذات انسان را ابعاد شناختی، عاطفی، احساسی، انگیزشی و با استعداد اختیار و قدرت گزینش مجموعهای تحت عنوان «قلب» شکل میدهند که در روز نخست پاک و مصفاست. رسول خداˆ فرمود: «کل مولود یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهوّدانه و ینصّرانه»20 «انسان بر فطرت پاک آفریده شده و والدیناند که او را یهودی و نصرانی میکنند». از اینرو، ممکن است به فعلیت رسیدن این ابعاد قلب را حرم الله، یا حرم الشیطان نماید. در آدمی غرائز بالفعل وجود دارد و ابعاد فطری در حد استعداد و بالقوه است. گرایش به امور طبیعی و حیوانی انسان، نیاز به آموختن ندارد، ولی ابعاد فرهنگی و چگونه زیستن انسان نیاز به آموختن دارد. از اینرو، وجه تمایز انسان از غیرانسان را فرهنگ دانسته و به تناسب اینکه خود را چگونه تعریف نماید، تمایلات و خواهشهایش شکل میگیرد. این ذات ممکن است در غرائز حیوانی در جا بزند و تمام تلاش او برای لذّت بردن در این باب سپری شود، یا ممکن است ذات او در مسیر ادراکات عقلانی، شهودی و الهامات غیبی قرار گیرد و به جهانی ماورائی علاقهمند گردد و حظّی از آن عالم برای خود بیاید و خود را در مسیر رسیدن و کامیابی لذائذ اینگونه امور قرار دهد. پس گرچه حبّ الذات محرک آدمی است، ولی به تناسب فعلیت یافتن ذات در فضا حب و دوستی نیز رنگ میپذیرد
به بیان دیگر، آدمی در فضای درونی خود نیز، همچون فضای بیرونی، در تعامل با خویش است. انسانها در تعبیر اتنوژنیک، به شکلهای گوناگون با خود نیز در تعامل است. تعامل فرد با ادراک یا احساس و عواطف ادراکی که از فطرت و استعدادهای انسانی سرچشمه گرفته یا ادراکی که سخنگوی غرائز و نهادههای زیستی آدمی است
کلمات کلیدی :
» نظر