پروژه دانشجویی مقاله تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبائى با ن
پروژه دانشجویی مقاله تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبائى با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و تفسیر المیزان فایل ورد (word) دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبائى با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و تفسیر المیزان فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبائى با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و تفسیر المیزان فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
تحلیل حقیقت باید و نباید از دیدگاه علّامه طباطبائى
اعتباریات و تقسیمات آن از نظر علّامه طباطبائى
دو نکته راجع به تقسیم فوق
ویژگىهاى اعتباریات از دیدگاه علّامه طباطبائى
باید و نبایدهاى اخلاقى در زمره اعتباریات قبلالاجتماع
چگونگى اعتبار کردن بایدها و نبایدهاى اخلاقى از دیدگاه علّامه طباطبائى
تحلیل حقیقت خوب و بد (حسن و قبح) از دیدگاه علّامه طباطبائى
معانى حسن و قبح از دیدگاه علّامه طباطبائى
تعریف حسن و قبح (خوب و بد) از دیدگاه علّامه طباطبائى
حسن و قبح عقلى
نقد و بررسى
نسبیت
معانى اطلاق و نسبیت و مراد از نسبیت اخلاقى
اعتباریات
بررسى اشکالات و شبهات
ارتباط بین باید و هست در اعتباریات
مراد از «ارتباط بین باید و هست»
علّامه و ارتباط بین باید و هست
بررسى اشکال عدم ارتباط بین باید و هست
بررسى برخى از اشکالات دیگر
عدم وجدان و عدم دلیل
اعتبار یا کشف؟
عدم توجه به مفاد «باید»
نتیجهگیرى
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله تفسیرى نو از اعتباریات علّامه طباطبائى با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و تفسیر المیزان فایل ورد (word)
ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمّد دشتى، قم، بنیاد نهجالبلاغه، بىتا
ـ الایجى، عضدالدین، شرحالمواقف، شرح علىبن محمد جرجانى، قم، الشریف الرضى، 1370
ـ جوادى، محسن، مسئله باید و هست، بحثى در رابطه ارزش و واقع، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1375
ـ حاجمحمدى، مرتضى، «نسبیت اخلاق از دیدگاه شهید مطهّرى»، کیهان اندیشه، ش 81، آذر و دى 1377، ص 39ـ58
ـ داورىاردکانى، رضا، ملاحظاتى در باب ادراکات اعتبارى، دومین یادنامه علّامه طباطبائى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363
ـ سبحانى، جعفر، حسن و قبح عقلى یا پایههاى اخلاق جاودان، نگارش على ربّانى گلپایگانى، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1368
ـ سروش، عبدالکریم، تفرج صنع، چ سوم، تهران، مؤسسه فرهنگى صراط، 1373
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، پاورقى مرتضى مطهّرى، تهران، صدرا، 1364
ـ ـــــ ، المیزان فى تفسیرالقرآن، بیروت، موسسهالاعلمى، 1417ق
ـ ـــــ ، حاشیه الکفایه، قم، بنیاد علمى و فکرى علّامه طباطبائى، بىتا
ـ ـــــ ، رسائل سبعه، قم، بنیاد علمى و فکرى علّامه طباطبائى، 1362
ـ ـــــ ، رساله الولایه، طهران، بنیاد بعثت، 1360
ـ ـــــ ، نهایهالحکمه، ط. الثالث العشر، قم، جامعه مدرسین، 1416ق
ـ فیاضى، غلامرضا، جزوه نقدونظر ارزش گزارههاى معرفتى، قم، انجمن معرفتشناسى، بىتا
ـ لاریجانى، صادق، «استدلال در اعتباریات»، پژوهشهاى فلسفى ـ کلامى، ش 24، تابستان 1384، ص 4ـ30
ـ ـــــ ، «الزامات عقلى و اخلاقى»، پژوهشهاى اصولى، ش 6، زمستان 1382، پاییز 1386، ص 6ـ25
ـ ـــــ ، جزوه درسى فلسفه اخلاق، قم، مؤسسه تحقیقاتى و تعلیماتى امام صادق علیهالسلام، بىتا
ـ ـــــ ، معرفت دینى، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1370
ـ لاهیجى، عبدالرزاق، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، تصحیح صادق لاریجانى،چدوم،تهران،الزهراء، 1364
ـ مصباح، مجتبى، بنیاد اخلاق، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1382
ـ مصباح، محمّدتقى، آموزش فلسفه، چ هشتم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1377
ـ ـــــ ، دروس فلسفه اخلاق، چ دوم، تهران، اطلاعات، 1370
ـ ـــــ ، فلسفه اخلاق، تقریر احمدحسین شریفى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1381
ـ ـــــ ، مکاتب اخلاقى، تقریر احمدحسین شریفى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1384
ـ مطهّرى، مرتضى، تعلیم و تربیت در اسلام، چ بیستوششم، تهران، صدرا، 1367
ـ ـــــ ، سیرى در سیره نبوى، تهران، صدرا، 1367
ـ ـــــ ، مقالات فلسفى، تهران، حکمت، 1366
ـ ـــــ ، نقدى بر مارکسیسم، تهران، صدرا، 1363
ـ معلمى، حسن، رابطه هستها و بایدها، چ دوم، تهران، کانون اندیشه جوان، 1384
ـ ـــــ ، مبانى اخلاق در فلسفه غرب و فلسفه اسلامى، تهران، مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر، 1380
ـ وارنوک، ج.، فلسفه اخلاق در قرن حاضر، ترجمه صادق لاریجانى،چدوم،تهران،مرکز ترجمهونشرکتاب،1362
چکیده
علّامه طباطبائى گاه باید و نباید را از امورى اعتبارى مىداند که انسان آن را بین خود و فعلش جعل مىکند تا فعل ضرورت یابد. درباره معناى حسن و قبح هم ایشان دو نظر دارد: 1) حسن و قبح را امرى اعتبارى، و عبارت از ملایمت و منافرت با طبع انسان دانسته است، و از آنجا که انسانها در طبع با هم متفاوتاند، حسن و قبح را از امور نسبى شمرده است؛ 2) حسن و قبح را عبارت از ملایمت و منافرت فعل با غایت مطلوب دانسته است. معناى دوم علّامه از حسن و قبح ما را به این نکته رهنمون مىسازد که ایشان حسن و قبح را در این معنا معقول ثانى فلسفى مىداند؛ اگرچه به آن تصریح نمىکند. مهم تفکیک این دو معنا از یکدیگر است، کارى که هیچکدام از شارحان علّامه به آن نپرداختهاند. نگارنده در این مقاله کوشیده است با نگاهى تطبیقى به رساله اعتباریات و مباحث تفسیر المیزان دیدگاه علّامه را واکاوى، و تفاوت نظریه او را از دیدگاه نسبىگرایان و شکّاکان آشکار کند
کلیدواژهها: اعتباریات، حسن، قبح، باید، نباید، علّامه طباطبائى، المیزان
مقدّمه
در دیدگاه مشهور، اعتباریات علّامه معمولاً بدون در نظر گرفتن سخنان او در تفسیر گرانسنگ المیزان و تنها بر اساس رساله اعتباریات در اصول فلسفه و روش رئالیسم مورد نقد و بررسى قرار گرفته است؛ در حالى که حقیقت اعتباریات را با تفسیر المیزان به گونهاى مىتوان تفسیر کرد که فاقد اشکالات مشهور و یا لااقلّ داراى اشکالات کمترى باشد. نگارندگان این مقاله به جدّ معتقدند: تفسیر و توجیه اعتباریات بدون توجه به المیزان، نادیده گرفتن دیدگاه علّامه بوده و شاید خیانت علمى به این صاحب اندیشه منحصربهفرد عصر شمرده شود. جملات اخلاقى، مانند سایر گزارهها، از دو جزء «موضوع» و «محمول» تشکیل شدهاند. عمده بحث در محمولات جملات اخلاقى است. حسن و قبح و باید و نباید از واژههایى هستند که در محمولات جملات اخلاقى به کار مىروند. محمولات جملات اخلاقى به دو قسم تقسیم مىشوند
1 مفاهیم الزامى (لزومى)؛ مانند: باید، نباید، وظیفه، بایستى، نبایستى و;
2 مفاهیم ارزشى؛ مانند: خوب (حسن)، بد (قبح)، درست، نادرست، صحیح، غلط، صواب، خطا و;
از آنجا که مفاهیم الزامى یا هممعناى «باید و نباید»، یا به نحوى قابل ارجاع به معانى «باید و نباید» هستند و مفاهیم ارزشى یا هممعناى «خوب و بد» (حسن و قبح)، یا به نحوى قابل برگشت به معانى «خوب و بد» (حسن و قبح) مىباشند، و با توضیح حقیقت معناى «باید و نباید» و «خوب و بد» (حسن و قبح) معانى سایر محمولات اخلاقى هم معلوم مىشود، به همین جهت اجمالاً باید و نباید را به نمایندگى از مفاهیم الزامى (لزومى) و خوب و بد را به نمایندگى از مفاهیم ارزشى به طور جداگانه از نظر علّامه بررسى مىکنیم
تحلیل حقیقت باید و نباید از دیدگاه علّامه طباطبائى
از آنجا که مفاهیم الزامى از دیدگاه علّامه ارتباط تنگاتنگى با مبحث «اعتباریات» دارند و علّامه آنها را به یک معنا جزء اعتباریات مىداند، شایسته است که قبل از بررسى و تحلیل نظریه او در باب مفاهیم الزامى، خلاصهاى از مباحث اعتباریات علّامه را بیان کنیم
اعتباریات و تقسیمات آن از نظر علّامه طباطبائى
علّامه تمام معارف و علوم بشرى (علوم حصولى) را به دو قسم «حقیقى» و «اعتبارى» تقسیم مىکند و سپس، اعتباریات را نیز دو قسم مىداند
الف) اعتباریات بالمعنىالاعم: که آنها را همان اعتباریات در مقابل ماهیات مىپندارد
ب) اعتباریات بالمعنىالاخص: که آنها را همان اعتباریاتى مىانگارد که لازمه فعالیت قواى انسان (یا هر موجود زنده) مىباشد، و از آنها به اعتباریات عملیه نیز تعبیر مىکند.1 و با توجه به اینکه «اعتباریات عملیه» را مولود و طفیلى احساساتى مىداند که مناسب قواى فعّاله انسان مىباشند و از جهت ثبات و تغییر و بقا و زوالْ تابع احساسات درونى هستند و احساسات درونى هم دو گونهاند: یکى لازمه نوعیت نوع و غیرقابل تغییر (مانند: اراده و کراهت مطلق، و حبّ و بغض مطلق) و دیگرى احساسات خصوصى و قابل تغییر و تبدّل، اعتباریات بالمعنىالاخصّ را نیز به دو قسم تقسیم مىکند
الف) اعتباریات عمومى، ثابت، غیرمتغیّر و دائمىالوجود: اعتباریاتى که انسان از ساختن و اعتبار کردن آنها ناگزیر است؛ مانند: اعتبار متابعت از علم و اعتبار اجتماع
ب) اعتباریات خاصّه، خصوصى و قابل تغییر؛ مانند: زیبایىهاى خصوصى و گونههاى مختلف اجتماعات
وى در تقسیمى دیگر، اعتباریات بالمعنىالاخصّ (اعتباریات عملیه) را به دو قسم تقسیم مىکند
1 اعتباریات قبلالاجتماع: که نیازمند به اجتماع نیستند و بود و نبود اجتماع در اعتبار آنها دخلى ندارد و به شخص قائماند؛ مانند: به کار انداختن قواى مدرکه و غاذیه، اعتبار وجوب، اعتبار حسن و قبح، انتخاب اخفّ و اسهل، اصل استخدام و;
2) اعتباریات بعدالاجتماع: اعتباریاتى که بدون فرض اجتماع امکانپذیر نیستند. اینگونه افعال و اعتباریات، قائم به نوع جامعهاند، نه فرد؛ مانند: افعالى که مربوط به اجتماع مىباشند؛ از قبیل اصل ملکیت، سخن (کلام)، ریاست و مرئوسیت و لوازم آنها و;
دو نکته راجع به تقسیم فوق
1 در تقسیم علوم و معارف بشرى به حقیقى و اعتبارى، علّامه هیچ ذکرى از نظریه مشهور فلاسفه (در تقسیم علوم به نظرى و عملى) به میان نمىآورد. حال، اینکه آیا او آن تقسیم مشهور را قبول دارد یا این تقسیم را جایگزین آن کرده است دقیقا معلوم نیست! با تفحّصى اجمالى در دیگر آثار علّامه هم، تقسیم علوم به نظرى و عملى را نیافتیم. از برخى کلمات شهید مطهّرى نیز استفاده مىشود که علّامه تقسیم علوم به حقیقى و اعتبارى را جایگزین تقسیم مشهور کرده است؛4 همانطور که برخى از صاحبنظران نیز چنین مطلبى را بیان کرده و گفتهاند که علّامه در اینجا فقط درصدد جلوگیرى از خلط و اشتباهى بوده است که برخى از متجدّدانْ بین علوم حقیقى و اعتبارى مىکرده و حکم ادراکات اعتبارى را به همه علوم (اعم از حقیقى و اعتبارى) تسرّى مىدادهاند
2 علّامه از اعتباریات عملیه دو تقسیمبندى ارائه کرده است؛ یکى تقسیم اعتباریات عملیه به اعتباریات عمومى و اعتباریات خصوصى، و دیگرى تقسیم اعتباریات عملیه به اعتباریات قبلالاجتماع و اعتباریات بعدالاجتماع. در اصول فلسفه، او این دو تقسیم را جداگانه ذکر کرده و حتى بعد از تقسیم اعتباریات به عمومى و خصوصى، با عبارت «اعتباریات با نخستین تقسیم به دو قسم منقسم است: 1 اعتباریات پیش از اجتماع؛ 2 اعتباریات بعد از اجتماع;»،6 تصریح به جداسازى این تقسیمبندى از تقسیم قبل (عامّه و خاصّه) نموده است؛ ولى با توجه به برخى عبارات وى و مراجعه به مصادیق هرکدام از این دو تقسیم، آشکار مىشود که: این دو تقسیم کاملاً بر هم منطبقاند، و او حتى در برخى موارد با استفاده از پرانتز آنها را به جاى یکدیگر قرار داده است
بنابراین، اعتباریات عمومى با اعتباریات قبلالاجتماع یکى هستند؛ همچنانکه اعتباریات خصوصى با اعتباریات بعدالاجتماع یکى هستند
ویژگىهاى اعتباریات از دیدگاه علّامه طباطبائى
ویژگىهایى که علّامه براى اعتباریات بیان مىکند ظاهرا شامل همه اقسام اعتباریات مىشود: اعتباریات بالمعنىالاعم و اعتباریات بالمعنىالاخص؛ اعتباریات عمومى و قبلالاجتماع و اعتباریات خصوصى و بعدالاجتماع. این ویژگىها عبارتاند از
1 این معانى در ظرف توهّم، مطابق دارند؛ یعنى مثلاً انسان در ظرف توهّم و تخیّل، تعریف و حدّ شیر را بر انسان منطبق مىکند
2 مصادیق اعتباریات تا زمانى که دواعى و احساساتى که منجر به اعتبار کردن مىشوند باشند، موجودند و با از بین رفتن آن دواعى و احساسات، آن اعتبارات هم از بین مىروند
3 هریک از معانى اعتبارى فوق، اگرچه وهمىاند، بر حقیقتى استوارند. علّامه در رسائل سبعه مىگوید: «هذه المعانى و الامور الغیرالحقیقیه لابد أن تنتهى انتزاعها الى الامور الحقیقیه، سواء کانت تصوریه أو تصدیقیه; .»8 یعنى علاوه بر این مصادیق اعتبارى و وهمى، یکسرى مصادیق واقعى دیگرى هم دارند؛ مثلاً وقتى که حدّ شیر را به انسان شجاع مىدهیم، در واقع یک شیر واقعى هم هست که حدّ حقیقى شیر از آن اوست
4 این معانى وهمیه، حد ندارند و طبعا غیرقابل برهان شمرده مىشوند؛ به تعبیر دیگرى از علّامه، این معانى ارتباط تولیدى با علوم و ادراکات حقیقى ندارند
5 اعتباریات، در عین اینکه غیرواقعى و وهمى هستند، آثار واقعیه دارند
6 هدف و غایت از اعتبار کردن این معانى، همان ترتّب آثار واقعیه آنهاست
7 این معانىِ اعتبارىِ وهمى را مىتوان اصل قرار داد و معانى وهمیه دیگرى را از آنها ساخت. علّامه این قسم را سبک (مجاز از مجاز) مىنامد
8 قیاس جارى در اعتباریات «جدل» است که مقدّمات استفادهشده در آن، مشهورات و مسلّمات مىباشد
9 اعتبار در این معنا فقط وصف تطبیق مفاهیم است، نه خود مفاهیم؛ یعنى اعتبارى فقط در ظرف قضایا ممکن است (چون ما هیچگونه تصرّفى در مفاهیم نمىکنیم، و مفهومْ همان مفهوم است؛ بلکه در تطبیق و نسبت تصرّف کردهایم.) پس قوام هر اعتبارى به قضیه است
باید و نبایدهاى اخلاقى در زمره اعتباریات قبلالاجتماع
علّامه باید و نبایدهاى اخلاقى، بلکه مطلق باید و نبایدها را جزء اعتباریات قبلالاجتماع و عامّه مىداند و نیز آنها را نخستین ادراک اعتبارى از اعتباریات عملى مىشمارد که انسان مىتواند بسازد. او همچنین این اعتبار را عام مىداند، به طورى که هیچ فعلى از آن استغنا ندارد؛ به عبارتى، هر فعلى که از فاعلى صادر مىشود با اعتقاد «وجوب» انجام مىپذیرد
بنابراین، از نظر علّامه، باید و نبایدهاى اخلاقى همه ویژگىهاى اعتباریات قبلالاجتماع را دارند و عام، ثابت، دائمىالوجود، و غیرقابل زوال شمرده مىشوند
چگونگى اعتبار کردن بایدها و نبایدهاى اخلاقى از دیدگاه علّامه طباطبائى
کلمات کلیدی :
» نظر