پروژه دانشجویی مقاله رابطه آلکسیتیمیا و باورهای مربوط به هیجان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله رابطه آلکسیتیمیا و باورهای مربوط به هیجان با سلامت روان بیماران کلیوی فایل ورد (word) دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله رابطه آلکسیتیمیا و باورهای مربوط به هیجان با سلامت روان بیماران کلیوی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله رابطه آلکسیتیمیا و باورهای مربوط به هیجان با سلامت روان بیماران کلیوی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله رابطه آلکسیتیمیا و باورهای مربوط به هیجان با سلامت روان بیماران کلیوی فایل ورد (word) :

مقدمه
نارسایی مزمن کلیه یکـی از بیمـاریهـای جسـمانی
رایج جوامع بشری است به طوری که امروزه 2 تـا 3
درصد مردم جهان مبتلا به این بیمـاری هسـتند. ایـن
مسئله میتواند سـلامت و بهداشـت روانـی افـراد را
دچار مشکل سازد (نریمـانی و رفیـق ایرانـی، .(1387
بنابر اکثر پژوهشها، شیوع بالای اخـتلالات روانـی-
اجتماعی در بیماران کلیـوی مشـاهده مـیشـود. .بـه
عنوان مثال افزایش میل بـه خودکشـی، افسـردگی و
روانشناسیسلامتفصلنامهعلمیپژوهشی/شماره4ـزمستان1391 اضطراب، اختلالات جنسی و مشکلات روابـط بـین
HealthPsychology/Vol.1.No.4/Winter2013 فردی در این بیماران دیده شـده اسـت (احمدونـد و
همکاران، .(1391 شناخت عوامل مـوثر بـر سـلامت

روان بیماران کلیوی میتواند به آنان در درمـان کمـک
بیشتری کند. به نظر میرسد یکی از عوامل مـرتبط بـا
سلامت روان آنان آلکسیتیمیـا باشـد. آلکسـی تیمیـا
اختلالی ویژه در پردازش هیجانی است، که بیشتر بـه
کاهش توانمندی در شناسایی و تشخیص هیجـانهـا
اشاره دارد(چن1 و همکاران، .(2011
عقیده بـر ایـن اسـت کـه آلکسـی تیمیـا عامـل

2 خطرساز برای بسیاری از اختلالهـای روانـی اسـت، زیرا افراد مبتلا به ایـن نارسـایی خیلـی تحـت فشـار همبستههای جسمانی هیجاناتی هستند که به کـلام در نمیآیند (بیان نمیشوند). ایـن نارسـایی مـانع تنظـیم هیجانها شده و سازگاری فـرد را مشـکل مـیسـازد (تیلور و همکاران،1999؛ به نقل از زکـییـی، .(1391 اینفراسکا (1997) معتقد است که این آگاهی هیجـانی محــدود و فرآینــدهای شــناختی معیــوب در زمینــه عواطف افراد مبتلا به آلکسـیتیمیـا، بـه برانگیختگـی فیزیولوژیک طولانی، واکنشهای عصبی و فشـارهای

1 . Chen

روانی منجر میشود و این عوامل بـه صـورت بـالقوه برسیستمهای اتونومیک، ایمنی و گـذرگاه هیپـوفیز – آدرنال، اثر تخریبی دارند (به نقل از مـارتینز – سـانچز

و همکاران، .(2003 الکسـی تایمیـا، آسـیب پـذیری نسبت به بیماریهای تنـی را تشـدید مـیکنـد. ایـن نظریه که ناتوانی در روند هیجانی و شناختی، استعداد ابتلا به بیماری را تشدید میکند با اساس طـب روان تنی که مدعی اسـت هیجانـات و شخصـیت ممکـن است به طور قابل توجهی بر عملکرد بدن و سلامت جسم تاثیر گذارد،کـاملاً همسـان اسـت (مـارتینز – سانچز2 واتو- گارسیا 3 و همکاران، 1998، به نقـل از مکوندی و همکاران، .(1390

رابطه بین آلکسیتیمیا با افسردگی (هونکـالامپی4

و همکاران ، (2000، اضطراب(کوکس5 و همکـاران ، (1995 و شماری دیگر از اختلالهای روانی و بـدنی (تیلــور و بگبــی6، 2004؛ ریچــاردز و همکــاران7، (2005 در پژوهشهای بسـیاری مـورد تأییـد قـرار گرفته است. پژوهشهای اخیر حاکی از آن است کـه آلکســی تیمیــا بــا بســیاری از اخــتلالات روانتنــی و روانپزشکی مانند افسردگی اساسی، اخـتلال اسـترس پــس از ســانحه، سوءاســتفاده و وابســتگی بــه مــواد، اختلال جسمانی کردن، اخـتلال خـوردن و فـوبیهـا مرتبط است (تیلور8 ،.(2004 پژوهشهای دیگـر نیـز از جمله پژوهشهـای اسـپیندلر و همکـاران((2009، احـــدی((1388، مظـــاهری و همکـــاران (1389)،

2 . Martinez – sanchez 3. Ato-Garcia 4. Honkalampi

5 Cox , Swinson , Shulman & Bourdeau 6. Taylor & Bagby 7. Richards, Fortune, Griffiths & Main 8. Taylor

رابطه آلکسی تیمیا و باورهای مربوط به هیجان با;

میکائیلی و همکاران (1391) و زکی یـی (1391) نیـز تفاوتهای فردی در تجربـه هیجانـات منفـی (مثـل
حاکی از ارتباط بین آلکسیتیمیا با اختلالهای روانـی اضطراب و غمگینـی) در تندرسـتی ضـعیف سـهیم
است. است. نتایج پژوهشی نشان داد که این بعد شخصـیتی
عامل دیگری که ممکـن اسـت سـلامت روانـی گسترده، آسیبپذیری نسبت به بیماری ایجاد میکند
بیماران کلیوی را تهدید کند باورهای مرتبط با هیجـان و روانرنجورخویی و هیجانپذیری منفی بـا کـاهش
است. روانشناسان شـناختی مـدعی هسـتند کـه بـاور طول عمر و افزایش میزان بروز بیماریهای سخت و
مربوط به عدم بیان و یا ابراز هیجانات نقش محـوری خطرناک مرتبط اسـت (اسـمیت9، 2006؛ بـه نقـل از
در بــروز و ادامــه مشــکلات روانــی دارد (ریمــز و داودی و همکاران، .( 1391
چالدر1، (2010 و میتواند یک پیشآگهی قوی بـرای هنگامی که فرد با یک موقعیـت هیجـانی روبـرو
شکست درمان باشـد (کورسـتورفین2، (2006 چنـین میشود احساس خوب و خـوشبینـی بـرای کنتـرل
باورهایی مشکلات عدیدهای برای فرد ایجاد میکنـد، هیجان کافی نیسـت بلکـه وی نیـاز دارد کـه در ایـن
مثلاًٌ این باورها ممکن است به ایـن منجـر شـود کـه موقعیت بهترین کارکرد شـناختی و رفتـاری را داشـته
خودآگاهی و توجه به خود در فرد کاهش پیدا کنـد و باشد و بتواند هیجانهای خود را تنظیم کند. در اصـل
یا توانـایی درک مناسـب و لازم مشـکل را از دسـت در تنظیم هیجان به تعامل بهینهای از شناخت و رفتـار
بدهد (کندیمور و واتسون3، .(2001 هیجانی جهت مقابله با شرایط منفی نیاز اسـت، زیـرا
باورهای مربوط به عدم بیان هیجانهای منفـی یـا انسانها با هر چه مواجه میشوند آنرا تفسیر مـیکننـد
باور به پیامد ناسازگار بیان احساسـات، در افـرادی بـا و تفسیرهای شناختی تعیین کننده واکـنشهـای افـراد
طیفی از مشکلات گزارش شده است، این مشـکلات هستند (اچسنر و گروس10، .(2005 با توجه به نقـش
شــامل ســندرم خســتگی مــزمن (ســوروی4، (1995 هیجــان در ســلامت کــه مــورد اشــاره قــرار گرفــت
سندرم روده تحریک پذیر (علی و همکـاران، (2000، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین آلکسیتیمیـا
اخــتلالات روانتنــی (وولــدفولک و آلــن5، (2007، و باورهای مربوط به هیجان با سـلامت روان بیمـاران
اختلالات خوردن (کـلارک و ولـز6، (1995، هـراس کلیوی انجام گرفت.
اجتماعی (کورستورفین، (2006، افسـردگی (کرامـر و روش
لانگلویز7، (2005، و اختلال استرس پـس از سـانحه
(اهلرز و کلارک8، (2000 است. تصور میشـود کـه پژوهش توصیفی از نـوع همبسـتگی بـود کـه بـرای
انجــام آن از بــین بیمــاران کلیــوی اســتان کرمانشــاه
1 . Rimes & Chalder
(بیماران دیالیزی و پیونـدی) تعـداد 110 نفـر (شـامل
2 . Corstorphine
3 . Kennedy-Moore & Watson 54 مرد و 56 زن) به روش نمونه در دسترس جهـت

4 . Surawy
5 . Woolfolk & Allen
6 . Clark & Wells

7 Cramer & Langlois 9. Smith
8. Ehlers & Clark 10 . Ochsner & Gross

2013Winter4/.No.1.VolPsychology/Health 1391 زمستان ـ 4شماره پژوهشی/ علمی فصلنامه سلامت شناسی روان

21

جهانگیر کرمی، علی زکییی، زینب محبی

شرکت در پژوهش انتخاب شـدند (بـه جهـت عـدم دسترسی به آمار دقیق بیمـاران از ایـن روش اسـتفاده شد). از این تعـداد 22 نفـر مجـرد و 88 نفـر متاهـل بودنــد و میــانگین ســنی آنهــا 46/78 ســال بــود. ملاکهای ورود برای آزمودنیهـا عبـارت بودنـد از تشخیص بیماری کلیوی توسـط پزشـک متخصـص، دارای حــداقل مــدرک تحصــیلی دیــپلم، دارا بــودن شرایط جسمانی جهت پاسـخگویی بـه پرسشـنامه و رضـــایت کامـــل. بـــرای جمـــعآوری دادههـــا از پرسشنامههای زیر استفاده شد:
روانشناسیسلامتفصلنامهعلمیپژوهشی/شماره4ـزمستان1391 HealthPsychology/Vol.1.No.4/Winter2013 پرسشـــنامه باورهـــای مربـــوط بـــه هیجـــان1
:(BAES) در ایــن مقیــاس باورهــای مربــوط بــه

هیجان، کنترل احساسـات مثبـت و منفـی نسـبت بـه
دیگران و همچنین هیجاناتی که با دقـت بایـد کنتـرل
شوند سنجیده میشود. در ایـن مقیـاس 11 آیـتم بـه
صورت چند گزینهای وجود دارد. نمره بـالا در ایـن
مقیاس نشان دهنده باورهای مضر در مورد هیجانـات
میباشد. ضریب آلفای کرونباخ ایـن مقیـاس توسـط
ریمس و همکاران (2010)، 0/ 84 اعلام شده اسـت.

22 ایــن آزمــون در ایــران توســط فولادچنــگ (1390) ترجمـه و هنجاریــابی شــده اسـت و ضــریب آلفــای کرونبــاخ 0/76 بــه دســت آورده اســت. در پــژوهش حاضر آلفای کرونباخ این پرسشـنامه 0/89 بـه دسـت آمد.

پرسشــنامه آلکســیتیمیــا :FTAS-20 مقیــاس آلکسیتیمیا تورنتو یک آزمون 20 سؤالی است و سـه زیرمقیاس دشواری در تشخیص احساسات (شـامل 7 مــاده)، دشـواری در توصــیف احساســات (شــامل 5 ماده) و تفکر عینی (شامل 8 مـاده) را در انـدازههـای

1 . Beliefs About Emotion Scale

پنج درجهای لیکرت از نمره )1کاملاًمخالف) تا نمـره )5کــاملاًموافق)، مــیســنجد. یــک نمــره کــل بــرای آلکسیتیمیـا کلـی محاسـبه مـیشـود. ویژگـیهـای روانســنجی مقیــاس آلکســیتیمیــا تورنتــو-20 در پژوهشهای متعدد بررسـی و تأییـد شـده اسـت. در نسخه فارسی (بشارت، (1388 مقیـاس آلکسـیتیمیـا تورنتو-20، ضرایب آلفای کرونباخ برای نمـره کـل و سه زیر مقیـاس دشـواری در تشـخیص احساسـات، دشواری در توصـیف احساسـات و تفکـر عینـی بـه ترتیـب 0/85، 0/82، 0/75 و 0/72 محاســبه شـد کــه نشانه همسانی درونی خـوب مقیـاس اسـت. پایـایی بازآزمایی مقیـاس آلکسـیتیمیـا تورنتـو-20 در یـک نمونه 67 نفری در دو نوبت با فاصـله چهـار هفتـه از r=0/80 تــا r=0/87 بــرای آلکســیتیمیــا کــل و زیــر مقیاسهای مختلف تأیید شد. روایی همزمان مقیـاس آلکسیتیمیا تورنتو-20 بر حسب همبستگی بین زیـر مقیاسهای این آزمون و مقیاسهای هـوش هیجـانی، بهزیســتی روانشــناختی و درمانــدگی روانشــناختی بررســی و مــورد تأییــد قــرار گرفــت نتــایج ضــریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره آزمـودنیهـا در مقیــاس آلکســیتیمیــا کــل بــا هــوش هیجــانی، بهزیســتی روانشــناختی و درمانــدگی روانشــناختی همبستگی معنیدار وجـود دارد. ضـرایب همبسـتگی بین زیر مقیاسهای آلکسیتیمیا و متغیرهای فوق نیـز معنیدار بودند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیـز وجـود سه عامل دشواری در تشخیص احساسات، دشـواری در توصـیف احساســات و تفکــر عینــی را در نســخه فارسی مقیاس آلکسیتیمیا تورنتو-20 گـزارش کـرده است (به نقل از زکییی، .(1391 در پـژوهش حاضـر آلفای کرونباخ این پرسشنامه 0/92 به دست آمد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی درلایحه جد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی درلایحه جدید قانون تجارت فایل ورد (word) دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی درلایحه جدید قانون تجارت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی درلایحه جدید قانون تجارت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی درلایحه جدید قانون تجارت فایل ورد (word) :

چکیده :

قانونگذاری هنری است بر پایه علم . ( کاتوزیان ، دکتر ناصر ، 1385 ، ص ( 3 از این روست که حقوق را محصول قهری و ناخواسته عادات اجتماعی یا تحولات اقتصادی نمی دانند ، بلکه وضع و ایجاد آن عملی ارادی تلقی می گردد که برای رسیدن به هدف خاص انجام می شود . ( همان ) و بی شک تعیین هدف خاص در قانونگذاری مستلزم وجود زیر بنای فکری و نظری صحیح و روشن است تا در پناه چنین مبنای نظری محکمی ، هدف قانونگذاری شکل گرفته و مقرراتی متناسب با چنین اهدافی ظهور کند .در پژوهشهای حقوقی ایران توجه کافی به بحث فلسفه حقوق و مبانی نظری نشده است و در حقوق تجارت نیز کتب و مقالات حقوقی عمدتا بر تبیین قانون متمرکز شده و در باب مبانی نظری قانونگذاری مطلب قابل توجهی به دست نمی آید ، در حالیکه تعیین مبنای نظری صحیح در قانونگذاری ، اولین گامی است که ضرورتا باید برداشته شود . یکی از زمینه های بسیار مهم قانونگذاری نیز امور اقتصادی است ، چه اینکه حقوق اقتصادی ضمن اینکه جزء لاینفک حقوق بشری است ( جامساز ، دکتر محمود ،1385 ،ص ( 55 ، تاثیر آن را بر تمامی شئون زندگی بشری نمی توان انکار کرد و در این میانه قواعد تجاری که امور اقتصادی را تنسیق میکند از اهمیت خاصی برخوردار است و نقش ویژه مقررات تجاری در حیات اجتماعی

اقتصادی هر کشوری ایجاب می کند ، قانونگذار در تصویب قواعد و قوانین مرتبط با حقوق تجارت ، دقت نظر خاص داشته باشد تا ابزار لازم جهت توسعه اقتصادی که سرعت گرفتن معاملات و امنیت روابط

مبادلات تجاری را در پی داشته باشد ، در اختیار تجار و فعالان تجاری قرار گیرد . اما در خصوص قواعد ورشکستگی تاکنون چنین روندی طی نشده است و به همین دلیل ، تاسیس ورشکستگی از ابتدا در کشور ما مورد اقبال و استقبال فعالان تجاری نبوده و هیچگاه نتوانسته است گره ای از مشکلات تجارت بگشاید ، در حالیکه در تمام قوانین تصویبی در ایران اعم از قوانین تجارت 1303و 1304 ، قانون تجارت 1311 و لایحه مصوب 1391/1/23 بیش از یک چهارم مواد قانون به بحث ورشکستگی اختصاص داده شده است . در این مقاله ثابت خواهد شد که عدم توفیق قواعد ورشکستگی از گذشته تا حال ، معلول عدم

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

202 مجموعه مقالات همایش ملی نقد و بررسی لایحه جدید قانون تجارت سال 91

وجود مبنای نظری مشخص در قانونگذاری و مطالعه و پژوهش در این زمینه بوده است ، چیزی که هم اکنون نیز لایحه مصوب 1391/1/23 خالی از آن است و این روند نیز چون گذشته باعث خواهد شد ، در عمل نتیجه مطلوبی از قواعد ورشکستگی که به جرات می توان گفت مهم ترین بخش حقوق تجارت است و برخی آن را مرز مشترک میان تاسیسات مختلف حقوقی می دانند ( صقری ، دکتر محمد ،1376 ، ص ( 18 حاصل نگردد ، بلکه حتی وجود چنین قواعدی که بر مبنای نظری روشنی مبتنی نباشد ، وبال سیستم قضائی و از اسباب سوء استفاده از قانون خواهد شد .

واژگان کلیدی : ورشکستگی ، مبنای نظری ، اخلال در نظم عمومی تجاری ، مصلحت تجاری

– 1 مقدمه :

حقوق تجارت درتمام کشورها از اهـمیت بسزائی برخـوردار است زیـرا آرامش، امنیـت و ســلامت روابط تجاری را تأمین مینماید. در یک اقتصاد پیشرفته ، حقوق تجارت ، نباید از تغییرات اجتناب ناپذیر سیستم اقتصادی غافل بماند، بلکه باید نظارت قاعده مندی بر روابط و مبادلات تجارتی داشته باشد تا حقوق و منافع جـامعه تجـاری و سـایر شهروندان بطور توأم حفظ شود . در قوانین تجاری که تاکنون به تصویب رسیده است بـخش عـمده ای از قـواعد بـه بحث ورشکستگی اختصاص یافته ، چنانکه در قوانین تجارت 1303 و 1304 و قانـون تـجارت مصوب 1311 که اکنون مجری است و حتی لایحه جدید قانون تجارت ، بیش از یک چهارم مجموعه مواد این قوانین ، به بیان قواعد حـاکم بـر ورشـکستگی معطوف گردیده و تصویب قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی در سال 1318 نیز سعی قانونگذار به توجه خــاص به مقوله ورشکستگی را نشان می دهد .

در حقوق سایر کشورها نیز شاهد توجه ویژه به امر ورشکستگی هستیم ، آنچنان کــه در کشورهایـی مانند انگلستان و آمریکا قانون خاصی با عنوان قانون ورشکستگی یا اعسار مشتمل بر قواعد مفصلی در ایـن باب به تصویب رسیده است1 و قانون اساسی امریکا کنگره این کشور را مکلف به تصویب قانون متحدی در باب ورشکستگی نموده و تحقیقات علمی و پژوهشی گوناگونی نیز در این زمینه انجام شـده است، لکن در کشور ما مقوله ورشکستگـی گرچه بخش عمدهای از مقررات حقوق تجارت را به خود اختصاص داده، مـورد توجه جدی نبوده است و برخلاف مبحث اسناد تجاری که بیشتر کتب و جزوات

1 Bankruptcy act and ensolvency act .

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی در لایحه جدید قانون تجارت 203

اساتید حقوق به آن اختصاص یافته در امر ورشکستگی شاهد مطالعات عمیق ، مبنائی و ارزشمندی نیستیم و کتب و نوشته های مخـتلف حقوقـی در بـاب ورشکستگی نیز ، اکثًرا بطور مشابهی ، به بیان قواعد قانون تجارت که حاکم بر ورشکستگی است و گاه صرفا مقایسه آن با قوانین سـایر کشورهـا متمرکـز شده اسـت و شاید این امر ناشی از ایـن تفـکر اسـت کـه ورشکستگی کاربرد عملی چندانی ندارد ( اسکینی ، دکتر ربیعا ،1387 ص (1 زیـرا ایـن تأسیس حقوق تجارت مورد اقبال فعالان تجاری نیست و تعطیل شدن برخی ادارات تصفیه در نقاطی از کشور و تعداد اندک دعاوی ورشکستگی در محاکم نیـز می تواند شاهد این مدعا باشد .

کهنگی قـواعد ورشـکستگـی و عـدم تناسب آن با نیازهـا و مقتضـیات زمـان باعـث شـده اسـت ، حـقـوق ورشکستگی علی رغم نقش مهمی کـه در رفع مشکلات جامعه تجـاری در سـایر کشورها دارد ، در ایران کاربرد عملی قابل توجهی نداشته باشد و عدم طرح دعاوی ورشکستگی در محـاکم عـملاً بـاعث فـقر رویه قضایی در این زمینه شده است . عدم اقبال فعالان تجاری به تأسیس ورشکستگی معلول عوامل متعددی است که ریشه در ناکارآمدی نظام ورشکستگی در کشور ما و عدم وجود مبنای نظری روشن و اهداف معین در قانونگذاری که راهنمای قانونگذار در تدوین مقررات موثر و کارآمد باشد ، دارد و باعث می شود ، تجار و طلبکاران هیچکدام طرفی از این قواعد برنبندند و جز در موارد استثنائی و به انگیزه های خاص متقاضی صدور حکم ورشکستگی نباشند . لکن آنچه قابل انکار نیست ، اینـکه ، ورشـکستگی جایگاه بسیار مهمی در نظام حقوق تجارت دارد و در حقوق ما نیز تـحقیقات جدید و علمـی در این خــصوص ، مورد نیاز است ، تا اثر و فایده ای که از قواعد ورشکستگی انتـظار داریم در بـخش عمده آن محقق شود و اکنون نیز که لایحه جدید قانون تجارت که در تاریخ 91/1/23 مجلس شورای اسلامی با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال موافقت کرده است و مراحل پایانی خود را می گذراند و در انتظار تصمیم نهائی شورای نگهبان می باشد ، ملاحظه می کنیم که طراحان این لایحه از آنچه در لایحه سال 1384 دولت پیش بینی شده بود ، بطور کامل فاصله گرفته و طرحی متفاوت درانداخته اند ، ولی شاهد نوآوری خاصی در این قانون نیستیم و در اکثر بخشهای مربوط به قواعد ورشکستگی ، می توان این قانون را در واقع تلفیق قوانین تجارت 1311 و قانون اداره تصفیه امور ورشکستگی مصوب 1318 و باز نویسی همان مقررات دانست و هر چند به جنبه های بین المللی در این قانون نسبت به گذشته بیشتر توجه شده است ، ولی قواعد پیش بینی شده باز هم نمی تواند بنحو شایسته ای پدیده عجز از پرداخت دین را اداره نماید و علاوه بر اینکه مبانی نظری ورشکستگی در این قانونگذاری نیز مفقود است ، حتی قواعد پیش

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

402 مجموعه مقالات همایش ملی نقد و بررسی لایحه جدید قانون تجارت سال 91

بینی شده در برخی زمینه ها ، مخالف بدیهی ترین اصول حاکم بر حقوق ورشکستگی است و قواعد مذکور عملا ، از توفیقی برخوردار نخواهد بود . جهات مذکور و رسالت این همایش موجب گردید در این پژوهش بجای نقد و بررسی مواد لایحه جدید در بخش ورشکستگی و قرارداد ارفاقی پیشگیرانه که به گمان بنده در حوصله مقاله ای بیست صفحه ای نمی گنجد، این پژوهش را به مطلب اساسی تری با عنوان مبنای نظری حقوق ورشکستگی اختصاص دهم تا شاید در اصلاح و تبیین و تفسیر قوانین موثرتر باشد ، چه اینکه قطعا هدف این همایش صرفا بیان نوآوری ها یا تغییرات لایحه قانون تجارت نیست ، بلکه هدف والای همایش حاضر ، آسیب شناسی و ایجاد زمینه و بستر مناسب در اصلاح این لایحه قبل از تصویب نهائی است و رسالت ما آنست که دیدگاه صحیح و مناسبی را فراسوی قانونگذارمان قرار دهیم تا بر آن مبنا نیازها را کشف و با تصویب قواعد متناسب و منطبق بر نیازهای جامعه تجاری ، چاره اندیشی نماید و از تجربه و نتایج تحقیقات سایر کشورها در این زمینه نیز غافل نماند ، لذا گرچه در تمام بخشهای حقوق موضوعه و ابواب حقوق تجارت از جمله تعریف تاجر ، اعمال تجاری ، شرکتها و اسناد تجاری ، همچون ورشکستگی نیازمند مبانی نظری روشن و دقیق هستیم لکن به جهت مطالعه ای که در باب قواعد ورشکستگی داشته ام صرفا به بیان مطالب مربوط به مبانی نظری ورشکستگی می پردازم و از آنجا که اعتقاد دارم ضعف عمده ما در مرحله قانونگذاری بی توجهی به مبانی نظری و عدم مطالعه دقیق در این زمینه است ، امید دارم تلاشم تکرار مطالب نباشد و کمترین تاثیری در تدوین نظام ورشکستگی کارآمد و منطبق بر نیازهای جامعه تجاری ایران بالاخص در اقتصاد امروز دنیا با تکیه بر جنبه های بین المللی تجارت داشته باشد .

مقاله حاضر در سه بخش مختصر مشتمل بـر : _1 ضـرورت قانونگـذاری در ورشکـستگی _ 2 تـاثیر مبانی نظری در قانونگذاری ورشکستگی و _3 مبانی نظری ورشکستگی در لایحـه جدیـد قـانون تجـارت ارائه و در پایان نتیجه گیری مطالب تقدیم خواهد شد

– 2 مبحث اول : ضرورت قانونگذاری در ورشکستگی

شاید در بادی امر این مطلب بدیهی بنظر برسد که ضرورتا باید در باب ورشکستگی قانونی وجود داشـته باشد ، چه اینکه امروزه نمی توان کشوری را یافت کـه فاقـد قـانون خاصـی در خـصوص ورشکـستگی یـا اعسار باشد ، لکن از آنجا که این امر ، اساس مبنای نظری در قانونگذاری ورشکستگی است ، نمی توان در مورد آن به کلیات بسنده کرد ، بلکه باید به پاسخی قاطع و روشن رسید تا مبنای نظری از آن کشف شود ،

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی در لایحه جدید قانون تجارت 205

در این زمینه باید توجه داشت که : اساس تجارت بر اعتماد استوار است و قواعد حقوق تجارت نیز ســعی در برقراری نظاماتـی دارند که اعتماد را بین تجار محقق نماید به گونه ای که معاملات تجاری با سرعت و سهولت انجام شود . عدم توانایی افراد در پرداخت دیون نیز واقعیتی اجتناب ناپذیر است که از آغاز رواج مبادلات بین انسانها اتفاق می افتاده است .

(انوری پور ، دکتر محسن ، بی تا ، ص (6 ولی سوالات اساسی این است که آیا رابطه طلبکار و بدهکار، یک رابطه خصوصی است که باید به اراده آنان واگذار شود و باید مانند تمامی دعاوی مطالبه طلب به آن نگریست ؟ اصولا چرا دولت در معنای عام خود در این رابطه دخالت کرده و اقدام به قانونگذاری در این باب می نماید ؟ مبنا و فلسفه قانونگذاری در ورشکستگی چیست؟ دولت چگونه دخالت خود در این رابطه که فی حد ذاته یک رابطه خصوصی است را توجیه می کند ؟ پاسخ صحیح به این سوالات اهداف قانونگذاری ورشکستگی را تبیین خواهد کرد .

حقیقت آنست که در امور تجاری ، عدم توانایی پرداخت بدهی در سررسید توسط تاجر ، از حدود مـنافع خـصوصی بـستانکـار و بـدهکار فراتر رفته و به تمام جامعه تجاری و بطور غیر مستقیم به کل اجتماع ارتباط پیدا می کند (صقری ، دکتر محـمــد، همان ، ص ( 14

از سویی ترویج معاملات نسیه و اعتباری باعث رونـق تـجارت مـی شـود و عدم توانایی تاجر در پرداخت دیون خود اخلالی در امور تجاری ایجاد می کند که عمـلاً اصـل اعـتمــاد را دچار خدشه خواهد کرد و در چنین مواردی باید پدیده عجز از پرداخت دین و ناتوانی تاجر در اداء دیونش اداره گردد ، از جمله اینکه ضمن تلاش برای نجات بنگاه تجاری ورشکسته ، عناصر مخل جامعه تجاری باید از گردونه معاملات و فعـالیـت های تجاری حذف شوند تا فضای تجارت پالایش شود . از سوی دیگر ، کسانیکه مطالبات مؤجل از تاجر دارند ، صرفا به اعتبار دارایی وی و اعتمادی که به ملائت ظاهری او داشته اند ، اقدام به معاملات تجاری و اعتباری با تاجر نموده اند و اگر بنا باشد این دسته از طلبکاران زمانیکه تاجر با مشکلات مالی مواجه شده ، نتوانند اقدامی در وصـول طلب خود که در آینده حال می شود ، بنمایند و سهمی در اموال بدهکار برای خود به دسـت آورند ، قـطعاً در سـر رسید ، طلبشان بلاوصول باقی خواهد ماند و اگر اینگونه باشد ، شمار معاملات نسیه و اعتباری که اساس تجارت بر آنها اسـتوار است به حداقل خواهد رسید و رونق تجاری در این میان قربانی خواهد شد .

بنابـراین می توان گفت قواعد ورشکستگی برای عالم تجارت ضروری است و باعث استقرار اصول اعتماد و امنیت بین تجار که اساس تجارت بر آنها استوار است ، می شود ، ضمن اینکه دارای کارکردها و

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

602 مجموعه مقالات همایش ملی نقد و بررسی لایحه جدید قانون تجارت سال 91

فـواید عمده دیگری است که وجود آن را برای هر سیستم و نظام حقوقی ، بسیار مهم و غیر قابل اجتناب ساخته است ، بنـحوی که نمی توان کشوری را یافت که در آن قواعدی برای برخورد با بدهکاران نـاتـوان از پـرداخـت دیـــون و تعهدات مالی نداشته باشند و همین امر که تقریبا تمام کشورهای دنیا دارای حداقل یک نظام ساده قانونی برای ورشکستگی هستند به عقیده برخی نشانه آن است که عملا نمی توان بر راه حل خصوصی در این موضوع اتکا کرد و برای دولتها شکی در لزوم تدارک دیدن یک سیستم ورشکستگی کاربردی وجود ندارد . ( الیور هارت،2000 ص ( 3

مضاف بر این اندیشمندان معتقدند: ” وظیفه اصلی دولت مهیا سازی زمینه توسعه است با عرضه انواع کالاهای عمومی و دامنه کالاهای عمومی گسترده است و شامل زیرساختهای اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی نیز می شود ( خداپرست ، مهدی ، 1380 ص ( 61 که یکی از مهم ترین زیرساختهای اجتماعی قوانین متناسب با نیازهای اقتصادی است .

اروپائیان نیز اعتقاد دارند :(( . . . یک بازار اقتصادی کارآمد مستلزم یک سیستـم کـارآمد بـرای بـرخـورد بـا پدیده ورشکستگی و اعسار است . بدون چنین سیستمی جامعه مبنایی برای ارزیابی اینکه چه کارخانجات(بـنگــاه های تجاری) صحیح عمل می کنند ندارد. علاوه بر این قانونگذاری کارآمد در ورشکستگی ساز و کار بسیار مهمی است در آنچه تحرک و پویائی تجارت نامیده می شود .))(کارل گراتزر 2008 ص 1( 7

مجموع این موارد و این واقعیت که هر چند در تقسیم بندی سنتی شاخه های حقوق ، حقوق تجـارت را بر اساس ملاک میزان دخالت دولت در روابـط حقـوقی آن جـزو رشـتههـای حقـوق خـصوصی مـیداننـد. (کاتوزیان، دکتر ناصر، ص(13 و عده ای نیز در تعریف آن آورده اند ” آن قـسمت از حقـوق خـصوصی است که حاکم بر اعمال بازرگانی و بازرگان است “( محمد زاده وادقانی ، دکتـر علـی رضـا ،1389 ، ص ( 14 لکن امروزه ضرورت دخالت دولت در امـور و روابـط تجـاری از امـور بـدیهی اسـت ، آنچنانکـه در فرانسه نیز این تفکر غالب است که : اقتصاد نمی تواند بدون هیچ نظارت و مداخله حتـی سـرزده ای توسـط دولت به حال خودش رها شود ( اندرو تدلی2008 ص 34 )، عده ای نیز اعتقاد دارند : موج بحران سرمایه داری در دهه 1930 که به افزایش بیکاری ، رکود و کـاهش سـرمایه گـذاری انجامیـد ، ضـرورت دخالـت دولت در اقتصاد را به شکلی کاملا جدیـد ، ایجـاب کـرد . ( همتـی ، مجتبـی ، 1386،ص ( 147 بـر همـین

1 . A well – functioning market economy requires a well –functioning legal system for dealing with insolvencies. Without such a system society lacks a basis for evaluating what firms are to be considered as sound. Furthermore ,well functioning insolvency legislation is an important component

in what is usually called the dynamics of business .

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی در لایحه جدید قانون تجارت 207

اساس است که امروزه دولتها در بخش های مختلف حقوق تجارت که روزگاری جزو شاخه هـای حقـوق خصوصی بود دخالت می کنند و نقش دولت در امور تجاری به حدی گسترش یافته است که اکنون دیگـر نمی توان حقوق تجارت را شاخه ای از حقـوق خـصوصی دانـست ، بلکـه ایـن شـاخه حقـوقی ، رشـته ای مستقل است که در کنار حقوق مدنی ، اصالتی ویژه یافته و به شاخه های حقوق عمـومی نزدیـک تـر شـده است .

لهذا در مجمو ع می توان گفت : ضرورت تامین اصل سـرعت در معـاملات تجـاری و قابلیـت اتکـاء و اعتماد به تعهدات تجاری و اهمیت فوق العاده ای که تجارت در حیـات یـک اجتمـاع دارد ، موجـب شـده است که قانونگذار نتواند ، با توجه به آثار زیانباری که مشکلات مالی یک بنگـاه اقتـصادی و بـه تبـع آن ، عدم اجرای تعهد تجاری بطور اعم و عدم پرداخت بدهی در سررسید بطور اخـص بـر اقتـصاد کـشور و بـر سلامت روابط تجاری دارد1، نسبت به این پدیده بی تفاوت باشد و لزوم دخالـت دولتهـا در تـدارک یـک نظام کارآمد ورشکستگی بیش از سایر جنبه های حقوق تجارت ملموس باشد .

اهمیت تاسیس ورشکستگی در اروپا و امریکا بیشتر از کـشور مـا درک شـده و حجـم وسـیع تحقیقـات نظری و تجربی که در این کشورها در خصوص مسئله ورشکستگی انجام شده است توجه ویژه آنـان را بـه این امر نشان می دهد ، در سطح قانونگذاری نیز همین بس که بدانیم تنها در طول یک قرن و در 15 کشور اروپائی 51 قانون در خصوص ورشکستگی تصویب شده است ، ( جرمی ، اس گارد ، 2006 ص ( 2 ایـن در حالی است که قانون تجارت ما از هشتاد سال قبل تاکنون در بخش ورشکـستگی هـیچ تغییـری بـه خـود ندیده است ضمن اینکه در زمان تصویب نیز از قانونی اقتباس شده که بیش از یکصدو بیـست سـال از عمـر آن سپری شده بوده است .

لذا این باور که بایستی برای مشکلات مـالی بنگاههـای اقتـصادی و تجـاری چـاره اندیـشی شـود کـاملا بدیهی است لکن آنچه اهمیت اساسی دارد مبنای نظری و نوع نگاهی است که به پدیـده عجـز از پرداخـت دین و به عبارت بهتر مشکلات بنگاههای تجاری داریم ، به عنوان مثال کتاب پنجم قانون تجارت فرانـسه از مواد 610-1 به بعد با عنوان تجارتهای در مشکل ( businesses in difficualty) نام گذاری شـده اسـت ، نه ورشکستگی ، زیرا این نام گذاری بر این نظام فکری استوار است کـه اکنـون فقـط عـدم پرداخـت دیـن توسط تاجر، مرکز ثقل قواعد ورشکستگی نیـست و رسـالت و فلـسفه ورشکـستگی، امـروزه صـرفا تقـسیم

1ــ اروپائیـان اعتقـاد دارنـد ورشکـستگی نتـایج زنجیـرواری همچـون دومینـو( (domino effects دارد ( Luxembourg ( Régis BLAZY University و زمانی که روند توقف و ورشکستگی شرکتی آغاز شود مانند ضربه اولی که به بازی دومینو وارد می شود نتایجی غیر قابل اجتناب و شاید بتوان گفت در بسیاری موارد غیر قابل کنترل خواهد داشت .

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

802 مجموعه مقالات همایش ملی نقد و بررسی لایحه جدید قانون تجارت سال 91

اموال ورشکسته بین طلبکاران نمی باشد ، بلکه مشکل اقتصادی یک بنگاه تجاری با توجه بـه آثـار مخربـی که بر اقتصاد کشور دارد، باید بطور کلی و با دیدی وسیع تر مورد ملاحظـه و قانونگـذاری قـرار گیـرد. از همین روست که ورشکستگی را یک تاسیس پیچیده و چند وجهی میدانند. ( جرمی ، اس گارد ، همـان ، ص ( 5

– 3 مبحث دوم : تاثیر مبانی نظری در قانونگذاری ورشکستگی

قبل از ورود به بحث تاثیر مبانی نظری در قانونگذاری راجع به ورشکستگی لازم است اشاره ای به مبنای قابل قبول در این زمینه داشته باشیم و سپس تاثیر مبانی در قانونگذاری مورد بررسی قرار گیرد .

الف ) مبنای قواعد ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران :

فلسفه وجودی و علت وضع قواعد ورشکستگی در حقوق ما مورد مطالعه مستقل قرار نگرفته است ولـی از مجموع مطالب اساتید حقوق تجارت ، محتوای برخی مواد قانون تجارت و آنچه در مقدمه بیان شد این نتیجه حاصل می شود که به عقیده غالب حقوقدانان ایرانی : اخلال در نظم عمومی تجاری ، فلسفه اصلی و علت وضع قواعد ورشکستگی است.1 آنها اعتقاد دارند ، پیشرفت های اقتصادی حاصـله در قـــرون اخیـر ، دولتها را نسبت به ادای به موقع تعهدات تجاری حساس کـرده اسـت و از آنجـا کـه عـدم توانـایی تجـار در پرداخت دیون خود باعث اختلال امور عده زیادی از تجـار دیگـر مـیشـود و زنـدگی اقتـصادی را مـشکل میسازد، دولتها بر آن شدهاند تا برای حفظ نظام اجتماعی مقررات ویژهای دربــــاره تجار و روابط تجاری آنها وضع کنند و اصول مربوط به تصفیه دیون آنان را از اشخـاص عـادی جـدا نماینـد . ( عیـسی تفرشـی ، دکتر محمد علی ، 1376 ، ص (54

البته برخی از حقوقدانان نیـز تـامـیـن صـلح اجتماعی را مبنای قواعد ورشکستگی می دانند کـه در واقـع بازگشت آن به رفع اخلال از نظم عمومی تجـاری اسـت ، به زعم آنـان ، طـرز تلقـی و نگـاه قانونگـذار بـه پرداخت دیون تاجر با افراد عادی متفاوت است چه اینکه اجــرای بـه موقـع تعهـدات تجـار ازحـدود منـافع خصوصی طرفین گذشته و به کل جامعه بازرگانی و دورادور به کـل اجـتمـاع ارتباط پیدا مـی کنـد ، زیـرا تاجر از اعتبارات عمومی استفاده می کند ، اعتباراتی که به سایر تجار هم حرفـه او تعلـق دارد و همـه آنـان توقع دارند مطالباتشان در سر وعده وصول گـردد و در ایـن شـرایـط عــدم ملائت تـاجر و عـدم توانـایی او

1ـ مراجعه شود به : ستوده تهرانی، سید حسن، 1376 ص . 01 عرفانی، محمود ، 1388 ص .1 عیسی تفرشی، محمد علی، 1376،
ص 54

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی در لایحه جدید قانون تجارت 209

در پرداخت دین در سر رسید اجرای سریع تمهـیدات لازم نــسبت بــه امــوال تـاجر بـدهکار و توقیـف آن جهت حفظ تمام حقوق طلبکاران و تامین صلح اجتماعـی را طلـب مــی کــــند. (صـقری ،دکتـر محمـد ، همان ) .

البته بسیاری از حقوقدانان ایرانی نیز اصولا متعرض مطلبی که مرتبط با مبنای نظری قواعـد ورشکـستگی باشد ، نشده اند1 ، لکن فصل مشترک تمام مطالب حقوقدانانی که در این زمینه اظهار نظـری هرچنـد بطـور غیر مستقیم داشته اند ، آنست که ، عدم توانایی تاجر در پرداخت دین بـر خـلاف اشـخاص عـادی نتـایج و عواقب اقتصادی زیانباری دارد و باعث می شود تعهدات تجـاری کـه بصـورت زنـجیر وار بــه هــم مـرتبط هستند ، بعضاً در این زنجیره بلا اجـرا و بـلا ایفـاء بماننـد و مجمـوع روابـط تجـاری را دچـار اخـلال کنــد (عرفـانی ،دکتر محمود ، 1375 ، ص (101 البتـه نتیجـه و پیامـد بـدتر عـدم ایفـاء تعهـد ، تزلـزل در اعتمـاد تجاری و برهم خوردن نظم عمومی تجاری است2 ، یعنـی اگـر تــاجری تــوان پـــرداخت دیـن خـود را از دست بدهد و مکانیزم کارآمدی با این پدیده برخورد مناسب و جدی نکند ، اعتماد بـین تجـار که یکـی از اصول اساسی در عالم تجارت است و بخش عمده ای از قواعد حقوقی سعی در تحقق اعتمــــاد در روابـط تجاری دارند مخدوش می شود و اولین ضربه به معاملات اعتباری که رونق تجارت در گـرو آنـســت وارد خواهد شد به همین جهت است که برخی لـزوم وجـود قواعـد ورشکـستگی را مــسلـم مــی داننـد (الیــور هارت ، همان ، ص (2 آنچه مسلم است اینکه ، تاثیر اقتصاد در سلامت و رفاه اجتماعی انکار ناپذیر اسـت و گردش صحیح روابط اقتصادی مستلزم زیر ساخت های صحیح قـانونی و حقـوقی اسـت کـه امنیـت ایـن روابـط را تضمین کند به عبارتی تامین اهداف قرارداد اجتماعی مستلزم آنست کـه حکومـت نهـاد هـایی را در نظام اقتصــادی جامعه تعبیه کند که مدافع رقابـت آفرینـی بـوده و بنیانهـای حقـوقی جامعـه را مـستحکم سازند (خـداپرست ، مهدی ، همان ، ص (69 واین امر همان مفهـوم برقـراری عـدالت اجتماعــی در یــک جامعـه آزاد اقتصـادی اسـت که تدوین قوانین برای آن را امکان پذیر می سازد ، از این رو می تـوان قـانون را به ابزار استقرار عدالت اجتمــاعی تعبیر نمود . (جامساز ، محمود ، همان ) و هیچگاه نیز نظــام اقتـصـادی بـر اسـاس ضـرورت و بـطور طبیعی و غریزی پایه ریـزی نمـی شـود بلکـه ایـن دولـت هـا هـستند کـه بایـد

1ـ به عنوان نمونه مراجعه شود به : کاتبی ، دکتر حسین قلی ، حقوق تجارت ، چاپ دوازدهم . 1387 عبادی ، دکتر محمد علی ، حقوق تجارت ، چاپ سی و یکم . 1389 رسائی نیا ، ناصر ، حقوق تجارت ، چاپ اول 1380 2ـ همانگونه که جرایم عمومی علاوه بر مجنی علیه و خانواده او ، تمامی اجتماع را متاثر می سازد ، ورشکستگی تاجر نیز تمام

جامعه تجاری را متاثر و نگران می کند و باعث می شود در معاملات آینده خود وسواس بیشتری بخرج دهند ، لذا بدون شک ، اثر ورشکستگی محدود به طلبکاران تاجر نخواهد بود .

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

012 مجموعه مقالات همایش ملی نقد و بررسی لایحه جدید قانون تجارت سال 91

قـواعـد و قـوانین مربوط به فعالیت های افراد و سازمانها را وضع نمـوده ، اجـرا و حراسـت نماینـد تـا زمینـه تحقق نظام اقتصادی مـــطلوب فراهم آید (یوسفی ، احمد علی ، 1382، ص .(1

لهذا از آنجا که عجز متعهد از پرداخت دین یا ایفائ تعهد مالی اش ، واقعیتی غیر قابل انکار اســت و در حوزه تجارت ، ناتوانی و حتی تاخیر در پرداخت دین ، صـدمات غــــیر قابـل جبرانـی بــر پــیکره اعتمـاد تجاری و به عبارت بهتـر نظـم عمـومی تجـاری وارد مــی کــند ودر عــالم تجــارت بــه دلیــل ارتـــباط و پیوستگی شدید تری که بین تعهدات افراد وجود دارد ، تبعات و آثار سـوء ایـن عـدم توانـایی در پرداخـت بسیار شدیدتر است ، لذا به همان دلایلی که ناگزیر به تصویب قواعد ویژه در حــوزه حــقوق تـجــارت و روابـط تجاری بوده ایم ، در خصوص ورشکستگی نیز با توجـه بـه مقتضیـات خـاص و طـبع ویــژه روابـط تجاری ، بایستی قواعد ورشگستگی کارآمدی داشته باشیم ، چه اینکه حصول اعتمـاد تجـاری کـه یکـی از اصـول مسلــم تجارت است ، بدون وجود چنین قواعدی محقق نمی شود ( قائم مقام فراهانی ، دکتر محمد حسین ، 1385 ، ص ( 11 و باید مکانیزم صحیح و کـارآمـدی در بـاب عدم توانایی تاجر از پرداخـت دیـن به طور کاملاً مجزا و اختصاصی نسبت به تجار وجود داشته باشد تا تجار را نسبت به وجود ضـمانت اجـرای موثر قانونی برای عدم ایفاء تعهد مطمئن سـاخته و ابـزار کارآمـد و مفیـدی بـر الـزام آنـان بـه انجـام بموقـع تعهدات تجاری باشد .

بنابراین مهمترین مبنا و دلیلی که برای لزوم قانونگذاری در باب ورشکستگی میتوان یافت این است که ناتوانی تاجر در اداء دینش ، نظـم عمومی تجاری را دچار اخلال می کند و دولت نمی تواند نسبت بـه ایـن امر بی تفاوت باشد ، یعنی لزوم جلوگیری از اخلال در نظـم عمـومی تجـاری مهـم تـرین مبنـای نظـری در قانونگذاری ورشکستگی است .

ب) تاثیر مبانی در قانونگذاری ورشکستگی :

روزگاری عدم پرداخت دین جرم و در ردیف کلاهبـرداری و راهزنی محسوب می شد و معتقد بودنـد، اگر کسی بدهکار باشد و نپردازد مـانند آنست کـه از طـلبکار خود سرقت کرده و یا مرتکب کلاهبـرداری و راهزنی نسبت به او شده است و بر همین مبنا فرد بدهکار عاجز از پرداخت دین را بـدون توجـه بـه دلیلـی که باعث ناتوانی او شده است به شدیدترین وضعـی مــجازات میکردند ( کارل گراتزر ، همـان ، ص .(6 یعنی مبنای فکری در تدوین قواعد مربوط به عجز از پرداخت دین، مجازات یک عـمل مجرمانه بـود و بـر این مبنا نیز قواعدی که وضع مـی گردیـد جنبـه مجـازات کننـده و تـادیبی داشـت و از مجـازات شخــص

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

مبانی نظری قانونگذاری ورشکستگی در لایحه جدید قانون تجارت 211

بدهکار، هم تنبیه او و تشفی خاطر طلبکار و هم تنبه و ارعاب دیگــر بدهکــاران تعــقیب مـی شـد و چـون مبنـای فـکری قواعد ورشکستگی مجازات مجرم بود هدف و امـــر دیگری در این میانه مورد ملاحظه قرار نمیگرفت .

قرن ها طول کشید تا اروپا نگاهش را بـه مـسئله عجـز از پـرداخت دین عوض کند ،آنهادر این مرحلـه ، عجز از پرداخت دین را به عنوان یک شکست اقتصادی تلقی کردنـد نـه یـک قـصـور اخلاقـی ( همـان ) لکـن تغییـر و تحـول در حقـوق غربـی متوقـف نگردیـد و مـستمراً بـا مـطالعــه و پـژوهش در بـاب قواعـد ورشکـستگی، زمینـه اصـلاح قـوانین خـود را فـراهم آوردنـد و آثـار مبـانی فکـری آنـان در قانونگـذاری کشورهای مذکور بـسیار مـشهود اسـت، چنانکـه شـاهد اصـلاحات مکـرر قوانیــن ایــن کـشورها هـستیم و مطالعات و پژوهش هایی که در باب مفهوم توقف و اقدامات پیشگیرانه در ایـن کـشورهــا صـورت گرفتـه خود حاکی از وجود یک مبنای فکری معین در خصوص قانونگذاری ورشکستگی است .

ذیلاً به برخی آثار مبنای نظری ورشکستگی در قانونگذاری ورشکستگی اشاره می شود:

1 وجود مبنای نظری معین در قانون گذاری ورشکستگی، باعث تفکیک قواعد آن از تـأسیسات مـشابه، مانند اعسار و افلاس می گردد و این امری است که امروزه در نظام حقوقی مـا مـورد بحـث و گفتگــوهای متفاوت است .
2 مبنای نظری مشخص در ورشـکستگـی، باعث سهـولت در تعریف و تشخیـص برخی مفـاهیم خـاص ورشکستگی مانند توقف میگردد، بدین تـوضیــح کــه از ابــتدای تــصویب قــوانین تجـارت و مقـررات ورشکستگی تاکنون، همچنان در تبیین مفهوم توقف به نتیجه روشنی نرسیده ایم و نظرات حقوقدانان ایرانی در این خصوص متناقض است (آذری ، آذرکیوان ،( 1356 که حتی این اختلاف نظرها به رویه قضایی نیز کشیده شـده و باعث صدور آراء متفاوتی از شعب دیوان عالی کشور گردیده است، ( قـائم مقـام فراهـانی، دکتر محمد حسین ، همان ، ص (23 درحـالی کــه اگر مبنای نظری ورشکستگی مـشخص باشـد، تعریـف توقف بسیار سهل است .
3 مبنای نظری ورشکستگی هم در تعیین مفهوم توقف موثر اسـت و هـم در تـعیین شـاخصـهها و اسباب تحقق آن .

4 مبنای نظری ورشکستگی در تعیین اهداف مـورد نظـر از قانونگــذاری ورشـکـستگـی بـسیـار اهمیـت دارد و شاید مهمترین اثر مبانی نظری، تعیین اهداف قانونـگذاری ورشـکـستگی باشـد، بـه نحـوی کـه اگـر

PDF created with pdfFactory Pro trial version www.pdffactory.com

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روابط بین دولتها فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روابط بین دولتها فایل ورد (word) دارای 106 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روابط بین دولتها فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله روابط بین دولتها فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله روابط بین دولتها فایل ورد (word) :

روابط بین دولتها

کلیات
بررسی اسناد و سوابق تاریخی در زمینه روابط بین المدولی نشان می‌دهد که در اعصار مختلف انعقاد پیمانها و توافقات میان دولتها به صورت دو و چند جانبه رواج داشته است. هر چند که بطور سنتی روابط میان حکومتها در گذشته اصولاَ روابطی خصمانه و مبتنی بر کشور گشایی بوده و تقریباَ همیشه موضوع پیمان منعقده میان دولتها به نتایج جنگها بستگی داشت و برای اجرای تعهدات ناشی از این پیمانها نیز هیچگونه ضمانت اجرایی جز توسل به زور و قوه قهریه وجود نداشت، ولی همین توافقات زمینه‌ساز افزایش توجه دولتها به نظام مند کردن روابط در سطح بین المللی گردید و به تدریج با طرح اندیشه های مبتنی بر وفای به عهد، عدم توسل به زور، حل و فصل مسالمت آمیز اختلاف و احترام به حاکمیت دولتها، روابط میان

دولتها به صورت نهادینه تری نسبت به گذشته شکل گرفت و انواع مناسبات در قالب قراردادهای دو و چند جانبه تنظیم گردید و تا به امروز نیز این رویه ادامه و گسترش یافته است به گونه‌ای که امروزه نمی‌توان دولتی را یافت که در هیچ توافق بین المللی مشارکت نداشته باشد، زیرا لازمه‏‎ء حضور فعال در صحنه روابط بین المللی، مشارکت در ایجاد و توسعه قواعد قراردادی است و عدم مشارکت در ا ین امر از موجبات انزوای یک دولت محسوب خواهد شد.

البته باید توجه داشت که در گذشته توافقات اصولاً به صورت دوجانبه تنظیم می‌شد، ولی رفته رفته در راستای تحولات و افزایش مراورات و مناسبات میان ملتها و دولتها، نیاز به تنظیم این روابط در قالب اسناد بین المللی با تعداد طرفین بیشتر مورد توجه قرار گرفت. به طوری که امروزه بخش اعظمی از معاهدات بین المللی را معاهدات چند جانبه و باز تشکیل می‌دهند.
از سوی دیگر باید اذعان داشت که مشارکت گسترده دولتها در انعقاد معاهدات بین المللی، مشکلاتی را نیز در پی داشت. در واقع کمتر سند بین المللی می‌توانست تامین کننده منافع و مصالح تمام اعضاء باشد و همه طرفین بدون هیچگونه مخالفتی آنرا بپذیرند و در روابط خود مورد استناد قرار دهند.

از همین زمان بود که بحث پذیرش مشروط معاهده و امتناع از پذیرش برخی از مواد معاهده مطرح گردید که تاکنون نیز این بحث ادامه دارد.
به واقع در مقابل یک معاهده بین المللی چند جانبه دولتها با سه امکان مواجه بودند، یا بایستی معاهده را در کلیت آن و بدون قید و شرط می‌پذیرفتند که در این حالت ممکن بود برخی مقررات آن معاهده در تعارض با منافع و اصول اساسی مورد نظر ان دولت باشد، یا می‌توانستند از عضویت در آن سند بین المللی که در بردارنده برخی قواعد ناسازگار با اصول مورد نظر آنان بود خودداری نموده و به این ترتیب از مزایای ناشی از عضویت در آن معاهده نیز محروم شوند و یا راه سومی را در پیش گیرند به این ترتیب که معاهده را در کل بپذیرند و به عضویت آن درایند ولی با این شرط که برخی قواعد مغایر منافع آنان، نسبت به ایشان قابلیت اعمال نداشته باشد که روش سوم در واقع بیانگر نظام حقوقی حق شرط بر معاهدات بین المللی است.

در طول زمان دیدگاههای متفاوتی در رابطه با مشروعیت یا عدم مشروعیت و حدود و ثغور نظام حقوقی حق شرط مطرح شده است. دیدگاه کلاسیک در این رابطه مبین این مطلب بود که اعمال حق شرط بر یک سند بین المللی، مغایر تمامیت و یکپارچگی معاهده است و به منظور حفظ یکپارچگی معاهدات و جلوگیری از تجزیه قواعد این اسناد، حق شرط را فقط در صورتی می‌توان مجاز دانست که مورد پذیرش همه اعضاء و طرفین یک معاهده قرار بگیرد. به این ترتیب «حق شرط یک پیشنهاد متقابل را تشکیل می‌داد که نیاز به قبولی و پذیرش سایر طرفهای معاهده داشت.» نتیجه این دیدگاه آن بود که معاهدات بین المللی یا با تعداد اعضای بسیار کم تصویب می‌شد و یا اساسا به دلیل عدم حصول هر نصاب لازم، لازم الاجرا نمی‌گردید و در واقع عمومیت یک معاهده فدای تمامیت آن می‌گشت. «خلاصه اینکه، قبل از ایجاد جامعه مدل، پذیرش حق شرط بر معاهدات چند جانبه یا همه جانبه به وسیله همه کشورهای امضاء کننده، یک قاعده عرفی مسلم حقوق بین المللی به شمار می‌رفت.

اگر پذیرش به اتفاق آرای طرفهای معاهده صورت نمی‌گرفت، کشور شرط کننده راه دگیری جز پس گرفتن شرط یا خودداری از عضویت در معاهده را نداشت.»
دیدگاه دوم که از سوی اعضای اتحادیه پان امریکن که بعدها سازمان کشورهای امریکلایی نام گرفت مورد توجه و استفاده قرار گرفت به کشور اعمال کننده حق شرط این فرصت و شانس را می‌داد که در صورت پذیرش شرط از سوی برخی دول عضو معاهده در برابر آنان طرف معاهده محسوب شده و با توجه به شرط اعمال شده، روابط خود را با کشور پذیرنده شرط تنظیم کند. در واقع طرفداران این نظریه بر این عقیده بودند که با توجه به تحولات حقوق بین الملل باید امکانی فراهم کرد که اسناد و توافقان بین المللی مورد تصویب اکثریت اعضای جامعه بین الملل واقع شوند و در جهت دست یابی به این هدف چاره ای جز پذیرش امکان تحدید تعهدات از جانب دولتها نیست.

از سوی دیگر دیوان بین المللی دادگستری نیز در رای مشورتی مورخ 1951 خود رد مورد کنوانسیون منع و مجازات کشتار دسته جمعی مصوب 1948 این دیدگاه را به گونه ای مورد تائید قرار داد. در واقع اختلاف از زمانی آغاز شد که کنوانسیون مذکور در بردارنده هیچگونه ماده صریحی در موردی جواز یا عدم جواز اعمال حق شرط نبوده و در این رابطه سکوت اختیار کرده بود و برخی دولتهای امضاء کننده در زمان تصویب شرطی را بر این کنوانسیون اعمال نمودند که مورد مخالفت برخی دیگر از دولتها قرار گرفت و نهایتاً از طریق مجمع عمومی سازمان ملل

موضوع برای اعلام نظر مشورتی به دیوان بین الملل دادگستری در سال شد. دیوان در پاسخ به این سوال که آیا دولت شرط گذار که شرطش مورد اعتراض برخی دولتها قرار گرفته می‌تواند بعنوان یکی از طرفین کنوانسیون قرار بگیرد یا خیر، اظهار داشت که اگر حق شرط دولت شرط گذار مورد پذیرش برخی دولتها و مورد اعتراض گروهی دیگر از دولتها واقع شود، در صورتی دولت شرط گذار می‌تواند طرف معاهده محسوب شود که شرط مغایر موضوع و هدف معاهده نباشد. «به اعتقاد دیوان موضوع و هدف معاهده را فقط با توجه به مبنا و سرشت معاهده و غایات طرفهای آن و همچنین رابطه میان آن مقررات با این غایان می‌توان دریافت.»

در واقع دیوان با ارائه این نظریه تحولی را در دیدگاه کلاسیک پذیرش شرط به روش اتفاق آرا ایجاد نمود و این امکان را فراهم آورد که دولت شرط گذار بی نیاز از کسب توافق همه اعضای یک سند بین المللی در رابطه با شرط خود، بتواند به عضویت آن سند درآمده و از مزایای عضویت بهره مند شود، البته منوط به اینکه شرط اعمال شده با موضوع و هدف آن معاهده ناسازگار نباشد. به واقع دیوان با ارائه معیار «سازگاری شرط با موضوع و هدف معاهده» نوآوری را در روابط قراردادی دولتها ایجاد نمود که البته پذیرش این نوآوری مشکلاتی را نیز به همراه داشته است.

بر این اساس این دولتها هستند که در هر مورد سازگاری یا ناسازگاری یک شرط را با موضوع و هدف معاهده مورد بررسی قرار می‌دهند و در این زمینه تقریباً هیچگونه ملاک و مبنای معین و تعریف شده ای وجود ندارد و البته از این نکته نیز نباید غ افل شد که واگذاری صلاحیت تشخیص انطباق یا عدم انطباق یک شرط با موضوع و هدف معاهده به دولتها، از این صحبت که همیشه این احتمال وجود دارد که هر دولتی در راستای منافع و مصالح خود به بررسی شروط اعلام شده پرداخته و صرفاً با توجه به تشخیص خود و گاهاَ بدون توجه به اهداف عالی معاهده اقدام به اعمال نظر نماید، قابل انتقاد است.

«از طرف دیگر، معیار سازگاری منجر به تقسیم بندی حق شرطها به سازگار و ناسازگار و به عبارتی به حق شرطهای مهم و غیر مهم می‌شود. در واقع اگر ماده ای از کنوانسیون بخشی از موضوع و هدف باشد، هر گونه حق شرطی با آن ناسازگار خواهد بود و کشور شرط گذار عضو معاهده تلقی نخواهد شد ولی چنانچه آن ماده بخشی از موضوع و هدف معاهده نباشد، حق شرط اعلام شده سازگار تلقی خواهد شد.»

این معیار موجب می‌شود تا در مواردی امکان سوء استفاده دولتها فراهم شود به گونه ای که این امکان را فراهم می‌کند تا دولتها در هر زمان نسبت به شرط اعمال شده با اعتراض مواجه شوند اینگونه استدلال نمایند که شرط مزبور مغایرتی با موضوع و هدف معاهده نداشته و کاملاً سازگار با اهداف قراردادی است که این رویه قطعاَ تعارضات و اختلاف نظرهای فراوانی را به همراه خواهد داشت چرا که هیچ مرجع صالح بین المللی برای تشخیص انطباق یا عدم انطباق شروط با موضوع و هدف معاهده وجود ندارد.

نظریه مشورتی دیوان دقیقاَ مورد توجه تدوین کنندگان عهد نامه 1969 وین در زمینه حقوق معاهدات نیز قرار گرفت و معیار انطباق شرط با موضوع و هدف معاهده در بند ج ماده 19 عهدنامه مذکور به طور کلی و عام مطرح گردید، با این مضمون که در غیر از موارد ممنوعیت کلی یا جزئی اعمال شرط بر معاهده، حق شرط نباید با موضوع و هدف آن معاهده ناسازگار باشد و در مواد بعدی معاهده نیز پذیرفته شد که اگر شرطی مورد اعتراض گروهی از اعضاء و مورد قبول سایرین قرار بگیرد منوط به عدم مغایرت شرط با موضوع و هدف معاهده، دولت شرط گذار می‌تواند به عضویت معاهده درآمده و در مقابل دول پذیرنده با استناد به مفاد شرط، روابط خود را تنظیم و تحدید نماید.

بر این اساس می‌توان گفت تا به امروز که عهدنامه حقوق معاهدات بعنوان یک سند مادر و اصلی مورد پذیرش دولتها قرار گرفته و تقریباً تمامی قواعد آن در حال حاضر تبدیل به قاعده عرضی شده، رژیم حقوقی حاکم بر شرط همان رژیمی است که از سال 1951 و پیرو صدور نظریه مشورتی دیوان ایجاد شده و در عهدنامه 1969 نیز به نظم درامده و در طول زمان تبدیل به عرف شده است، ولی در عین حال باید توجه داشت که تبدیل این قواعد به قواعد عرضی به منزله کامل و بی نقص بودن این قواعد نبوده و انتقادات وارد بر این نظریه همچنان مورد نظر حقوقدانان بین المللی قرار دارد.

از سوی دیگر با وجود پذیرش این دیدگاه نسبت به رژیم حقوقی حق شرط، ایجاد تحولاتی در عرصه روابط بین المللی و میان اعضای جامعه جهانی، ضرورت بازنگری در این رژیم حقوقی را در حاضر طلب می‌کند. به واقع تمایل روزافزون دولتها به پذیرش اسناد و معاهدات بین المللی با اعمال حق شرط و توسل به حق شرط به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای حفظ و اعمال حاکمیت دول ملی در پذیرش تعهدات قراردادی بین المللی و استفاده از حق شرطهای کلی و فراگیر با تعابیر گاهاَ متعارض و مغایر با قواعد معاهده ای و در مقابل عدم اعتراض سایر طرفهای معاهده به چنین شرطهایی که غالباَ به دلایل سیاسی رخ می‌دهد هرچه بیشتر، رژیم حقوقی فعلی حق شرط و حدود و ثغور آن را به چالش می‌کشد.

به واقع در چند سال اخیر به موازات تغییر و تحولات ایجاد شده در عرصه روابط بین المللی و پیدایش موضوعات و مفاهیم جدید و تحول در مفاهیم کلاسیک حقوق بین الملل و کم رنگ شدن حاکمیت دولتها در پرتو این تحولات و همچنین افزایش توجه به منافع اساسی جامعه بشری و ورود به مرحله نوین بشر گرایی، افزایش روزافزون تصویب و پذیرش فزاینده قواعد حقوق بشری در سطح بین المللی را شاهد بوده ایم، به گونه ای که امروزه دسترسی به اسناد حقوق بشر و بشر دوستانه در سطوح مختلف ملی، فرا ملی، منطقه ای و جهانی کار

چندان دشواری نیست. پذیرش قواعد حقوق بشری در سطح گسترده و تبدیل این قواعد به قواعد عام الشمول و آمره اهمیت و حساسیت اعمال حق شرط نسبت به معاهدات با موضوعات حقوق و آزادیهای افراد را نمایانتر و تلاش دولتها برای یافتن مفری در این زمینه را فراوانتر می‌کند. به خصوص اینکه امروزه افزایش مکانیزمهای نظارتی در سطح ملی و بین المللی و کنترل دقیق دولتها از جانب نهادهای غیر دولتی ملی یا فراملی فعال در زمینه های مخلف و به خصوص در زمینه حقوق بشر و در صورت لزوم افشای موارد نقض حقوق بشر از سوی این نهادها و توجه و حساسیت افکار عمومی به رعایت حقوق و آزادیهای افراد، الزام دولتها را در رعایت حقوق اتباع و افراد تحت کنترل بیشتر خود می‌نماید.

بدین ترتیب به تدریج این ایده در جامعه بین المللی مطرح گردیده که امروز بایستی حق انحصاری دولتها در زمینه انتخاب در رعایت برخی تعهدات قراردادی را محدود نمود و در واقع به گونه ای تمایل به بازگرداندن رژی حقوقی حق شرط به سوی ایجاد محدودیتی تقریباَ همانند دیدگاه کلاسیک یعنی پذیرش شرط به اتفاق آرا در مورد برخی قواعد ایجاد شده است.
در واقع سوال این است که آیا دولتها می‌توانند بر مبنای صلاحیت خود، نورمهای حقوق بین الملل و تعهدات ناشی از آنها را نادیده گرفته و در انتخاب قواعد حقوقی آزادی کامل داشته

باشند؟ و آیا معاهدات قانونساز و از جمله معاهدات حقوق بشری که با هدف یکسان سازی حقوق و منافع افراد در سطح بین المللی منعقد می‌شوند نباید تحت رژیم حقوقی خاص و جداگانه ای قرار بگیرند؟ یا برعکس، باید پذیرفت که برخی از نورمها و هنجارهای حقوقی بین المللی بنا بر ماهیت خود باید بر همه اعضاء بدون استثناء تحمیل شوند و با اعمال رزرو نمی‌توان علت وجودی چنین معاهداتی را نادیده گرفت؟ و نهایتاَ اینکه آیا اعمال یک رژیم واحد حقوقی برای حق شرط نسبت به کلیه معاهدات بین المللی، بدون توجه به هدف و منظور

آنان منطقی است یا باید دسته ای از معاهدات یعنی معاهدات قانونساز و به خصوص معاهدات حقوق بشری را به لحاظ ویژگی خاص این اسناد، از قلمرو قواعد حق شرط مقرر در کنوانسیونهای حقوق معاهدات خارج کرده و رژیم حقوقی خاصی برای آنان در نظر گرفت؟ شکل گیری مباحث و ابهامات فوق در محافل علمی بین المللی و در نزد حقوقدانان موجب تغییر رویکرد و نگرش جامعه بین المللی به مساله حق شرط و تمایل به پذیرش یکپارچه معاهدات قانونساز شده و منجر به طرح ایده تجدید نظر در مساله رژیم حقوقی حق شرط در کمیسیون حقوق بین الملل گردید.

کمیسیون حقوق بین الملل از سال 1994 متعاقب صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، این موضوع را جهت بررسی و تجدید نظر در دستور کار خویش قرار داد و طی بیش از یک دهه مطالعه و بحث و بررسی، به نتایج و ملاحظاتی دست یافته که حاکی از نیاز جدی جامعه بین المللی به تدوین اصولی روشن و بدون ابهام در این زمینه می‌باشد.
با توجه به مطالب فوق الذکر پژوهش حاضر در دو قسمت مورد بررسی قرار می‌گیرد. در گفتار اول کلیاتی راجع به مفهوم حق شرط و قواعد مرتبط در کنوانسیون 1969 وین مطرح می‌گردد و در گفتار دوم تحت عنوان حق شرط بر معاهدات حقوق بشری، ضمن بیان کلیات، دیدگاههای کمیسیون حقوق بین المللی و کمیته حقوق بشر در خصوص حق شرط بر معاهدات حقوق بشری مورد بررسی قرار می‌گیرد و به طور منحصر رویه دولتها در زمینه اعمال شرط به معاهدات حقوق بشری مورد مراقه قرار می‌گیرد.

گفتار اول ـ مفهوم حق شرط در حقوق معاهدات
در نظام حقوقی حاکم بر معاهدات بین المللی، شرط یا تمدید تعهد، از حدود پایان قرن نوزدهم با ظهور معاهدات چند جانبه، به کار گرفته شده است. اولین بار فرانسه در زمان امضای سند عمومی کنفرانس بروکسل راجع به الغای برده‌داری در دوم جولای 1890 شرطی را اعمال کرد که به موجب آن، حق بازرسی کشتیها را استثناء نمود، سپس در کنفرانسهای صلح لاهه 1899 و 1907 رویه شرط گذاری، بطور عام پذیرفته شد. از آن زمان معیارهای مربوط به پذیرش و اعمال شرط بر توافقات بین المللی در قالب عرف و رویه کشورها مورد پذیرش قرار گرفت و نهایتاً در مواد 19 تا 23 کنوانسیون1969 وین به نظم کشیده شد.

کنوانسیون دین در بند د ماده 2 حق شرط را اعلامیه یک جانبه‌ای دانسته که هر کشور، تحت هر نام و به هر شکل در زمان امضاء، تصویب، قبولی، تصدیق یا الحاق معاهده صادر می‌کند و به این ترتیب اعلام می‌دارد که متقاضی عدم شمول یا تغییر اثر حقوقی برخی از قواعد معاهده، در اجرای آن معاهده نسبت به خود می‌باشد.
بر اساس این تعریف شرط یک اعلامیه یکجانبه است. یعنی عملی که با اراده یک طرف ایجاد شده و آثار حقوقی بهمراه خواهد داشت.

حق شرط بعنوان عمل حقوقی یکجانبه و ممکن است در زمره اعمال یک جانبه مستقل یا قراردادی قرار بگیرد. هرگاه معاهدهلی در رابطه با اعمال یا منع اعمال حق شرط ساکت باشد، اعلامیه حق شرط، عمل یکجانبه مستقل محسوب می‌شود و هرگاه حق شرط بر معاهده‌ای صریحاً حجاز شناخته شده باشد، در این صورت اعلامیه حق شرط عمل یکجانبه قراردادی است. اعلامیه حق شرط در شکل اول مستقل و جدا از معاهده می‌باشد و در شکل دوم مرتبط با معاهده است 2 به واقع حق شرط عمل یکجانبه‌ای است که اگر تا همان حد حورد قبول کشورهای دیگر واقع شود سرشت حقوقی آن تغییر کرده و به عمل حقوقی چند جانبه مبدل می‌گردد.

ازسوی دیگر باید توجه داشت که شرط بعنوان « عمل حقوقی یک جانبه تحت هر نام یا عبارتی که آورده شود، دارای این نتیجه می‌توان باشد که ماهیت حقوقی معاهده را تغییر دهد و معنا و مفهومی خاص به آن بخشید. بعبارت دیگر اعلام حق شرط می‌توان طی اسنادی با اسامی و عناوین مختلف چون اعلامیه، اطلاعیه، بیانیه، صورت مجلس امضاء، پروتکل الحاق و… صورت گیرد و تفاوتی نیز از حیث ارزش حقوقی بین آنها نباشد.

به نظر می‌رسد ذکر این عبارت در تعریف اصطلاح «شرط» در ماده 2 کنوانسیون وین با این هدف صورت گرفته تا به دولتها گوشزد نماید نمی‌توانند مضمون حق شرط را که نتیجه اش تغییر یا تحدید آثار حقوقی معاهده است تحت عناوین دیگر مطرح و ارائه نمود و از فرایای آن بهره شوند. آنچه اهمیت دارد مفاد و مفهوم عمل حقوقی یکجانبه است و نه عنوان آن و از همین جاست که می‌توان به اختلاط مبحث حق شرط و اعلامیه تغییری توجه نموده و بی اعتباری برخی از اعلاحیه های تفسیری را دریافت.

در واقع ضمن صدور اعلامیه تغییری یک دولت پذیرش یک معاهده را منوط به پذیرش تفسیر خاصی از تمام یا بخشی از معاهده از سوی سایر متعاهدین می‌نماید و بر این اساس اعلامیه تفسیری متفاوت از حق شرط است، چرا که تفسیر عملی است با حسن نیت در راستای موضوع و هدف معاهده که قصد تغییر مفاد معاهده را بر خلاف حق شرط ندارد و فقط بیانگر موضوع دولت صادر کننده است و صرفاً در صبت مقاصد سیاسی صورت می‌گیرد وحوجد هیچگونه آثار حقوقی نسبت به صادر کننده اعلامیه تفسیری و پذیرندگان یا متعرضین نخواهد بود و اساساً بیانگر مواضع سیاسی و فاقد الزام حقوقی است.

دولت یا سازمان بین المللی می‌تواند حق شرط خود را در زمان امضاء تصویب و الحاق به یک معاهده اعمال مفاید به نظر می‌رسد می‌توان زمان امضای معاهده را بعنوان مناسب ترین زمان برای انشای شرط در نظر گرفت. چرا که در این مرحله دولتها می‌توانند با آگاهی از شروط اعلام شده و بررسی آنها به درستی تصمیم بگیرند که آن شروط را بند پیرند یا مورد اعتراض قرار دهند و در واقع اعلام شرط در زمان امضاء که بیانگر علایق و سلایق متفاوت و بعضاًَ مغادیر حول درگیر است موجب تعمق و دقت بیشتر دولتها در زمینه شروط مذکور می‌شود.

در مورد اعمال شرط در زمان تصویب معاهد مباید توجه داشت که معمولاً فاصله زمانی زیادی میان مرحله امضاء و مرحله تصویب وجود دارد. اعمال حق شرط در مرحله تصویب مشکلات بیشتری را نسبت به زمان امضاء در پی خواهد داشت. در واقع چون زمان اعلام شرط متأخر از زمان مذاکر است درباره معاهده است، معهذا برای سایر کشورهای متعاهد، مشکلات و ناراضتی بسیار تولید می‌گردد. به طور یکه ناچار باید معاهده را مجموعاً بپذیرد یا مجموعاً رد نماید.

در مجموع به نظر می‌رسد اعمال حق شرط در زمان الحاق دارای بیشترین مضرات و اشکالات نسبت به سایر زمانهاست و بیشترین انتقادات را نیز از سوی صنوقدلنهان و دولتهای طرف عهدنامه‌های مزبور به نخود اختصاص داده است. در واقع کشور ملحق شونده با اعلام شرط نه حفظ خواهان برخورداری از امتیازی است که دیگر متعاقدان از آن بهره‌ای نگرفته اند، بلکه با این عمل وحدت عهدنامه را از بین برده و عملاً برضع اعضای لیته کننده را تغییر می‌دهد.

دولت شرط گذاران بر اساس کنوانسیون وین، با اعمال شرط اعلام می‌دارد که علاقه‌ای به پذیرش برخی از قواعد معاهده نداشته و یا خواهان تغییر آثار برخی از قواعد است. ذکر عبارت برخی از قواعد معاهده نشان می‌دهد که دولتها از اعمال شرط نسبت به کل معاهده ممنوع بوده و حق اعلام شروط کلی و مبهم را ندارند.
از سوی دیگر باید توجه داشت که به واقع منظور از تغییر اثر حقوقی و تعریف حق شرط توسعه تعهدات نیسست بلکه منظور تحدید و تعدیل آثار حقوقی تعهدات معاهده‌ای است. به بیان دیگر اگر تغییر تعهدات موجب توسعه تعهدات نگردد، بدون اشکال است.

ماده 19 کنوانسیون وین 3 نوع شرط را ممنوع اعلام کرده است:
1ـ در صورتی که معاهده صراحتاً اعمال شرط را ممنوع کرده باشد.
2ـ در صورتی که معاهده فقط برخی شروط را پذیرفته باشد و شرط مورد نظر دولت شرط گذارد در زمره آن شرط نباشد.
3ـ در صورتی که شرط با موضوع و هدف معاهده ناسازگار باشد.

بر اساس بند اول ماده 20، هر شرطی که در معاهده صریحاً حجاز شناخته شده، نیاز به پذیرش بعدی دولتهای متعاهد ندارد مگر اینکه معاهده پذیرش بعدی را لازم داشته باشد.
بند دوم همین ماده اعلام می‌دارد، هرگاه از تعداد محدود طرفهای شرکت کننده در مزاکره و هم چنین از موضوع و هدف معاهده چنین برآید که اجرای سماجت معاهده میان طرفین شرط اساسی رضایت هر یک از آنها در پیوستن به معاهده بوده است، شرط باید مورد قبول همه طرفهای معاهده قرار بگیرد.

براساس بند 3، در صورت اعمال شرط بر سند اساسی یک سازمان بین المللی، شرط باید مورد قبول رکن صلاحتید از آن سازمان قرار گیرد مگر آنکه به گونه‌ای دیگر مقرر شده باشد.
و بند 4 حق می‌دارد در مواردی که حق شرطها مشغول سه بند قبلی نباشد و معاهده نیز طور دیگری تور نکرده باشد.

الف- پذیرش شرط توسط دیگر دولت متعاهد موجب می‌شود که دولت شرط گذارد در صورت لازم بودن یا از زمان لازم الاجرا شدن معاهده برای این دولتها، در مقابل دولت پذیرنده طرف معاهده شود که این قسمت بیانگر قاعده نسبتی بودن حق شرط میان دولت شرط گذار و هر یک از دول پذیرنده است.

البته باید توجه داشت که اساساً شرط خلاف موضوع و هدف معاهده حتی اگر مورد پذیرش یکی از طرفین قرار بگیرد نمی‌تواند در بردارنده هیچگونه آثار حقوقی باشد.
ب‌ـ اعتراض که دیگر دولت متعاهد به شرط می‌کند مانع از آن نیست که معاهده میان دولت متعرض و دولت قائل به شرط به اجرا در آید مگر دولت متعرض قصدی خلاف این امر ابراز داشته باشد.

این قاده یکی از نوآوریهای کنوانسیون وین است زیرا تا پیش از آن، چه در رویه عمومی کشورها و چه در آرای دیوان بین المللی دادگستری، مخالفت یک کشور متعاهد مانع از لازم الاجرا شدن معاهده بین کشور مخالفت کننده و کشور شرط گذار می‌شود.
بند 5 ماده 20 قور می‌دارد به منظور اجرای بندهای 4 و 2، چنانچه معاهده به نحو دیگری مقرر نکرده باشد، حق شرط یک کشور وقتی از جانب کشور دیگر قبول شده تلقی می‌شود که کشور اخیر تا پایان 12 ماه پس از تاریخ اگاهی از حق شرط یا زمان اعلام رضایت خود به التزام در قبال معاهده، هر کدام که موخر باشد، مخالفتی نسبت به حق شرط ابراز ننموده باشد.

در مورد آثار حقوقی حق شرط و اعتراضات وارد بر آن، ماده 21 کنوانسیون مقرر می‌دارد:
1- هر شرطی که مطابق مواد 19، 20 و 23 در قبال طرف دیگر معاهده برقرار شده باشد
الف- برای کشوری که به حق شرط اقدام نموده، ان قسمت و به همان میزان از مقررات معاهده را که موضوع حق شرط قرار گرفته است در رابطه وی با طرف دیگر تعدیل می‌کند.
ب- برای طرف دیگر معاهده، همان قسمت از مقررات معاهده را تا همان میزان در قبال کشوری که از حق شرط استفاده می‌کند، تعدیل می‌نماید.
2- حق شرط، مقررات معاهده را برای طرفهای دیگر در روابط میان آنها تغییر نمی‌دهد.

3- هرگاه دولتی که اعتراض به شرط را مطرح کرده است، با به اجرا درآمدن معاهده خود و دولت واضع شرط مخالفتی نکند، آن قسمت و به همان میزان از مقررات معاهده که موضوع حق شرط واقع شده است، بین آنها اعمال نخواهد شد.
در مورد استرداد حق شرط و استرداد اعتراض به حق شرط ماده 22 عهدنامه 69 وین مقرر می‌دارد که:
1ـ به جز در مواردیکه معاهده نحوه دیگری را مقرر نماید، حق شرط را می‌توان در هرز مال مسترد داشت و رضایت کشوری که حق شرط را پذیرفته است برای آن انصراف ضرورت ندارد.
2ـ به جز در مواردی که معاهده نحوه دیگری را مقرر نماید، مخالف با حق شرط را می‌توان در هر زمان مسترد داشت
3ـ به جز در مواردی که معاهده نحوه دیگری را مقرر نماید و یا به گونه ای دیگر توافق شده باشد:

الف: انصراف از حق شرط تنها وقتی در مورد کشور دیگر متعاهد واجد اثر حقوقی است که این امر به آن کشور ابلاغ شده باشد.
ب: انصراف از مخالفت نسبت به حق شرط، فقط زمانی در قبال دیگر کشور متعاهد واجد اثر حقوقی است که کشور را نثاره کننده حق شرط، اعلامیه استرداد را دریافت کرده باشد.
در واقع این ماده به نوعی بیانگر لزوم وجود رضایت و آزادی دولتها در پذیرش تعهدات بین المللی و تعیین حدود این تعهدات است و این آزادی در مورد حق شرط تا حدی است که هر دولت شرط گذار یا معترض به شرط می‌تواند در هر زمان آزادانه و بدون اینکه مجبور به ارائه ادله ای برای اقدام خود باشد، از تصمیم قبلی خود انصراف دهد و برای اینکار نیز نیازی به کسب رضایت سایر متعاهدین نداشته باشد.

گفتار دوم – حق شرط بر معاهدات حقوق بشری
بند اول- معاهدات شرط پذیر
در این قسمت به بررسی قابلیت اعمال شرط بر معاهدات دو جانبه، چند جانبه و معاهدات عام و قانونساز پرداخته می‌شود.
الف: معاهدات دو جانبه: کنوانسیون 69 وین در مورد قابلیت اعمال شرط بر معاهدات دو جانبه سکوت اختیار کرده است و این سکوت موجبات برخی اختلاف نظرها را ایجاد کرده است. گروهی معتقدند که علیرغم اینکه کنوانسیون وین صراحتاَ به تجویز اعمال شرط بر معاهدات دو جانبه نپرداخته ولی در بند 2 ماده 20 این نکته اشاره شده که در موردی که از تعداد محدود کشورهای مذاکره کننده و از هدف و منظور معاهده معلوم شود که جاری بودن معاهده در کلیت آن نسبت به تمام کشورهای طرف معاهده شرط ضروری هر یک از آنها به التزام

در قبال معاهده است، حق شرط باید مورد قبول همه طرفها قرار بگیرد و در این بند از معاهداتی صحبت شده که تعداد اعضای آنها محدود است و از مصادیق معاهدات محدود به طریق اولی معاهدات دو جانبه را می‌توان ذکر کرد و نظر کنوانسیون وین پذیرش حق شرط نسبت به معاهدات دو جانبه است ولی به این شرط که مورد قبول طرف مقابل نیز قرار بگیرد.
ولی باید توجه داشت که نظر این گروه در اقلیت قرار داشته و در مقبال ایشان اغلب حقوقدانان معتقدند که حق شرط بر معاهدات دو جانبه اساساَ قابلیت اعمال ندارد. به بیان دیگر «صدور تحدید تعهد مربوط به معاهدات چندین جانبه فراگیر است و در مورد معاهدات دو جانبه اعمال نمی‌شود. زیرا در این قبیل معاهدات هرگاه طرفین درباره همه مواد به توافق کامل نرسند، اصولاَ عهدنامه ای به وجود نمی‌آید»

به واقع «استفاده از حق شرط در معاهدات دو جانبه، مشروع و مقبول نیست، زیرا معاهده دو جانبه واقعی، در حکم عقد است و می‌دانیم که در عقد، تعهدات و الزاماتی که به عهده یک طرف گذاشته شده در مقابل تعهدات و الزاماتی است که طرف دیگر به عهده گرفته است و یا آن موازنه دارد. اگر یکی از دو طرف معاهده در زمان تسلیم اسناد تصویب، شروطی را اعلام نماید روشن است که برخلاف آنچه که قبلاً تعهد کرده است رفتار می‌کند. یعنی برخلاف قواعد حقوقی عقد عمل می‌کند و طبعاَ عملش قابل قبول نیست.

«حق شرط بر معاهدات دو جانبه تقریباَ با پیشنهاد متقابل کشور شرط کننده قابل مقایسه است که می‌تواند مورد پذیرش قرار گیرد یا رد شود. اگر قبول شود که معاهده تغییر می‌یابد و در نتیجه حق شرط دیگر معنی و مفهومی ندارد و اگر قبول نشود، کل توافق ملغی الاثر می‌گردد. در مجموع اگر یک طرف معاهده دو جانبه به هنگام امضاء یا تصویب معاهده حق شرط قائم شود و طرف مقابل سکوت کند، حق شرط فاقد اثر حقوقی است.»

ب: معاهدات چند جانبه: با گسترش توافقات چند جانبه میان اعضای جامعه بین المللی یکی از مسائل مرتبط با این توافقات نیز در رابطه با عمال حق شرط مورد توجه حقوقدانان قرار گرفت. «نظام حقوقی حق شرط، به طور قطع به خصلت عام معاهدات چند جانبه لطمه وارد خواهد کرد (در نهایت این معاهدات به یک سلسله توافقهای دو جانبه ختم خواهند شد.) معهذا، اینگونه معاهدات این حسن مهم را دارد که به بسیاری از کشورها امکان می‌دهد تا در انعقاد آن معاهداتی شرکت جویند که بعضی از مقرراتش برای پاره ای از آنها قابل قبول نیست.»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word) دارای 40 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پاور پوینت پروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


لطفا به نکات زیر در هنگام خرید

دانلودپروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word)

توجه فرمایید.

1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه 

دانلودپروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word)

قرار داده شده است

 

2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید

3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد

4-در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است


بخشی از متن پروژه دانشجویی پاورپوینت کایزن (بهبود مستمر) فایل ورد (word) :

اسلاید 1 :

کایزن چیست ؟

  • کایزن ترکیبی دو کلمه ای از یک مفهوم ژاپنی است که تعریف آن تغییر به سمت بهتر شدن یا بهبود مستمر و تدریجی است. در واقع کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود در سازمان ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود یا اصلاح به شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد، ارتقای بهره وری را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد.

اسلاید 2 :

  • معنی کایزن : کایزن یعنی بهبود مستمر، بهبود مستمری که تمامی افراد یعنی مدیران کارکنان و کارگران را در بر می گیرد.
  • فلسفه کایزن : براین اصل استوار است که شیوه زندگی انسان شامل زندگی شغلی، زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی باید پیوسته و مداوم بهبود یابد. فرهنگ کایزن و تعامل آن در بین لایه ها و سازمانهای مختلف اجتماعی در ژاپن باعث شده است تا کارخانه به دانشگاه تبدیل شود و دانشگاه به کارخانه، کارگر از مدیر بیاموزد و مدیر از ایده های کارگر بهره مند گردد.

اسلاید 3 :

هدف از تغییر
 بهبود مستمر بهره وری سازمانی

  • ارتقای کارآئی efficiency

Doing things right

–کارها را درست انجام دادن

  • ارتقای اثر بخشی effectiveness

Doing right things

کارهای درست را انجام دادن

  • بهبود بهره وری productivity

Doing right things right

کارهای درست را درست انجام دادن

اسلاید 4 :

پیام استراتژی کایزن

  • پیام استراتژی کایزن در این جمله خلاصه میشود که حتی یک روز را نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای سازمان یا شرکت سپری نمود. به فرمایش پیامبر اکرم (ص) که فرموده اند : “مسلمانی که دو روزش برابر باشد مغبون است”. چنین فرمایشی در آن زمان واقعا دلیل بر سطح فکر بالای پیغمبرمان دارد .

اسلاید 5 :

انواع مختلف موداها

مودا ( اتلاف ) چیست ؟

مودا از نگاه ژاپنی ها به هر فعالیتی اطلاق می شود که برای سازمان ها ایجاد هزینه می کند، اما ارزش افزوده ای تولید نمی کند . به عبارتی مودا مجموعه فعالیت هایی است که از نظر مشتری نهایی ارزشی ندارد و مشتری تمایلی به پرداخت پول برای این فعالیت ها ندارد .

الف : اتلاف در تولید اضافی

 اضافه تولید عبارتست از تولید بیشتر از تقاضا یا تولید بسیار زودتر از زمان مورد نیاز، این اضافه تولید خطراتی چون کهنه و دمده شدن، افزایش تولید معیوب، احتمال مجبور شدن به فروش با قیمت پایین محصول یا  ضایعات شدن محصول را افزایش می‌دهد.

اسلاید 6 :

انواع مختلف موداها

ب : اتلاف در انتظار و توقفات

انتظار عبارت است از زمان هدر رفته در فعالیت کارگران یا ماشین‌ها به خاطر تنگناها یا جریان ناکارای تولید در کارخانه .

ج: اتلاف در حمل و نقل و انتقال:

 انتقال و هرگونه جابجایی مواد که به ارزش تولیدات نمی‌افزاید مثل جابجایی مواد بین واحدهای تولیدی

اسلاید 7 :

انواع مختلف موداها

د: اتلاف در اجرای فرایند:

عبارت است از انجام فعالیتها بیش از آنچه مورد نیاز مشتری در ارتباط با کیفیت و ویژگیهای محصول است. مانند پرداخت کاری نهایی سطوحی که توسط مشتری دیده نخواهد شد.

اسلاید 8 :

انواع مختلف موداها

د: اتلاف در اجرای فرایند:

عبارت است از انجام فعالیتها بیش از آنچه مورد نیاز مشتری در ارتباط با کیفیت و ویژگیهای محصول است. مانند پرداخت کاری نهایی سطوحی که توسط مشتری دیده نخواهد شد.

اسلاید 9 :

انواع مختلف موداها

ه: اتلاف در انبارش

اتلاف موجودی عبارت است از در اختیار داشتن مقادیر زیاد و ناضروری از مواد خام، موجودی در حال ساخت (Work In process) و کالاهای نیمه تمام و همچنین کالاهای تمام شده. موجودی بیش از حد موجب هزینه‌های اقتصادی بالاتر، هزینه انبارداری بیشتر، مقادیر بیشتر معیوبات می‌شود .

اسلاید 10 :

انواع مختلف موداها

ض : اتلاف در حرکت

عبارت است از هر نوع حرکت فیزیکی یا راه رفتن کارگران که آنها را از کار اصلی باز دارد یا موجب تأخیر در آن ‌شود.

ح : اتلاف در ساخت قطعات معیوب (ضایعات و دوباره کاری(:

تصحیح ، یا دوباره‌کاری، زمانی اتفاق می‌افتد که بعضی فعالیتها باید دوباره صورت گیرد به این دلیل که دربار اول درست انجام نشده است.

تصحیح معمولاً موجب اختلال در جریان یکنواخت تولید و ایجاد تنگناها و توقف در فرایند تولید می‌شود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق ادبیات موضوع و مروری بر مطالعات انجام شده ف

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق ادبیات موضوع و مروری بر مطالعات انجام شده فایل ورد (word) دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق ادبیات موضوع و مروری بر مطالعات انجام شده فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق ادبیات موضوع و مروری بر مطالعات انجام شده فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق ادبیات موضوع و مروری بر مطالعات انجام شده فایل ورد (word) :

مقدمه
عصر امروز عصر اطلاعات است و افرادی که از اطلاعات صحیح و قدرت تجزیه و تحلیل بیشتری برخوردارباشند در راه نیل به اهداف و برتری در بازار سر آمد ترند – تنوع محصولات و خدمات مختلف در بازار از یک طرف ووجود اطلاعات ناصحیح و فریبنده از طرفی دیگر لزوم بررسی دقیق اطلاعات ودر نظر گرفتن تمامی جوانب را ازطرف مصرف کننده یا سرمایه گذار بیش تاز پیش معلوم می نماید . این مطلب در مورد بازارهای عادی و خریدهای معمول و عادی نیز صادق است چه بسرد به اینکه فردی بخواهد قدم در بازاری چون بازار بورس اوراق بهادار گذارد که خرید و فروش ویا انتخاب اوراق مطلوب و مورد نظر به در نظر گرفتن عوامل بسیاری مرتبط است . اصولاً سرمایه گذار باید بررسی وسیعی در مورد خرید و فروش سهام عادی انجام داده و عوامل زیادی را مد نظر قرار دهد . زیرا که نقد ترین دارایی خود را تبدیل به اوراقی بهادار می کند که سود و زیان آن همواره با ریسک و خطر مواجه است . و اگر بدون توجه به یکسری عوامل اقدام به سرمایه گذاری نماید نتایج مطلوبی حاصل نمیشود . سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادارنقش بسزایی در رشد و توسعه اقتصاد کشورها دارد و این مهم وقتی حاصل می شود که اطلاعات مربوط به تغییرات قیمت سهم به طور تمام و کمال در اختیار همه خریداران و فروشندگان قرار گیرد واز رانت اطلاعاتی و استفاده از اطلاعات محرمانه جلوگیری شود .
بورس اوراق بهادار تهران در حدود سال 1346 به طور متمرکز آغاز به کار کرد ولی به دلایل خاص مربوط به آن زمان و نیز با شروع انقلاب اسلامی و آغاز جنگ فعالیت آن به طور جدی متوقف گردید . پس از دوران جنگ وتقریباً از اوایل سال 1368فعالیت مجدد بورس تهران شروع شد و به تدریج توسعه بیشتری یافت. این توسعه بویژه در سالهای اخیر نمود بیشتری یافته و شرکتهای زیادی متقاضی پذیرش در بورس اوراق بها داربوده اند و چنانچه پیش بینی می شود امید است که ارزش آنتا پایان سال 1384 به 100میلیارد دلار بالغ شود . در این میان تلاش زیلدی برای جذب پس اندازهای سرگردان افراد در دیگر نقاط کشوربه سمت این بازار انجام پذیرفته است که افتتاح شعبات مختلف و آغاز به کار بورسهای منطقه ای در مراکز استانهای کشور میتوان گامی در این جهت دانست . تبلیغات انجام شده توسط رسانه ها ی گروهی و مطبوعات نیز در جهت آشنایی هر چه بیشتر مردم به سرمایه گذاری در این بازار نیز قابل توجه است . در این میان هر چند تعداد خریداران و ارزش معاملات تغییر محسوسی یافته است اما همچنان تعداد زیادی از سرمایه گذاران به دلیل عدم شناخت کافی و عوامل مختلف دیگر ترجیح میدهند که از دور نظاره گر بورس اوراق بهادار باشند . متاسفانه در حال حاضر علی رغم اینکه بیش از 30سال است که بازا بورس کشور فعال می باشد اما تنها 3تا5درصد افرادجامعه آن هم به طور غیر شفاف حاضر به سرمایه گذاری در این بازار هستنند در حالی که در برخی کشورها بیش از 50درصد افرا جامعه در بورس سرمایع گذاری می کنند 1
تا کنون در کشور ما تحقیقات زیادی در زمینه بررسی تاثیر اطلاعات حسابداری و گزارشهای مالی در تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس انجام شده است . اما در این تحقیق مفهوم محتوی اطلاعاتی بر معنای کیفیت اطلاعات به صورتی عام مورد استفاده قرار گرفته است تا مشخص شود که سرمایه گذاران به چه نوع اطلاعاتی بیشتر توجه کرده ودر تصمیم گیری خود چه نوع رفتاری را نشان می دهند ، به عبارت دیگر آیا مبنای تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس ایران بر اساس تجذیه و تحلیل اطلاعات پردازش شده در قالب رونها ، شاخصها ، و پارامتردر یک افق زمانی بلند مدت است و یا تنها بر اساس تکیه بر اخبار و اطلاعات خام و جو عمومی بازار و دنباله روی از دیگران انجام میشود .
















1. کدخدایی. حسین. اقتصاد اران. شماره 69. آبان 83. ص 73
تصمیم گیری و فرایند تصمیم
هرفرددرطول زندگی وحتی درطول روز مجبوربه اتخاذ تصمیمات متعددی است .جهت اخذ بعضی از تصمیمات بررسی های دقیق وموشکافانه دضروری بنظر نمی رسد ولی اتخاذ برخی از تصمیمات نیازمند بررسی های دقیق ومکالمات وسیع فنی وکارشناسانه است بنابراین تصمیم گیری درموضوعات مهم وحیاتی نباید برمبنای حدس وگمان ومبتنی بر اطلاعات ذهنی باشد بلکه باید براساس اطلاعات ،امارها وگزارشهای مستدل ،دقیق ویا به عبارت بهتر براساس حقایق عینی باشد
تعریف تصمیم گیری :درکتب مختلف از اصطلاح تصمیم گیری تعاریف زیادی ارائه شده است .برخی گفته اند که تصمیم گیری فرایندی راتشریح می کند که ازطریق آن راه حل مسأله معینی انتخاب می گردد(1) وبرخی تصمیم گیری رابه معنای انتخاب یک راه حل ازمیان راه حلهای مختلف می دانند .
اما اگر بخواهیم تعریف جامعتری ازتصمیم گیری ارائه نمائیم ممکن است انرا انتخاب بهترین ومنطقی ترین راه حل متصور ازبین کلیه راههای ممکن بدانیم . بنابراین درمسأله تصمیم گیری بایدراه حلی انتخاب گردد که ماراسریعتربه هدف اصلی رسا نده وازنظر مطلوبیت بردیگرراه حلها رجحان داشته باشد .اگرچنانچه نتایج راه حلها مشخص باشد تصمیم گیری بسیار آسان است ولی اگرازآینده وارزشهای آتی صحبت شود بایددرجه اطمینان به نتایج راه حلها درپرتو بررسی های دقیق علمی مشخص گردد .به عبارت دیگر باید احتمال خطر عدم نیل به نتایج راه حلهای پیش بینی شده مشخص شود

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   66   67   68   69   70   >>   >