سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی تحقیق عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها فا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها فایل ورد (word) :

عوامل ضد تغذیه ای و بیماری زا در لگوم ها
لگوم ها محتوی دامنه وسیعی از ترکیبات سمی هستند : مانند مواد بازدارنده تریپسین لکتین یا هماگلوتین ها سیانوژن ها ساپونین ها و اسیدهای آمینه سمی.
مقدار این مواد در گونه ها و واریته های مختلف متفاوت است ولی به طور کلی لگوم ها مواد سمی بیشتری نسبت به غلات دارند . در این مبحث وازه سمی به معنی " هر گونه عکس العمل وخیم فیزیولوژکی تولید شده در انسان یاحیوان توسط یک ماده غذایی به خصوص یا ماده استخراج شده از آن ها " به کار برده شده است و به معنی صریح سم یا مواد کشنده نمی باشد .

برای مثال سموم طبیعی ممکن است ترکیباتی باشند که کیفیت پروتئین را تحت تاثیر قرار دهند (مثل مواد بازدارنده تریپسین ) یا موجب نفح (باد) شکم شوند (مثل قند رافینوز).

وجود موادی که ضد تغذیه ای هستند ممکن است فقط به طور اتفاقی در تغذیه انسان موجود در بذور از جذب مواد (phytate)وارد شده باشند مثلا فیتیت
معدنی دانه های مصرفی توسط انسان جلوگیری کرده ولی باعث نگهداری فسفر لازم برای توسعه دانه در هنگام جوانه زدن می باشد.

یا بعضی مواد سمی ممکن است به طور عارضی (نابجا) در لگوم ها وجود داشته باشند : مثل وقتی که بادام زمینی به طور نامناسب انبار شده باشد نتیجتا توسعه می یابد و مقدار (Aspergillus flavus)قارچ آسپر جیلوس فلاووس
زیادی آفلا تو کسین (یک مولد سرطان ) در محصول انبار شده تولید می نماید.

به طور وسیعی مصداق یافته که وجود مواد سمی در لگوم ها مربوط به مقاومت این نباتات در مزرعه یا در انبار است زمانی که مورد هجوم حشرات یا سایر عوامل بیماری زا قرار می گیرند .




به وجود ساپونین (calosobruchus chinensis)مقاومت سویا به سوسک انبار
هانسبت داده شده است (اپل بوام و همکاران 1965) و مقاومت خیلی بالای بعضی از ارقام لوبیا چشم بلبلی مربوط به حضور مواد بازدارنده تریپسین می باشد (گیت هاوس وهمکاران 1979) . لکتین ها نیز یک درجه محافظت در برابر عوامل بیماری زا اعطاء می نمایند ( کالو 1977).

با وجود حضور مواد سمی لگوم ها با اطمینان می توانند مورد مصرف خوراک انسان قرار بگیرند به شرطی که کاملا پخته یا مهیا شوند .


افلاتو کسین
افلا تو کسین ها در بین یک گروه مواد طبیعی که در غذاها یافت می شود وجود دارند که به عنوان میکوتو کسین ها شناخته شده اند و فعالیت های سرطان زائی قوی در بین حیوانات را به وجود می آورند.
در سال 1960 یک بیماری در بین بو قلمون ها در انگلستان ظاهر شد و گفته می شود بیش از 160000 بوقلمون تلف شده اند . در ابتدا این بیماری " ناخوشی مجهول بوقلمون " نامیده شد .

زخم اصلی به صورت لکه های زرد در جگر پرنده مرده یافت شد . به خاطر اهمیت اقتصادی این بیماری که ماکیان را نیز تهدید می کرد بررسی های فوری و شدید برای پی بردن به علت آن به عهده گرفته شد و پی بردند که این بیماری با محموله خوراک طیور بادام زمینی که از برزیل آورده شده بود ارتباط داشته تجربیات نشان داد که این خوراک وارداتی برای بوقلمون ها و مرغابی ها سمی بوده است.

خوراک طیور یاد شده توسط قارچی به نام آسپرجیلوس فلاووس آلوده شده بود و ماده ای به نام افلاتو کسین در شرایط معین توسط بعضی از نژادهای آسپرچیلوس فلاووس شناخته شده است. a.parasiticusو


غیر از بادام زمینی بذور سایر نباتات زراعی نیز تحت تاثیر این آلودگی ممکن است قرار گیرند مخصوصا بذوری که در شرایط مرطوب و درجه حرارت های بالا نگهداری شوند از این نظر مستعدتر هستند .

تولید سم افلاتو کسین به وسیله قارچ در درجه حرارت های بالا رطوبت و شرایط نامناسب نگهداری بذور در خیلی از کشورهای در حال توسعه یافت شده و جذب افلاتو کسین و رابطه آن با سرطان جگر در انسان از 2 تا 35 در 100000 نفر جمعیت توسط و گان و بازبی در سال 1980 گزارش شده است .
آلرژن ها
آلرژن ترکیبی از یک غذای مصرف شده است که به صورت مصونیت غیر طبیعی ظاهر می گردد و عموما بیشتر پوست و دستگاه تنفسی را تحت تاثیر قرار می دهد. سایر اعضاء مثل دستگاه گوارشی یا سیستم عصبی مرکزی کمتر تحت تاثیر قرار می گیرند .

به طور قطع آلرژن ها مواد سمی نیستند زیرا تمام افراد را تحت تاثیر قرار نمی دهند عکس العملی آلرژیک به غذای مصرف یا مواد تنفس شده می باشد و اغلب ارثی هستند . شدت عکس العمل بستگی به حساسیت اشخاص دارد و لزوما به مقدار غذای مصرف شده ندارد.




برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» بدون نظر

پروژه دانشجویی تحقیق خط ، تذهیب و نقاشی در اسلام فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق خط ، تذهیب و نقاشی در اسلام فایل ورد (word) دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق خط ، تذهیب و نقاشی در اسلام فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق خط ، تذهیب و نقاشی در اسلام فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق خط ، تذهیب و نقاشی در اسلام فایل ورد (word) :

به بیان قرآن زبان و خط ودایعى‏اند الهى در انسان که آدمى با آن از اسماء الله حکایت‏مى‏کند و به معرفت الله نائل مى‏گردد (4) .آیات متعددى در قرآن ناظر بر مراتب فوق است:
الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان (5)
،اقرء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم یعلم (6)
،ن و القلم و ما یسطرون (7)
،قال علم آدم الاسماء کلها یا آدم انبئهم‏باسمائهم فلما نباهم باسمائهم (8) .
قاضى احمد قمى در گلستان هنر در باب قلم پس از ذکر حدیث‏«اول خلق الله القلم‏»ابیاتى چنین مى‏آورد:
هستى ز قلم رقم پذیرست زو شمع قلم فروغ گیرست سروى است قلم به باغ ادراک سایه ز رقم فکنده بر خاک
او مى‏نویسد قلم یا نباتى است‏یا حیوانى.قلم حیوانى همان قلم موى نقاشان است که‏سپرسازان مانى فرهنگ و جادو طرازان ختاى و فرنگ به دستیارى آن اورنگ نشین‏کشور هنر و نقشبندان کارخانه قضا و قدرگشته‏اند،اما قلم کتابت نباتى است‏حسب الاشاره‏کثیر البشاره منتخب جریده موجودات و منتخب حضرت واجب بالذات نبى عربى‏محمد الابطحى علیه و آله افضل الصلوات و اکمل التحیات که فرموده‏«من کتب‏بحسن الخط بسم الله الرحمن الرحیم داخل الجنه به غیر الحساب‏».قاضى در ادامه از قول‏حضرت مولا على(ع)مى‏نویسد که غرض از حسن خط-نه هیمن لفظ بود و حرف و نقط:

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» بدون نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد اختلالات هویت جنسی فایل ورد (word) :

اختلالات هویت جنسی

«هویت جنسی(Gender Identity)» بازتاب احساس مردانگی یا زنانگی فرد است. هر کودکی تاسن 2-3 سالگی باور محکمی‌در مورد مرد یا زن بودن خود پیدا می‌کند و راحت و قاطع می‌گوید:«من یک پسرم» یا «من یک دخترم» اما حتا اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید رشد و تکامل یابد.
هویت جنسی بر اساس زیست شناسی افراد بنا می‌شود، از آموزه‌های اجتماعی اثر می‌پذیرد و برای این که به دوام و ثبات دست یابد، به گذشت زمان نیاز دارد.

هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با مردانگی یا زنانگی است. اما باید بین جنسیت اچتماعی و جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) تمایز و تفاوت قائل شد؛ هرچند در اغلب موارد، این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خودنشان می‌دهند. ولی گاه در مواردی چون مبحث ما جنسیت و هویت‌جنسی بایکدیگر در تعارض و تضادند.
ویژگی‌های جسمانی از جنسیت زیست شناختی فرد بر می‌آید اما این به تنهایی هویت جنسی را شکل نمی‌دهد. در پیدایش هویت جنسی، سر مشق‌های بی شمار اجتماع نقش دارند، سرمشق‌هایی از همبازی‌ها، پدر و مادر، خواهر و برادر، آشنایان، آموزگاران و دیگر روابط اجتماعی – فرهنگی ساری و جاری.
به طور معمول، افراد با جنسیت بیولوژیک خود، همانندسازی می‌کنند اما همیشه این گونه نیست. گاه مغز و روان مردانه در پیکری زنانه اسیر می‌شود و سه بار شایع تر از آن، مغز و روان زنانه در کالبدی مردانه فریاد بر می‌آورد!
چرا که هویت جنسی تنها از وضعیت مردانه یا زنانه‌ی دستگاه تناسلی خارجی کودک پدید نمی‌آید. عوامل ژنتیک، به ویژه از بسته شدن نطفه تا هفته‌ی ششم زندگی جنینی و نگرش‌های پدر، مادر و خانواده و فرهنگ پیدا و پنهان اجتماع پیرامون ، بی شک اثر گذار است.
«نقش جنسی»، رفتار بیرونی است که اعلام عمومی‌جنسیت محسوب می‌شود و

بازتاب احساس درونی شخص در مورد هویت جنسی اش است. نقش جنسی انتقال شمای مرد بودن یا زن بودن به دیگران است: هویدا شدن هویت جنسی ذهنی.
اغلب «هویت جنسی» و «نقش جنسی(Gender Role) » با یکدیگر هماهنگ هستند. زنی که حسی از زن بودن دارد، دیدگاه خودش را با رفتار زنانه به جهان انتقال می‌دهد و مردی که خودش را مرد می‌داند، کردار مردانه دارد. از این رو، نقش جنسی، هر رفتار و گفتاری است

که شخص برای نشان دادن اندازه‌ی مرد بودن یا زن بودن خود ابراز می‌کند.
پس، سخن نخست آن که «هویت جنسی» و «نقش جنسی» از بنیاد می‌بایست از جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) و آناتومیک (کالبدی) تمایز داده شود. جنسیت کاملاً محدود و منحصر به ویژگی‌های تشریحی و فیزیولوژیکی است که «ظاهر» مردانه یا زنانه برای فرد پدید می‌آورد.
اما افتراق «گرایش جنسی (Sexual Orientation) » نیز از مفهوم هویت جنسی مهم است. گرایش جنسی، به موضوع یا هدف تکانه‌های جنسی اشاره دارد و بیانگر تمایل جنسی – شهوانی فرد برای جنس مقابل (Heterosexual)، جنس موافق (Homosexual) یا هر دوست (Bisexual) و بستگی به این دارد که کشش فرد به ایجاد رابطه با کدام جنس بوده و خواهد بود.
اختلال هویت جنسی(Disorder Gender Identity) در پسرها بیشتر است و نسبت پسر به دختر از 6 به 1 تا 30 به 1 متفاوت است.
نرینگی (مردانگی) بستگی به اثر هورمون‌های مردان (آندروژن‌ها) در دوران جنینی دارد.
تستوسترون روی نورون‌هایی از مغز که در نرینگی (مردانگی) مغز در مناطقی از جمله هیپوتالاموس نقش دارند، اثر می‌کند. مطالعات اخیر تفاوت‌هایی را در مغز افراد دچار Transsexualism مرد به زن نشان داده است. در این افراد هسته‌های هیپوتالاموس وهسته‌قرمز مغزشان کوچکتر از دیگر مردان و در قد و قواره‌ی هسته‌های مغز زنان بوده است. امابه جز این عوامل بیولوژیک، عوامل روان شناختی و اجتماعی نیز بر پیدایش هویت جنسی مؤثرند. از نظر فرهنگی نقش‌های جنسی مشخص است. از پسرها انتظار نمی‌رود که دخترانه رفتار کنند و از دخترهاهم رفتار پسرانه پذیرفتنی نیست. این نقش‌ها آموخته می‌شوند، هرچند این یک واقعیت است که برخی پسرها مزاج ظرفی و حساسی دارند و برخی دخترها پرخاشگر و پرانرژی‌اند.
چگونگی روابط مادر با کودک در نخستین سال‌های زندگی در برقراری هویت جنسی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در خلال این سال‌ها، مادران به طور طبیعی کودکان را از هویت جنسی شان آگاه کرد و سبب می‌شوند که آن‌ها جنسیت خود را بپذیرند و بدان افتخار کنند. اما مادر خشن

 

، کنترل کننده و بی‌ارزش کننده می‌تواند در رشد و شکل‌گیری هویت جنسی کودک اختلال پدیدآورد. برخی کودکان ممکن است با این پیام روبرو شوند که اگر هویت جنس مقابل را داشتند، از ارزش بیشتری برخوردار بودند. مشکلات هویت جنسی گاه در اثر مرگ مادر، غیبت طولانی یا افسردگی او آغاز شود. در چنین حالاتی ممکن است یک پسر بچه از طریق همانندسازی کامل با مادر واکنش نشان دهد.
نقش پدر نیز در سال‌های نخست زندگی قطعاً مهم است و حضور او به طور طبیعی به فرآیندجدایی- فرایت کمک می‌کند. بدون وجود پدر، مادر و کودک ممکن است کاملاً نزدیک باقی بمانند. پدر برای پسر بچه، الگوی همانندسازی مردانه و برای دختر نخستین شئ محبوب(Love object) است.
ویژگی اصلی اختلال هویت جنسی، ناراحتی شدید و مداوم شخص در مورد جنسیت تعیین شده‌ی اوست و او تمایل و اصرار دارد که به جنس مقابل تعلق دارد. در بسیاری موارد از همان کودکی، چه دختر بچه‌ها و چه پسر بچه‌ها از پوشیدن لباس‌های جنس آناتومیکال (کالبد شناختی) خود خودداری کرده و لباس‌ها و بازی‌ها و رفتارهای جنس مقابل را بر می‌گزینند. در موارد زیادی آن‌ها ویژگی‌های آناتومیک خاص خود را رد و انکار می‌کنند.
در دوره‌ی کودکی، نمی‌توان مرز مشخص بین کودکان دچار اختلال هویت جنسی و دیگر کودکان معمول گذاشت. دختران مبتلا به این اختلال، دوستان و مصاحبان پسر زیادی داشته و دلبستگی ویژه‌ای به ورزش‌ها و بازی‌های خشن پسرانه نشان می‌دهند. این دخترها علاقه‌ای به عروسک‌بازی و خاله‌بازی ندارند و در بازی‌های کوکانه نقش پدر، برادر و دیگر افراد مذکر را به عهده می‌گیرند.
آن‌ها ممکن است از ادرار کردن در وضعیت نشسته خودداری نموده و ادعا کنند که آلت مردانه دارند و یا در آینده پیدا خواهند کرد. این دختران از داشتن پستان خوشحال نبوده و از پریود(عادت ماهانه) شدن متنفرند و چنین بیان می‌کنند که هنگامی‌که بزرگ شوند، مرد خواهندشد ؛ این مرد شدن در پندار آن‌ها به این صورت است که واقعاً یک مرد خواهند شد و نه این که صرفاً نقش یک مرد را داشته باشند.
پسران دچار این اختلال، معمولاً با فعالیت‌های قالبی زنانه اشتغال ذهنی دارند و ممکن است ترجیح در پوشیدن لباس دخترانه یا زنانه را آشکار نشان دهند واگر به لباس‌های زنانه واقعی دسترسی نداشته باشند، ممکن است از پارچه‌ها و وسایل موجود، چنین لباسی‌هایی برای خود درست کنند. این پسرها میل شدیدی برای شرکت در بازی‌ها و تفریح‌های دخترانه دارند. وقت گذرانی‌های خاص دختران برای آنان لذت بخش است. به عروسک‌های مؤنث دلبستگی زیادی نشان می‌دهند و معمولاً همبازی‌هایشان را از میان دختران بر می‌گزینند.

در خاله بازی این پسرها نقش زنان را برعهده می‌گیرند. ادا و اطوار وشیوه و سبک رفتار و احساس شان اغلب از سوی اطرافیان زنانه تلقی می‌شود. آن‌ها به طور معمول در بین پسران همسن‌شان مورد آزار واذیت و تمسخر قرار گرفته یا از سوی آن‌ها طرد می‌شوند. (در حالی که چنین برخوردی با دختران دچار اختلال هویت جنسی یا سن بلوغ به ندرت صورت می‌گیرد.) پسران مبتلا به این اختلال ممکن است چنین ادعا کنند که بزرگ شوند، مبدل به یک زن خواهند شد، یک زن واقعی. آن‌ها ممکن است چنین بیان کنند که آلت جنسی و بیضه‌های شان نفرت انگیز بوده و از بین خواهند رفت و یا این که ای کاش آلت مردانه و بیضه نداشتند. برخی کودکان به خاطر تمسخر دیگر بچه‌ها یا فشار مدرسه برای پوشیدن لباس‌های پسرانه، از رفتن به مدرسه خودداری کنند. آغاز اختلال پیش از 4 سالگی و تعارض با همسالان در 8-7 سالگی است.
اما با افزایش سن، در سال‌های نوجوانی علائم و نشانه‌های اختلال هویت جنسی شبیه بزرگ سالان مبتلا است. نوجوانان و بزرگ سالان دچار این اختلال دوست دارند که متعلق به جنس مقابل باشند و این میل خود را آشکارا بیان می‌کنند. این افراد به طور مکرر کوشش می‌کنند که به عنوان عنصری از جنس مقابل پذیرفته شوند و آرزو دارند که مانند فردی متعلق به جنس مقابل زندگی کنند و دیگران درست مانند جنس مقابل با آن‌ها رفتار کنند.
افزون بر این می‌خواهند ویژگی‌های جنسی جنس مقابل را به دست آورند و ممکن است معتقد باشند که آن‌ها با جنسیت «عوضی» و «اشتباهی» به دنیا آمده‌اند. آن‌ها چنین احساس می‌کنند که زنی «به دام افتاده» در کالبد مردانه و یا مردی «محبوس» در پیکر زنانه‌اند.
نوجوان و بزرگ سالان اغلب برای تغییر پیکر خود در خواست اقدامات طبی و عمل‌های جراحی می‌نمایند. این افراد اصطلاحاً نارضایان جنسیتی خوانده می‌شوند. «نارضایتی جنسیتی(Transsexualism)» حالتی است که فرد اشتغال ذهنی مداومی‌با رها شدن از ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه جنس پیکری خود و به دست آوردن ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه‌ی جنس مقابل دارد و می‌خواهد که همچون عضوی از جنس مقابل زندگی کند، لباس بپوشد و آمیزش داشته باشند.
در سابقه‌ی بیشتر ناراضیان جنسیتی، مشکلات و اختلالات هویت جنسی دوران کودکی وجود داشته است ولی تنها معدودی از کودکان دچار اختلال هویت جنسی دچار نارضایتی جنسیتی خواهند شد.

نارضایتی جنسیتی در مردان شایع تر از زنان است. شیوع آن در مردان، یک در سی هزار مرد و در زنان، یک درصد هزار زن است. بزرگ سالان مبتلا به ترنس سکسوالیزم (T.S.) از پوشیدن لباس‌های جنسیت پیکری‌شان دچار ناراحتی زیادی می‌شوند، بنابراین شبیه جنس مقابل لباس می‌پوشند و در فعالیت‌های مرتبط با آن جنس شرکت می‌کنند.
مردان از آلت تناسلی و بیضه‌های خود متنفرند و به طور مداوم نزد جراحان مختلف می‌روند تا خود را از شرشان خلاص کنند. آن‌ها چنین بیان می‌دارند که ای کاش می‌توانستند آلت و بیضه‌های شان را بکنند و به داخل چاهک توالت بیندازند. این میل به نداشتن آلت و بیضه‌ها ممک

ن است برتمام خواست‌های دیگر شخص چیرگی یابد.
مردان دچار نارضایتی جنسیتی (Transsexualism) برای ایجاد پستان و دیگر انحناهای بدنی زنانه، هورمون زنانه استروژن مصرف می‌کنند، با الکترولیز موهای مردانه خود را از بین می‌برند و برای برداشتن آلت تناسلی و بیضه‌ها و پدید آوردن واژن، خود را به جراحی می‌سپارند.
زنان مبتلا، پستان‌های خود را محکم می‌بندند یا با جراحی برمی‌دارند. آن‌ها برای برداشتن رحم و تخمدان‌های شان نیز خود را به جراحی می‌سپارند. برای پدید آوردن توده‌ی عضلانی مردانه و کلفت کردن صدا، هورمون مردانه (تستوسترون) مصرف می‌کنند و برای به دست آوردن آلت‌تناسلی مردانه جراحی می‌شوند. آلتی که از عضلات شکمی ‌یا رانی ساخته شده و یا با یاری جستن از پروتزهای مصنوعی درست می‌شود. این گونه جراحی‌ها می‌تواند آن چنان هنرمندانه انجام شود که به کلی فرد را از جنس مقابل پیش ازجراحی اش، تفکیک ناپذیر و جدانشدنی ‌نماید. از آن جا که درمان جراحی، قطعی است و بازگشتی ندارد، معیارهای دقیقی باید پیش از جراحی مدنظر قرار گیرد. بیمار باید دست کم برای 3 ماه و گاه تا یک سال به طور آزمایشی در نقش جنس مقابل زندگی کرده باشد. زیرا در برخی از این افراد آزمودن زندگی واقعی در نقش جنس مقابل ممکن است سبب تغییر ذهنیت آن‌ها شود، زیرا در این حالت ارتباط با دوستان، همکارن و معشوق در آن نقش دشوار می‌شود. بسیاری از نارضایان جنسیتی از تغییرات بدنی حاصل از درمان هورمونی صرف، راضی شده و فراتر نمی‌روند. تنها و پنجاه درصد ناراضیان جنسیتی که واجد ملاک‌های لازم هستند، تحت عمل جراحی تغییر جنسیت قرار می‌گیرند.
درمان‌های دارویی و روان شناختی با هدف وارونه کردن اختلال بسیار به ندرت موفق بوده است. درمانگر معمولاً اهدافی را پایه ریزی می‌کند تا به بیمار کمک شود تا با هویت جنسی مطلوبش راحت باشد و هدف این نیست که فردی با هویت جنسی مرسوم ایجاد شود.
روان درمانی‌های خانوادگی و آموزش روان شناختی خانواده در اغلب موارد بسیار سودمند بوده است.
ملاک‌های تشخیص اختلال هویت جنسی DSM-IV-TR عبارتند از :
الف- همانند سازی قوی و مداوم با جنس مقابل (که صرفاً شامل میل فرد به کسب امتیازات اجتماعی و فرهنگی جنس مقابل نباشد)
*در کودکان، با چهار مورد یا بیشتر از :
تمایل یا اصرار مکرر فرد به تعلق به جنس مقابل

ترجیخ لباس دخترانه یا تقلید ظاهر دخترانه در پسرها؛ اصرار بر پوشیدن لباس‌های مردان در دخترها
ترجیح مداوم و قوی برای نقش‌های جنس مقابل در بازی‌های تخیلی یا تخیلات مداوم در مورد تعلق به جنس مقابل
میل شدید به شرکت در بازی‌های قالبی و تفریحات جنس مقابل

ترجیح قوی هم بازی‌های جنس مقابل
* در نوجوانان و بزرگ سالان، با علائمی‌چون
ابراز تمایل برای تعلق به جنس مقابل
جازدن مکرر خود به عنوان جنس مقابل
اعتقاد شخص به این که او احساسات یا واکنش‌های خاص جنس مقابل را دارد
تمایل به زندگی مانند جنس مقابل و انتظار از دیگران که با او همانند جنس مقابل رفتار کنند
ب- ناراحتی مداوم در مورد جنسیت خویشتن یا احساس نامتناسب بودن در نقش جنسی خودی
*در کودکان، با هریک از موارد زیر:
در پسرها، تأکید بر این که آلت یا بیضه‌ها چیزی نفرت انگیزند یا از بین خواهند رفت یا تأکید بر این که بهتر بود که آلت را نداشتند یا بی زاری نسبت به بازی‌های خشن پسرانه و رد اسباب بازی‌ها، بازی‌ها و فعالیت‌های کلیشه‌ای پسرانه.
در دخترها، خودداری از ادرار کردن در حالت نشسته و تأکید بر این که دارای آلت است یا در آینده دارای آن خواهد شد. تأکید بر این که شخص نمی‌خواهد پستان‌هایش رشد کند یا دچار پریود(عادت ماهانه) شود. بی زاری بارز نسبت به لباس معمولی زنانه.
*در نوجوانان و بزرگ سالان، با نشانه‌هایی مانند:
1 اشتغال ذهنی با رهایی از ویژگی‌های جنسی اولیه و ثانویه (مانند درخواست تجویز هورمون‌ها، جراحی یا دیگر روش‌های تغییر جسمانی برای شبیه جنس مقابل شدن )
2 اعتقاد به این که شخص با جنسیت «عوضی» و «اشتباهی» زاده شده است.
پ- اختلال همراه با یک اختلال جسمی ‌دو جنسیتی(هرمافرودیزم) نیست.
ت- اختلال سبب ناراحتی چشمگیر بالینی یا تخریب در کارکرد اجتماعی، شغلی و یا دیگر حوزه‌های کارکردی می‌شود.
** اختلالات دو جنسیتی (هرمافرودیزم حقیقی یا کاذب) همراه با ملال جنسیتی، رفتار مبدل پوشی گذرای وابسته به استرس و اشتغال ذهنی مداوم با اختگی یا قطع آلت بدون تمایل به کسب ویژگی‌های جنسی جنس مقابل سه دسته اختلالی هستند که د

ر دسته «اختلالات هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است» قرار می‌گیرند.
در اختلالات دو جنسیتی(Intersex Conditions )، برخلاف اختلال هویت جنسی و نارضایتی جنسیتی، افراد جنبه‌های پیکری‌(Anatomical) و فیزیولوژیک پیدا و پنهانی از جنس مقابل را دارا هستند.
اختلال هویت جنسی (G.I.D.) و نارضایتی جنسیتی(T.S.) عجیب و

غریب تر از آن چه گفته شد، نیست. نه نشانه آخرالزمان است، نه پیش ‌قراول یورتمه‌ی خر دجال! اختلالی است که بر سر آن که آن را کاملاً حاصل اختلالات دوره‌ی جنینی (پیش از زاده شدن) و یا کلاً پیامد مشکلات روانی – اجتماعی و پرورشی – فرهنگی (پس از زاده شدن) بدانیم، هنوز اختلاف است.
پژوهش این جانب که به لطف و یاری فراوان سرکار خانم دکتر رحیمیان و مرکز MRI دکتر اطهری و مساعدت و عنایت جمعی از اساتید و روان پزشکی، نورولوژی و پزشکی قانونی و اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال انجام است، درست همین اختلاف دیدگاه را هدف گرفته است.
مطالعات مشابه بسیار اندک انجام شده و تنها مطالعه‌ی در حد و اندازه‌ی پژوهشی ما، بر 6 جسد مبتلایان به اختلال هویت جنسی صورت گرفته است. امیدواری من آن است که بتوانیم این پژوهش را با 60 نمونه زنده انجام دهم و مقاله‌ی آن را در مجامع بین‌المللی روان‌پزشکی و علوم‌اعصاب ارائه نمایم. بی‌شک چنین امری اعتبار ویژه و شگرفی برای میهن‌مان به ارمغان خواهد آورد. چرا که نرم افزاری Volumetry مورد استفاده‌ی ما جُز در ایالات متحده آمریکا، حتا در اروپا نیز وجود ندارد تا چه رسد به آسیا و خاورمیانه و کشورهای ثروتمند عربی.
اما صرف نتیجه‌ی این پژوهش مهم نیست. مهم تر از آن بانگ «انجام» این پژوهش در ایران ماست که امروزه زیر فشار تبلیغات همه جانبه‌ی رسانه‌های گروهی «جهان نخست» و در واقع، هجوم گسترده‌ی روانی آن‌ها قرار گرفته است و بسیاری از آنان که تصویری واقعی از کشور ما ندیده‌اند، ما را با پوششی از برگ و خاشاک بر بالای درختان و یا در شکل و شمایل بیابان‌گردان‌عربی – آفریقایی بر پشت شتران گمان می‌کنند! متأسفانه «عین» همین تصاویر را این‌جا بسیاری از بخصوص کودکان و نوجوانان دورگه یا نسل سوم مهاجر ایرانی با شگفتی بیان کرده و می‌کنند.
این طعم تلخ سیاست و مزه‌ی ناگوار امپریالیزم رسانه ای و خبری است که به راحتی هم چاره پذیر و حل شدنی نیست.
حال لحظه ای بیندیشیم که انجام پژوهشی بسیار گسترده تر و ژرف تر از پژوهش‌های انجام شده در ام القرای جهان پیشرفته و نخست چه اعتباری برای کشورمان می‌آفریند. آن هم درست در حوزه ای که از دید آن‌ها در میهن ما حوزه‌ی «تابو و امر ممنوعه» است. ب

ی تردید آن‌ها خیال ی‌کنند که در ایران بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی و ترنس سکسوالیزم با شکنجه‌های مدهش اعدام می‌شوند!!
و البته این در حالی است که با وجود همه کاستی‌ها و کم لطفی‌ها و مضایقه‌های رسمی‌و غیر رسمی‌،GIDها و TSها در سیستم دادگستری و انتظامی‌ایران –پس از کش و قوس‌های فراوان- بالاخره تعریف نسبتاً مشخصی یافته‌اند و با آن‌ها نسبتاً به مماشات رفتار می‌شود و در عمل با یکی دو سالی پیگیری جدی، فرد می‌تواند به دستور قاضی و نظر کارشناسی روان پزشکی قانونی مورد عمل جراحی قانونی و رسمی‌قرار گیرد و جنسیت پیکری‌اش را با جنسیت مغزی و روانی‌اش هماهنگ و یکسان سازد.
اما این واقعیت غیرقابل کتمان و افتخار آمیز، هرگز به معنای آن نیست که T.S.‌‌‌ها وG.I.D. ‌‌‌ها در ایران آسوده می‌زنید و هیچ مشکل و دردسری ندارند. مشکل و بی‌چارگیT.S.ها و G.I.D.ها در ایران ناشی از نادانی عمومی‌و جهالت فرهنگی همه‌گیر نسبت به آن است. حتا اغلب پزشکان – جز روان پزشکان- به مشکل و در واقع «بحران» آن‌ها به دیده‌ی تردید می‌نگرند و آن‌ها را «باور» ندارند! اینان نیز چون توده‌ی ناآگاه اجتماع خود شیفته و خودبین مان، به این مسئله با دیدی کهنه می‌نگرند و هنوز به درکی نو و به روز نسبت به قضیه نرسیده اند.
شاید، اجتماع کم دانش ایرانیان پذیرش و آمادگی آشنایی همه جانبه با ترنس سکسوالیزم از طریق صدا و سیما را نداشته باشد، اما آموزش محدود تلویزیونی، که با میزگردی از متخصصان مربوطه دنبال شود، به طور حتم نه تنها مشکل آفرین نیست بلکه به یقین سودمند خواهد بود. آموزش همه جانبه‌ی این مسئله در روزنامه‌ها و دیگر مطبوعات قطعاً مورد نیاز است و باید هر از چند گاهی این موضوع، به هر بهانه، به اشکال مختلف از مقالات علمی‌تا مصاحبه با خود بیماران مطرح شود تا جامعه به شکل «مواجهه تدریجی (Graded Exposure)» با این مسئله روبه رو شود و بدون هیچ عارضه ای آن را درک و هضم کرده و بپذیرد.
از آن زمان که یکی از مجریان سرشناس مرد صدا و سیما، با تحمل رنج و مشقت‌های فراوان، در نهایت با پادرمیانی و مشاوره‌ی کارشناسانه‌ی استاد ارجمند و پیشکسوت بلند مرتبه‌ی روان پزشکی کشور- استاد دکتر طریقتی- به حکم شرعی و هزینه امام راحل تحت جراحی تغییر جنسیت (SexReassignment surgery) قرار گرفت، بیش از دو دهه می‌گذرد؛ اما متأسفانه میزان پیشرفت ارتقای دانش و بینش ما نسبت به «بحران هویت جنسی (Gender Identity Crisis)» به اندازه و شایسته‌ی «دو دهه» نبوده است. هنوز T.S.‌‌‌ها در ایران از داشتن یک NGO محروم‌اند و پیگیری و انتظار برخی برای جراحی بیش از دو سه سال زمان می‌برد! هنوز و بویژه در شهرستان‌ها با آن‌ها برخوردهایی نادرست و غیر علمی‌و غیر منطقی صورت می‌گیرد و هنوز بسیار ازخانواده‌ها آن‌ها را در خانه محبوس حتا و شکنجه کرده و به بند و قفل و زنجیر می‌کشند!!
برخوردبرخی خانواده‌ها – بویژه خانواه‌های غیرمذهبی- آن‌ها را به مرز آشفتگی، پریشانی و خودکشی می‌کشاند و در مواردی آن‌ها را به ترک خانه و حتا فرار از منزل وادار می‌سازد. و این پرسش را می‌آفر یند که چه کسی – در نبود هیچ انجمن، گروه یا سازمان حامل و مدافع- برای اینان پشتیبان و غمخوار خواهد بود؟!؟ زمانی که همخون، همخون مبتلا به «بحران هویت» را پذیرا نبوده و پس می‌زند، دیگر در این «اجتماع هزار خونِ صد رنگِ ده رو» چگونه می‌توان ایمن بود تا چه رسد به آن که ایمن زیست؟!؟
این مشکلات از «خُبث باطن‌ها» نیست؛ از «تهی بودن ذهن‌ها» ست.
مملکت ما «غیاث آبادی‌های برره‌ای» مملکتی عقب افتاده، رشد نیافته و درحال توسعه و گذرا است. پس از این گونه تعارضات و تضادها و تقابل‌ها، نباید افسرده و دل چرکین و نا امید شویم.
درست می‌شود؛ اما نه با گوشه گیری و عافیت طلبی و آسای

ش شخصی! باید به میدان آییم. من و تو را می‌گویم. از این لحظه تو نیز- تو خواننده‌ی حتا غیر متخصص و ناکارشناس- بی مسئولیت و رها نیستی! تو نیز از امروز و با این مقاله،«اختلال هویت جنسی (G.I.D.)» را می‌شناسی و «نارضایتی جنسیتی (T.S.)» را بیگانه از از کهکشانی ناشناخته و دوردست نمی‌پنداری.
T.S. می‌تواند یکی از آشنایان و بستگان تو باشد یا یکی از آشنایان و بستگان تو باشد یا یکی از همین‌ها که در تاکسی بی مرز و فارغ از محرم و نا محرم، کنا
از امروز تو نیز پیامبر باشد. خرق عادت نمی‌خواهد. نیازی نیست که دریا را بشکافی یا کوه را به آتش افکنی و کور مادرزاد شفا دهی.
پیامبر این پیام باش که «T.S. ادا و اطوار از خودش در نمی‌آورد.»، « T.S.، عشوه و غمزه نمی‌آید.»، «T.S.، یک اختلال است و نه حتا یک بیماری.»،« T.S.، فریب خورده‌ی شیطان و یک منحرف نیست.»، « T.S.، یک انسان است، درست مانند انسان‌های دیگر؛ و حق زندگی آبرومندانه و شرافت مندانه و نیز عشق و مهر و آمیزش دارد.»، « T.S.، امانت الهی است؛ چیستان دیگری از آفرینش پروردگار و معمایی کهن برای آزمودن قوای درک و عقل و تمیز و مدیریت آدمی‌است.»، « T.S.، خود نیز عمیقاً و از ته دل می‌خواست و آرزو داشت که جز این آفریده می‌شد.» و این رسالت پیامبری را بانگ ده که : «با T.S.نستیز؛ دید کهنه را رها کن ؛ به درکی نو برس» و
بودجه ای به میزان 20 میلیون تومان با توافق سازمان مدیریت و برنامه ریزی و سازمان بهزیستی کشور امسال در حالی برای حمایت از افراد دچار اختلال هویت جنسی پیش بینی شد که امسال فقط تعداد محدودی از آنان موفق به دریافت یک میلیون تومان از این اعتبار شدند.

اگر چه این اعتبار درون سازمانی از سوی سازمان برنامه ریزی کشور برای نخستین بار است که برای حمایت های اجتماعی از قشر دوجنسیتی کشور در نظر گرفته شده است، اما هیچ آماری از تعداد این افراد در کل کشور در دست نیست و چه بسا دولتمردان و برنامه ریزان کشور به خصوص در حوزه بهداشت و درمان در این زمینه هیچ احساس نیازی نمی کردند.

اما به هر ترتیب در لایحه بودجه سال 83 کشور باید این افراد به انتظار بودجه خود بنشینند. تشکیل کمیته حمایتی از دوجنسیتی ها از سوی سازمان بهزیستی که اقدامی فرای وظایف قانونی این سازمان محسوب می شود از دیدگاه بسیاری از آگاهان اجتماعی نقطه عطفی در پذیرش و وجود این گروه از جامعه و حمایت از آنان است اما از سویی دیگر یادآوری وظایف دولت در مقابل این گروه با جمعیتی محدود و با حداقل بودجه برای درمان و بازگرداندن آنان به جامعه نیز به شمار می آیند.

پذیرش وجود دوجنسیتی ها و چاره های قانونی نیز مانند بسیاری از بیماری های ن

وپدید و فرهنگ سازی برای درمان آن مدت زمان طولانی را طلب کرد تا مسئولان و حتی متخصصان کشور گوشه چشمی به این بیماری بیندازند.

طی سال های پس از انقلاب بیماران دچار اختلال هویت جنسی در کشور همان همجنس بازان تلقی می شدند که با هر دو گروه از سوی بسیاری از مراجع قضایی و امنیتی کشور برخوردها نیز یکسان بود و اکثر دوجنسیتی ها مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند. این بحث و مشک

ل تا جایی پیش رفت که در سال 67 با استفتاء از امام خمینی (ره) افراد دوجنسیتی این جواز را دریافت کردند که از سوی پزشکی قانونی شناسایی و مورد درمان قرار گیرند.

سال 79 نیز اگرچه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با مراجعات فراوان این افراد به عنوان متولی درمان کشور مجبور به تشکیل کمیته های حمایتی در چهار بخش حقوقی، درمان، آموزش و پژوهش و حمایت های اجتماعی شد، اما باز هم اتفاق خاصی برای حمایت از این قشر که نیفتد، آماری از این افراد نیز به دست نیامد و هیچ قانونی برای افراد دوجنسیتی نیز نگاشته نشد.

• آمار نداریم

نخستین آمار از تعداد دوجنسیتی ها در کشور مربوط به اولین سرشماری در دوره رضاخان است. آمارها حاکی از تعداد هشت فرد دوجنسیتی در کشور است در سرشماری های پس از آن تا قبل از انقلاب آمار افراد دچار اختلال هویتی در جای خود باقی بود اما پس از انقلاب این آمار نیز همانند همان افراد هویت خود را در ذهن، برنامه ریزی، آمار و سرشماری دولتمردان از دست داد.

سید حسن موسوی، کارشناس امور اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در این باره گفت: نه آمار و پژوهشی در اختیار مسئولان قرار گرفته نه قوانین خاصی گذاشته شده است. ما در حال حاضر فقط آمار 300 فرد دچار اختلال جنسی را داریم که برای تغییر جنسیت و مجوز جراحی به سازمان پزشکی قانونی مراجعه کرده اند.

وی افزود: ما برای حمایت ویژه از این گروه هیچ گونه قانون خاصی نداریم. البته یکی دو سال اخیر این نگاه خاص آغاز شده است. این نشانگر آن است که این توجه در حال شروع است.

این کارشناس همچنین با اشاره به پیچیدگی بافت این جمعیت، اظهار داشت: نه کارشناسان، نه سازمان بهزیستی و نه پزشکی قانونی هیچ یک، از آمار این افراد اطلاعی ندارند. البته چون بار منفی ای که این اختلال می تواند برای خانواده و برای خود فرد نیز داشته باشد معمولاً این افراد خود نیز تمایلی به شناسایی و مراجعه ندارند. مگر کسانی که برای اخذ مجوز درمان و جراحی و صدور شناسنامه به پزشکی قانونی مراجعه می کنند.

• آنان کیستند

 

دوجنسیتی ها به چند دسته تقسیم می شوند. دسته نخست کسانی هستند که در بدو تولد به دلیل تکامل نیافتن دستگاه تناسلی خود، به هیچ یک از دو جنس نر و یا ماده شباهت ندارند. از این رو در همان سنین کودکی، تحت عمل های جراحی قرار گرفته، به یکی از دو جنس نر و یا ماده، تغییر جنسیت می دهند. در حقیقت این گونه افراد با نوعی اختلال در سیستم های جنسی خود متولد می شوند اما خوشبختانه برطرف کردن معضل این گونه بیماران، از طریق جراحی های

پیشرفته به صورت کامل امکان پذیر است. دسته دوم بیمارانی هستند که به دلیل کشش جنسی به هر دو طرف، در شناخت جنسیت خود با مشکل روبه رو هستند. دسته سوم بیمارانی هستند که علاقه مند به تغییر جنسیت خود از زن به مرد و برعکس بوده، به منظور تغییر تصور ذهنی آنها، نیازمند حضور در مراکز مشاوره و روان درمانی هستند که در صورت عدم موفقیت مشاوران، تحت عمل های جراحی تغییر جنسیت قرار خواهند گرفت.

• آمار خودکشی بالاست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» بدون نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد امتیاز تنباکو فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد امتیاز تنباکو فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد امتیاز تنباکو فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد امتیاز تنباکو فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد امتیاز تنباکو فایل ورد (word) :

امتیاز تنباکو

یکی از امتیازاتیکه نتایج نامطلوب ببار آورد، امتیاز انحصار تنباکو معروف به واقعه ی رژی بود. این امتیاز در زمان صدارت میرزا علی اصغرخان امین السلطان و اندکی بعد از مسافرت سوم ناصرالدین شاه به فرنگستان باهتمام امین السلطان و برای مدت 55 سال به یکی از اتباع امگلیسی موسوم به

ماژور تالبوت و شرکای او واگذار شد. به موجب این امتیاز، کمپانی رژی صاحب حق انحصاری تجارت تنباکوی اریان و حتی نظارت بر زراعت آن شناخته شد. مردم ایران پس از اطلاع از شرای این انحصار و مقایسه ی آن با امتیازی که دولت عثمانی در باب انحصار دخانیات خود با شرایط بهتر به یک شرکت خارجی داده بود، با آن مخالفت کردند. از طرف مرجع تقلید وقت حاج میرزا حسن شیرازی و یکی دیگر از علمای بزرگ تهران بنام حاج میرزا حسن آشتیانی حکم تحریم دخانیات صادر شد.

در تهران و نبریز بازارها بسته و تعطیل عمومی اعلام شد و سرانجام شاه و امین السلطان از بیم شورش مردم و اعلام جهاد علما، در شانزدهم جمادی الاولی ساتل 1309 رسماً آن امتیاز را لغو کردند. شرکت رژی بساط خود را از ایران برچید و دولت مجبور شد غرمت مؤسسه ی مزبور را که بالغ بر پانصد هزار لیره بود با بهره ی 5% بپردازد. در الغای این امتیاز روسها مداخله داشتند و لغو آن سبب بروز کدورت در روابط شاه و امین السلطان با انگلیسیها و تمایل آنان به سیاست روس

شد. از آنجا که دولت ایران پول هنگفتی در بساط نداشت، مجبور شد مبلغ پانصد هزار لیره ی انگلیسی از بانک شاهنشاهی وام بگیرد و بشرکت رژی بپردازد و این نخستین وامی بود که دولت ایران از بیگانگان گرفت. باید دانست که آن رکود اقتصادی که در شش سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه در ایران پیدا شد و سرانجام منجر به پریشانی اتوضاع کشور گردید، ناشی از اعطای امتیاز تنباکو باین کمپانی بود.

 

12- اصلاحات دوره ناصری
نخستین خط تلگراف برقی ایران در سال 1274 بین قصر سلطنتی شاه و باغ لاله زار دایر گردید. سال بعد نیز به دستیاری علیقلی میرزای اعتماد السلطنه خطی بین تهران و سلطانیه کشیده شد و در سال 1276 تا تبریز امتداد یافت. در همین سال انگلیسیها برای تأمین ارتباط لندن با بمبئی در زمینه اتصال سیم تاگراف به اروپا اقدام کردند و در 1280 نیز امتیاز خط بین خانقین و تهران و بوشهر را گرفتند و پس از اندک مدتی بیشتر ولایات ایران دارای خط تلگراف شد. اولین وزیر تلگراف ایران مخبرالدوله بود.

بعد از اصلاحات امیرکبیر در قشون ایران، دولت ازمستشاران و مربیان اتریشی برای سامان بخشیدن بوضع ارتش دعوت کرد. پس از ایشان مستشاران روسی این وظیفه را بعهده گرفتند و رژیمانی بشکل قزاق تشکیل دادند. تزار روس یک هزار تفنگ بردن و مقداری توپ به ایران اهدا کرد. دیری نگذشت که این رژیمان به یک بریگاد (تیپ) قزاق توسعه یافت و این تیپ با توپخانه ی خود نمونه مؤثرترین واحد ارتش گردید.

تا سال 1299 در ایران پست بروش جدید وجود نداشت و نامه های اداری و اشخاص متنفذ را چاپارها می بردند. در این سال مستشاری اتریشی برای تنظیم پست بسبک و روش اروپا استخدام شد. دو سال بعد ایران عضویت اتحادیه ی پستی بین المللی را پذیرفت و پس از مستشار اتریشی یک نفر روسی بنام استال مدیریت پست ایران را بعهده گرفت و اصلاحاتی در وضع پست ایران بعمل آورد. پس از آن اداره ی امور پست بدست ایرانیان سپرده شد و میرزا علیخان امین الدوله مدیر آن شد.

ضرب سکه در ایران صورت منظمی نداشت و در هر شهر ضرابخانه ی خاص موجود بود. دولت ایران در سال 1294 دستگاه ضرابخانه ای از فرنگستان به تهران آورد و آنرا زیر نظر مستشاران آلمانی و فرانسوی بکار انداخت و بعدها اداره ی آن بدست میزاعلیخان امین الدوله و آقا محمد ابراهیم خان امین السلطان آبدارباشی پدر میرزا علی اصغرخان افتاد.

در سال 1301 هجری و 1888 میلادی اولیت راه آهن بطول هشت کیلومتر بن تهران و عبدالعظیم بتوسط برادران بلژیکی بواتال کشیده شد. بیست و هفت سال بعد راه آهن جلفا به تبریز بطول 146 کیلومتر و بین صوفیان و شرخانه به درازی 531 کیلومتر ساخته شد. در سال 1307 بکوشش حاج محمد حسن امین الضرب خطی دیگر بین آمل و محموداباد مازندران ایجاد گردید، ولی این خط بزودی از کار افتاد.

علاوه بر کارخانه های ضرابخانه و تفنگ سازی و باروت کوبی، کارخانه ی چراغ گاز بوسیله ی حاج میرزا حسین خان سپهسالار و کارخانه ی قندسازی کهریزک به کوشش میرزا علیخان امین الدوله و کارخانه های بلورسازی و چینی سازی و ابریشم تابی از طرف امین الضرب تأسیس شد و کارخانه های دیگری نیز بهمیت تجار و سرمایه داران بکار افتاد.
در سال 1287 حصار قدیم شهر تهران خراب شد و حدود آن توسعه یافت، خندقی دور شهر کنده شد، محیط شهر به دوازده میل رسید و دوازده دروازه دور تا دور شهر تهارن احداث گردید.
بسال 1307 هجری جمعیت تهران به یکصد و سی هزار یعنی دو برابر جمعیت آن در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه افزایش یافت و شهر جدید را دارالخلافه ی ناصری نامیدند.

فساد درب ار ناصری و ستم و ظلم حاکمان بیدادگر و بخصوص حرکات ناپسند امین السلطان و کامران میرزا، مردم با بفکر اصلاح خرابیها و انتقاد از حکومت استبدادی شاه انداخت. گروه بسیاری از داخل و خارج در راه بیدار کردن افکار مردم میکوشیدند.

از نخستین کسانیکه در انتشار افکار آزادیخواهی در میان مردم ایران موثر بودند، میتوان سید جمال الدین اسدآبادی معروف به افغانی و میرزاملکم خان ناظم الدوله را نام برد. ملکم خان قبلاً سفارت ایران در رفانسه و انگلستان را بعهده داشت و چون بسبب دشمنی با امین السلطان دستش از کارها دولتی کوتاه شده بود، روزنامه ی قانون را در لندن تأسیس کد و بنام طرفداری از قانون و تغییر وضع حکومت ایران، به ذکر مظالم حکومت استبدادی پرداخت و از آنجا که سبک نگارشش ساده بود، نوشته های او در مردم آن روزگار تأثیر فراوان داشت.

در این هنگام روزنامه هایی که در ایراتن بچاپ میرسید، بلحاظ نظارت شدیدی که بر مطبوعات اعمال می شد، اجازه نداشتند در باره ی سیاست چیزی بنویسند و نوشته های ایشان منحصر باخبار مشوری و موضوعات ادبی بود. اما در خارج از کشور روزنامه های گوناگونی بزبان فارسی بچاپ میرسید که از آن جمله میتوان قانون در اندن، اختر در ایتانبول و حبل المتقین در کلکته را نام برد. این روزنامه ها بطور قاچاق بایران وارد میشد و در میان مردم منتشر میگردید و افکار عمومی را بر ضد دولت برمی انگیخت. بعضی از علمای تهران مانند حاج شیخ هادی نجم آبادی نیز در بیدار کردن افکار عمومی بی تأثیر نبودند.
ناصرالئین شده بافکار عمومی بی اعتنا بود و تحت تأثیر القاآت صدر اعظم خود امین السلطان قرار داشت. شاه خودکامه که چهل و نه سال سلطنت را پشت سر گذاشته بود و می رفت تا وادر پنجاهمین سال پادشاهی شود، در صدد برآمد تا بدین مناسبت جشنی ترتیب دهد. اما درین هنگام سید جمال الدین اسدآبادی که بسبب عظمت مقام خود در میان مسلمانان جهان در مریدان خود نفوذ کلام فوق العاده ای داشت، یکی از آنانرا که خود شدیداً مورد ستم جکومت وقت قرار گرفته بود، برانگیخت. آن شخص میرازا رضای کرمانی بود که در ذی القعده سال 1312 هجری شاه را در حین زیارت حضرت عبدالعظیم بقتل رساند.

ناصرالدین شاه هیأتی مردانه و قیافه یا گیرا داشت و همه امور مملکت را شخصاً اداره می کرد. وی در اواخر سلطنت خود با اصلاحات سیاسی و ترقیات اجتماعی مخالفت میورزید و بطور خلاصه میتوان گفت که ناصرالدین شاه پس از کریم خان زند بی آزارترین ولی بی کفایت ترین پادشاه بوده است.

قانون اساسی
تدوین قانون اساسی در ابتدا با مشکلاتی روبرو شد؛ بدینمعنی که علما سعی داشتند قانون را بنفع خود تنظیم کنند، آزادیخواهان واقعی می خواستند قدرت ملی را از آن خود سازند و درباریان مایل بودند که قدرت در وجود شاه متمرکز شود و مجلس بصورت یک هیأت مشورتی درآید. سرانجام آزادیخواهان پیروز شده قانون مزبور را در 51 اصل تنظیم کردند. روز یکشنبه 14 ذی قعده قانون اساسی بامضای شاه رسید، و محمدعلی میرزا نیز که در آنموقع بسبب کسالت پدرش در تهران میزیست، به پیروی از پدر خود آن را امضاء کرد. پس از بازکردانده شدن قانون بمجلس، نمایندگان یکدیگر را بغل کرده بوسیدند و برخی از فرط شادی بگریه افتادند و شهر تهران چراغان شد.
واقعه ی توپخانه

روز نهم ذی قعده عده ای از اراذل و اوباش تهران به بهارستان هجوم برده تیری چند شلیک کردند. سپس از آلانجا بمیدان توپخانه رفته خیمه و خرگاه برپا ساختند تا مقدمات جمله بمجلس و آزادیخواهان را فراهم سازند. آنان پیوسته فریاد میزدند: ما دین نبی خواهیم، مشروطه نمیخواهیم. اخبار میدان توپخانه و حرکات زشت اوباش و ارازل بر ضد مشروطیت، آزادیخواهان را واداشت که از هرطرف بشاه تلگراف و او را به خلع از سلطنت تهدید کنند. شاه ناچار فرمان داد بساط توپخانه ر

ا برچینند و خود نیز قسم نامه ای بر پشت قرآن نوشته مهر و ضمن آن تعهد کرد که از آن پس با مشروطیت مخالفت نکند. خوشبختی آزادیخواهان در این بود که علمای نجف مانند مرحوم آخوند محمدملا کاظم خراسانی صاحب کتاب کفایه در اصول، مرحوم حاج ملا عبدالله مازندرانی، مرحوم حاج میرزا حسین و حاج میرزا خلیل که در آن روزگار مقتدای جهان شیعه بودند، از مشروطیت حمایت کرده و در تأیید آن فتوی دادند.
برچیره شدن بساط میدان توپخانه و سوگند خوردن شاه خی الجمله آرامشی بوجود آورد، اما متاسفانه پیش آمد دیگری رخ داد که پیوند شاه و ملت را بیکباره برید. روز جمعه 25 محرم 1326 که شاه برای گردش و هواخوری از تهران قصد دوشان تپه کرده بود، چون بخیابان ظل السلطان (اکباتان فعلی) رسید، ناگهان نارنجکی بزمین خورد، چمد تن از ملازمان کشته شدند و شیشه هیا کالسکه دودی سلطنتی درهم شکست، ولی بشاه صدمه ای نرسید، زیرا او پشت اومبیل در یک کالسکه شش اسبه نشسته بود. رو.ز شنبه مجلس تشکیل جلسه داده از وقوع چنین حادثه ی

ناشایستی اظهار تأسف کرد و تنی چند از نماینگان برگزیده شده نزد شاه رفتند و مراتب تأسف مجلس را بیان داشتند و از اینکه بوجود ملوکانه آسیبی نرسیده اظهار خشنودی نمودند. مسبب این واقعه معلوم نشد. بعضی از مردم آزادی خواهان و برخی ظل السلطان عموی شاه را که با وی میانه خوبی نداشت محرک این عمل می دانستند.

در ربیع الثانی سال 1326 کوششی بعمل آمد تا روابط بین محمدعلیشاه و مجلس بهبود یابد. شاه از حملاتی که توسط روزنامه ها و مجله ها به او می شد شدیداً شکایت کرد. نمایندگان مجلس شورای ملی از وی خواستند که معلم پیشین و بدنام خود یعتی شاپشال خان روسی را که از سرسخت ترین مخلفان مشروطه بود اخراج نماید. مجلس بمطبوعات و وعاظ اندرز داد که در برابر شاه لحن ملایمتری اختیار کنند. اما محمد علیشاه شاپشال و سایر مستبدان را از کار برکنار نکرد.
استبداد صغیر

محمدعلیشاه از همان آغاز مصمم بود مشروطیت را براندازد، اما بهانه ای در دست نداشت. اکنون بهانه پیدا شده بود. شاه واقعه ی سوء قصد را بگردن آزادی خواهان انداخت. روسها نیز او را تشجیع و توصیه کردند که از قزاقانی که تحت فرماندهی افسران روسی بودند استفاده نماید و پس از سرکوبی آزادیخواهان، اعلامیه ای منتشر سازد و ادعا کند که قصد وی نه برانداختن مجلس، بلکه دستگیری چند تن مفسد بوده است و بزودی مجلس را باز خواهد کرد. محمد علیشاه با این

نیت، در ساعت هشت صبح روز پنجشنبه دهم جمادی الاولی 1326 یکدسته سرباز سیلاخوری را با آستین های بالازده از خیابان باب همایون بیرون فرستاد. آنان با فریادهای بگیر و ببند هر که را دیدند زدند، یا لخت کردند. پشت سر ایشان دو فوج قزاق سوار تفنگ در دست درحالیکه توپی همراه داشتند تاخت کنان به طرف مجلس براه افتادند. وحشت همه جا را فرا گرفت. در این آشفتگی

کالسکه ی سلطنتی شش اسبه نیز سررسید که شاه در آن نشسته و شاپشال معلم روسی او و لیاخوف فرمانده ی افسران روسی همراه او بودند. سپس در نهم جمادی الاولی 1326 ببانه ی گرمی هوا به باغشاه واقع در بیرون دروازه ی غربی تهران رفت.
به توپ بستن مجلس

هنوز آفتاب روز سه شنبه 23 جمادی الولی 1326 طلوع نکرده بود که قشون محمدعلیشاه در سه ستون بسوی مجلس روانه شد. آنها نخست راههایی را که بمجلس منتهی میشد بستند. آزادیخواهان که از این پس بنام مجاهدین خوانده شدند، در سنگرهای خود بحال آماده باش درآمدند. چون خبر به بهبهانی و طباطبائی رسید، با بی پروایی و دلیری از خانه بیرون آمدند و خود را بمجلس رسانیدند تا از وقوع حادثه جلوگییر کنند. لیاخوف فرمانده ی نیروی محمد علیشاه فرمان داد توپها از هر سو به شلیک بپردازند. اجساد خون آلود آزادیخواهان صحن بهارستان را پر کرده بود و صدای ناله و فریاد از هر سو بگوش میرسید. آزادیخواهان مردانه تفنگ در دست گرفته و از خود و مجلس دفاع میکردند.

جنگ بیش از چهار ساعت طول نکشید، بنفع شاه پایان یافت. شماره یکشته شدگان طرفین بدرستی معلوم نیست، ولی آنچه مسلم است، قزاقان بیش از آزادیخواهان کشته دادند. آزادیخواهان و مشروطه طلبان و نمایندگان مجلس هر یک بگوشه ای گریختند. عده ای بپارک امین الدوله پناه بردند. طبق دستور شاه، سید عبدالله بهبهانی به کرمانشاه تبعید شد و طباطبائی در شمران خانه نشین گردید.
بگردن عده ای از آزادیخواهان زنجیر انداختند آنها را کشان کشان به باغشاه منتقل ساختند، ولی از میان آنان تنها ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان و صور اسرافیل را بحضور شاه بردند. شاه پس از نثار دشنامهای فراوان، دستور داد ایشان را طناب بیندازند. بدین ترتیب دژخیمان سنگدل آن دو شهید راه میهن را کشتند. قاضی ارداقی را که یکی دیگر از آزادیخواهان بود با خوراندن استرکنین مسموم کردند، مرحوم روح القدس را بدرون چاهی انداختند و سید جمال الدین واعظ را که از خطبای معروف عهد مشروطیت بود در همدان گرفتار کردند و از آنجا ویرا به بروجرد برده بدستور شاه بقتل رساندند – قبر او اکنون در بروجرد زیارتگاه مردنم است. بدین ترتیب مشروطه ی اول ایران که از 14 جمادی الآخر 1324 تا 23 جمادی الاولی 1326 بطول انجامید، از میان رفت و دوره ی استبداد صغیر آغاز گردید.

قیام مردم تبریز برهبری ستارخان
تبریز از شهرهای دیگر تندرو بود و حتی با تهران اختلافی چشمگیر داشت. مردم تبریز روشن تر، دلیرتر و بی پرواتر از اهالی سایر شهر ها بودند. اینان که سالها تحت حکومت ظالمانه ی محمد علی میرزا بسر برده و از زشت سیرتیهای او آگاه بودند، دیگر نمی خواستند بحکومت او تن در دهند. در آنهنگام مرحوم مخبرالسلطنه ی هدایت والیگری آذربایجان را بعهده داشت. وی پس از

اطلاع از داستان تهران و از میان رفتن مجلس و مشروطه، از کار خود استعفا داد و باروپا رفت، منتها پیش از عزیمت، تمام قوای ملی و حتی ذخیره ی قشونی و غیره را بانجمن ایالتی آذربایجان تسلیم کرد. در این حوادث دو رادمرد و مجاهد بزرگ یعنی ستار خان و باقرخان از میان مردم قد برافراشته رهبری مروطه طلبان آذربایجان را بعهده گرفتند وبلقب سردار ملی و سالار ملی ملقب شدند.

محمدعلی شاه برای پایان بخشیدن بشورش تبریز، عین الدوله را باستانداری آذربایجان منصوب کرد و سپاهی تحت فرماندهی او بمحاصره ی آنشهر فرستاد. عیم الدوله با وجود محاصره ی طولانی تبریز نتوانست در برابر ستارخان و باقرخان کاری از پیش ببرد. شهامت و شجاعتی که دلاوران تبریز بفرماندهی ستارخان از خود نشان دادند چنان شایان توجه بود که حتی خارجیان مقیم تبریز را تحت تأثیر قرارمیداد. مثلاً یک جوان امریکایی بنام مسترباسکرویل که معلم مدرسه ی امریکایی تبریز بود، شددیاً تحت تأثیر احساسات قرار گرفته بصف آزادیخواهان پیوست و جان خود را در راه ایران فد

ا کرد. محاصره ی تبریز دو ماه بطول انجامید و عین الدوله که راه چاره را از هر طرف مسدود می دید، از ورود خواربار بشهر جلوگیری کرد و شهر بقحطی شدیدی دچار آمد. اما مردم شجاع تبریز با خوردن برگ درختان و علف و یونجه بمبارزه ادامه دادند. این محاصره در ربیع الاول سال 1327، یعنی موقعیکه سربازان روسی ظاهراً ببهانه ی حمایت از خارجیان وارد این شهر شدند، پایان یافت.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» بدون نظر

پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بررسی حقوقی وصیت نامه فایل ورد (wor

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بررسی حقوقی وصیت نامه فایل ورد (word) دارای 73625 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بررسی حقوقی وصیت نامه فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بررسی حقوقی وصیت نامه فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق در مورد بررسی حقوقی وصیت نامه فایل ورد (word) :

مقدمه :
از مهم‌ترین مسائلی که جامعه بشری در دنیای قدیم و تا عصر حاضر نیازمند آن بوده و هست . رعایت متقابل اصول و حقوق اجتماعی و بطور کل اجرای عدالت است که اسلام نیز بر آن تکیه کرده و حکم وصیت یکی از آن حقوق می‌باشد که در قالب واژه وصی و مشتقاتش در قرآن کریم در موارد مختلف بیان فرموده است که هر واژه به مقتضی بیان حقی از حقوق اجتماعی است بنابراین وصیت امری مهم است تاجایی که خداوند می فرماید شرع و آیینی که برای شما مسلمین قرار داده شده همان حقایقی است که بر نوح و دیگر پیامبران

سفارش نمودیم در اسلام وصیت شروع است با توجه به کتاب و سنت و اجماع و عقل در مذهب شیعه و در اهل تسنن با اختلافاتی و همین طور راجع به اقلیت‌های دینی طبق قانون اساسی در اصول 12 و 13 به موضوع وصیت طبق فقه خودشان پرداخته است . واژه وصیت در بین علماء مورد اختلاف نظر است . در جمع بندی نظرات واژه وصیت به معنای وصل ، عهد است که معنای وصل در قانون اساسی ایران سازگار ولی در اکثر آیات قرآن معنای عهد مورد نظر می‌باشد وصیت اقسام و ارکان دارد که بدون آنها وصیت محقق نمی‌شود . از نظر اکثر حقوقدانان وصیت عقد است نه ایقاع . از دیگر معانی وصیت که در قرآن بکار رفته امر به اطاعت والدین ، پند و اندرز اخلاقی ، وصیت راجع به ارث فرزندان و همسر ;. پس وصیت اجازه خاصی است که به موجب آن اشخاص می‌توانند حتی اراده خود را در زمانی که حیات ندارند به اجرا گذارند .

بخش اول : تعاریف و کلیات
1- معنای وصیت
تصرفاتی که هر شخص مستقیماً یا مع الواسطه برای بعد از فوتش در اموال خود می نماید، به زبان حقوقی «وصیت» نامیده می شود. وصیت یک نوع اجازه خاصی است که به موجب آن اشخاص می توانند اراده خود را در زمانی که حیات ندارند، به موقع اجرا گذارند خواه به صورت عهدی و خواه به صورت تکمیلی .

این معنی مورد پذیرش همگان می باشد. اما با این وجود در بین فقها راجع به ریشه عربی این واژه «الوصیه» تا حدی اختلاف نظر است که در زیر به نقل از مرحوم سید محسن طباطبایی حکیم صاحب کتاب «مستمسک العروه الوثقی» به آنها اشاره می شود :

الف) عده ای گفتند که وصیت مشتق از ثلاثی (وصی- یصی) و به معنی «وصل» است. (شیخ طوسی در مبسوط، ابن ادریس در سرائر، جوهری در صحاح، علامه حلی در تذکره الفقهاء، محقق کرکی در جامع المقاصد و بعضی از اهل لغت نظیر : مجمع البحرین، شیخ فخرالدین طریحی، ج3، (ربع ثالث و رابع)، ص51، چاپ دوم، ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، سال 1367 هـ .ش.)

ب) عده ای دیگر گویند که مشتق از ثلاثی (وصی- یصی) و رباعی (اوصی- یوصی/ وصی – یوصی) و به معنای «وصل» می باشد. (المعجم الوسیط، ابراهیم انیس و عبدالحلیم منتصر و عطیه صوالحی و محمد خلف الله احمد، ج2 و 1، ص1038، ج2، دفتر نشر فرهنگ اسلامی./ اقرب الموارد، سعید خوری شرتونی، ج2، ص 1549، ناشر مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، قم 1403 هـ .ق.).

ج) و دسته سوم عقیده دارند مشتق از ثلاثی (وصی – یصی) به معنای «وصل» و مشتق از رباعی (اوصی – یوصی / وصی – یوصی ) به معنای «عهد» است که در صورت اخیر اسم مصدر محسوب می گردد.

صرفنظر از مباحث لغوی محض، نمی توان انکار کرد که معنای «وصل» با مفهوم و به ویژه ماهیت حقوقی وصیت در قانون مدنی ایران سازگارتر است. زیرا در بعضی موارد از جمله وقتی که موصی شخصی را برای انجام امری مأمور می نماید، هیچگونه تعهدی در مقابل او ندارد، بلکه بالعکس موظف می شود که اراده موصی را به موقع اجرا بگذارد. به علاوه در وصایای تملیکی نیز اطلاق تعهد به تصرفات موصی خالی از تکلف نیست. و حال آنکه معنی «وصل» هم اختصاص به وصیت دارد و شامل سایر تصرفات نیست و هم شامل کلیه وصایا می شود.
تذکر : در آیات متعددی از قرآن مجید، واژه وصیت با ترکیبات آن غالباً در معنای «عهد» بکار رفته است.
2- مشروعیت وصیت

ادله مشروعیت وصیت عبارتست از : کتاب، سنت، اجماع و عقل .
الف) کتاب : در قرآن کریم آیاتی وارد شده که وصیت را جایز دانسته است. نظیر :
«کتب علیکم اذا حضر احد کم الموت، آن ترک خیراً ، الوصیه للوالدین و الاقربین- بالمعروف، حقاً علی المتقین. (سوره بقره / آیه 180). و نیز «من بعد وصیه یوصی بها اودین /; من بعد وصیه توصون بها اودین. (سوره نساء/ آیات 11 و 12) و آیاتی دیگر.

ب) سنت : در حدیث نیز روایات زیادی آمده که بعضاً تحریض و ترغیب شخص به امر وصیت می باشد که نمونه هایی از آن در زیر می آید :
عن ابی عبدالله (ع) قال: «الوصیه حق علی کل مسلم».
عن جعفربن محمد عن ابیه قال : «الوصیه تمام مانقص من الزکاه».

قال رسول الله (ص): «ما ینبغی لامرء مسلم أن یبیت لیلیه الا و وصیته تحت رأسه».
عن ابی عبدالله (ع) قال: « من لم یحسن عندالموت وصیته کان نقصاً فی مروته و عقله».
ج) اجماع فقهاء نیز بر آنست که وصیت، امری جایز است.

د) عقل : عقلا وصیت را در واقع جبران ترک اعمال خیر در زمان حیات می دانند. از طرفی هم وجدان بیدار آدمی نسبت به همنوع خود که نیازمند و محتاج باشد، احساس همدردی نموده و طبعاً گرایش به دستگیری از آنان دارد.
3- اقسام وصیت

1) به لحاظ موضوع : وصیت از این جهت بر دو قسم است که عبارتند از :
الف ) وصیت عهدی که عبارتست از اینکه ولایت و اداره شخص یا اموری را به دیگری واگذار نمایند.
ب) وصیت تملیکی که عبارتست از اینکه مالی را به نفع دیگری وصیت نموده تا بعد از مرگ موصی، مالک آن شود.
تذکر : توضیح بیشتر راجع به این دو اصطلاح بعداً خواهد آمد.
2) به لحاظ حکم شرعی : وصیت از این جهت نیز بر دو قسم است :

الف) حکم تکلیفی :
1- وصیت واجب . مانند رد ودیعه و دیون، پرداخت زکات و اداء حج و ;
2- وصیت مستحب . مانند وصیت در جهات خیر (محتاجین، در راه تحصیل و ;).
3- وصیت مباح. مانند وصیت برای اغنیاء.

4- وصیت مکروه. مانند وصیت در حق فاسقین و اهل معصیت.
5- وصیت حرام. مانند وصیت به معصیت از قبیل ساختن کلیسا و معبد و وصیت به خمر و ;
ب) حکم وضعی : وضع و اعتباری که عمل به موجب آن سنجیده می شود که در صورت تطبیق، موجد اثر مطلوب خواهد بود. از قبیل صحت، فساد، نفوذ، بطلان و ; . مثلاً اگر موصی دارای شرایط عمومی تکلیف (یعنی قدرت، اختیار، بلوغ و عقل، نباشد، وصیت او صحیح نخواهد بود.
4- ارکان وصیت

همچنانکه در بالا گفته شد، وصیت بر دو نوع می باشد بنابراین هر یک باید ارکان خاص خود را دارا بوده باشد. اگرچه در قسمتی از آن وجه مشترکی نیز وجود دارد. بطور کلی اطراف و پایه های اساسی وصیت را ارکان آن گویند. و اگر چنانچه یکی از آن موجود نباشد، وصیت تحقق نمی یابد.
ارکان وصیت تملیکی عبارتست از : 1- موصی (شخص وصیت کننده)

3- موصی له (شخصی که به نفع او مالی وصیت شده) 3- موصی به (مال مورد وصیت ) 4- صیغه وصیت (عبارت و الفاظ ).
ارکان وصیت عهدی (وصایت) عبارتست از : 1- موصی 2- موصی الیه یا وصی 3- موصی فیه (چیزی که شخصی راجع به آن وصیت شده مانند ولایت بر اشخاص یا اداره اموال )4- صیغه وصیت .

5- آیا وصیت عقد است یا ایقاع
عقد عبارتست از توافق دو انشاء (ایجاب و قبول) جهت ایجاد آثار حقوقی . بنابراین هر عقدی حداقل دو طرف دارد که هر یک بایستی دارای شرایط اهلیت بوده باشند تا عمل حقوقی آنان موجد اثر گردد مانند بیع، اجاره و ; . ایقاع عبارتست از عمل ارادی یک طرف جهت ایجاد اثر حقوقی مانند ابراء، طلاق و ; .
حال این سوال مطرح است که با توجه به تعاریف یاد شده، آیا وصیت عقد است یا ایقاع؟ در پاسخ باید گفت وصیت دارای یک حالت برزخی است و نه کاملاً به عقد شباهت دارد و نه کاملاً به ایقاع. ولی با این وجود غالب حقوقدانان و همینطور گرایش قانون مدنی بر این محور است که وصیت نیز عقد بوده و نیازمند ایجاب و قبول است . اگرچه قبول در آن حالات و اثرات مختلفی دارد.

6- لزوم و جواز در وصیت
چنانکه مشهور فقها و حقوقدانان اسلامی عقیده دارند، اصل در عقود، لزوم است و جواز آن نیاز به تصریح قانونی دارد. هر یک از ایندو (لزوم – جواز) آثار خاص خود را داراست. توضیح اینکه عقد لازم را نمی‌توان منحل ساخت مگر با وجود شرایطی از قبیل وجود خیارات و یا بواسطه اقاله و اما عقد جایز این استحکام را ندارد و در هر زمانی هر یک از طرفین می تواند آنرا فسخ کند.

اما در مورد وصیت باید گفت که دارای شرایط و حالت خاصی است. بطوریکه تا زمان حیات موصی، عقدی جایز بوده ولی به محض تحقق موت وی و حصول قبول لازم می گردد اگرچه در مورد وصیت عهدی استثناء وجود دارد و آن اینکه ممکن است حتی بدون قبول – در صورت جهالت وصی در زمان حیات موصی نیز لازم گردد.
7- وصیت در قانون مدنی ایران و سایر کشورها (احوال شخصیه)

ماده 6ق.م. ایران می گوید : «قوانین مربوط به احوال شخصیه از قبیل نکاح و طلاق و اهلیت اشخاص و ارث، در مورد کلیه اتباع ایران، ولو اینکه مقیم در خارجه باشند، مجری خواهد بود». و در ماده 7 قانون مذکور آمده که : «اتباع خارجه مقیم در خاک ایران، از حیث مسایل مربوط به احوال شخصیه و اهلیت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه، در حدود معاهدات، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود».
یکی از مباحث مهمی که در قوانین موضوعه همواره مطرح می باشد، شمول و قلمروی سرزمینی آنست: مطابق اصل صلاحیت سرزمینی، قوانین هر کشور در محدوده جغرافیای آن کشور نسبت به همگان قابل اعمال است مگر اینکه نسبت به اتباع خارجه، دولتهای متبوع توافقاتی با یکدیگر داشته باشند. در خصوص بعضی از موضوعات که همواره بر اساس تشریفات و آداب و رسوم خاص مذهبی یا محلی انجام می گیرد مانند نکاح و طلاق و ; معمولاً گرایش دولتها بر اینست که مطابق قانون کشور متبوع عمل شود.
نکته قابل توجه اینکه بطور کلی در نظام حقوق جهان نسبت به احوال شخصیه دو نظر وجود دارد :
الف) احوال شخصیه تابع قانون ملی یا کشور متبوع (بیشتر کشورها به این صورت عمل می کنند ).
ب) احوال شخصیه تابع قانون اقامتگاه (ماند کشورهای انگلیس و امریکا که نکاح و طلاق و اهلیت ایرانیان مقیم در آنجا نیز تابع قوانین محلی است).
* تذکر : در موارد یاد شده در بالا، به وصیت اشاره نشده لیکن ما می توانیم آنرا از وحدت ملاک استنباط کنیم . همچنین از قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکم مصوب 10/5/1312 هـ.ش. هم می توان استظهار کرد که وصیت نیز جزء موارد احوال شخصیه است. همچنانکه در آن آمده :
«ماده واحده – نسبت به احوال شخصیه و حقوق ارثیه و وصیت ایرانیان غیر شیعه که مذهب آنان به رسمیت شناخته شده، محاکم باید قواعد و عادات مسلمه متداوله در مذهب آنان را جز در مواردی که مقررات راجع به انتظامات عمومی باشد، به طریق ذیل رعایت نمایند:
1- در مسایل مربوط به نکاح و طلاق، عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که شوهر پیرو آنست.
2- در مسایل مربوط به ارث و وصیت، عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهب متوفی .
3- در مسایل مربوط به فرزند خواندگی، عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که پدر خوانده یا مادر خوانده پیرو آنست».
بر این اساس دو اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به این موضوع پرداخته و می گوید :
«اصل 12- ; مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی، دارای احترام کامل می باشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند ; ».
«اصل 13- ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته می شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می کنند ».
باید توجه داشت که قانون ایران رعایت احوال شخصیه- خواه مربوط به اتباع بیگانه و خواه اتباع ایرانی غیر شیعه – را در صورتی جایز و قابل اجرا می داند که با نظم عمومی و اخلاق حسنه مخالف نباشد.

انواع وصیت
وصیت بر دو نوع است :
1- وصیت تکمیلی
عبارتست از اینکه موصی (وصیت کننده) چیزی از ترکه خود را بعد از مرگش برای دیگری – مثلاً زید یا اشخاص فقیر – قرار دهد. این نوع وصیت در مورد ملک یا حق اختصاصی شخص انجام می شود.
2- وصیت عهدی
عبارتست از اینکه موصی (وصیت کننده) شخص دیگری را به تصرف در امور مربوط به خود – راجع به بدن و مال – مأمور نماید. مانند اینکه در وصیتش بخواهد که در مکان معین یا زمان مشخص دفن شود، یا اینکه بخواهد که مقداری از مالش به فردی داده شود یا اینکه از مالش کسی را نایب قرار دهد تا به جای او به ادای نماز و روزه اقدام کند، یا اینکه مالش وقف یا فروخته شود و یا نظیر آن صورت گیرد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» بدون نظر
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >