سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت فایل ورد (word) دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت فایل ورد (word) :

انقلاب اسلامی ایران ، حوادث و دشمنی ها ، ادامه نهضت

مقدمه :
بررسی تاریخ اسلام نشان می دهد که بعد از وفات پیغمبر مسیر انقلاب اسلامی که آن حضرت ایجاد کرده بود عوض شد . در اثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانی که تا دیروز با اسلام می جنگیدند ، اما بعدها با تغییر شکل و قیافه خود را در صفوف مسلمانان داخل کرده بودند ، مسیر این انقلاب و شکل و محتوای آن تا حدود زیادی عوض گردید ، بدین ترتیب که از اواخر قرن اول هجری ، تلاشهایی آغاز شد تا از این انقلاب ماهیتاً اسلامی یک انقلاب ماهیتاً قومی و عربی تعبیر بشود . وارثان میراث پیامبر به عوض این که اعتقاد داشته باشند که دین اسلام و ارزشهای اسلامی بود که پیروز گردید و به عوض آنکه به حفظ و تداوم دستاوردهای انقلاب اسلامی با همان معیارها و با همان اصول اعتقاد داشته باشند ، اعتقاد پیدا کردند به اینکه انقلاب ماهیتی قومی و عربی داشته و این ملت عرب بوده است که با ملل غیر عرب جنگیده و آنها را شکست داده است . بدیهی است که همین امر برای ایجاد شکاف در درون جامعه اسلامی کافی بود .

در سالهای پس از پیروزی انقلاب ما نیز درست در وضعی قرار داشتیم نظیر ایام آخر عمر پیامبر ، یعنی وقتی که آیه “; الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون;” نازل شد . البته امروز نیز مشکلاتی نظیر آن روزها وجود دارد . پیام قرآن به ما نیز این است که حالا که بر دشمن بیرونی پیروز شده و نیروهای او را متلاشی کرده اید ، دیگر از او ترسی نداشته باشید بلکه اکنون باید از خود ترس داشته باشید ، از منحرف شدن نهضت و انقلاب است که باید ترس داشته باشید . اگر ما با واقع بینی و دقت کامل با مسائل فعلی انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات و خود خواهی ها را دخالت دهیم ، شکست انقلابمان بر اساس قاعده ” واخشون ” و بر اساس قاعده ” ان الله لا یغیر ; ” حتمی الوقوع خواهد بود درست به همانگونه که نهضت صدر اسلام نیز بر همین اساس با شکست روبرو شد .

اصلی که در بسیاری از موارد صدق می کند این است که نگه داشتن یک موهبت از بدست آوردنش اگر نگوییم مشکلتر ، مطمئناً آسانتر نیست . قدما می گفتند جهان گیری از جهانداری ساده تر است و ما باید بگوییم انقلاب ایجاد کردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتر است . در همین انقلاب خودمان بوضوح می بینیم که از وقتی که به اصطلاح شرایط سازندگی پیش آمده بود ، آن نشاط و قوت و قدرتی که انقلاب در حال کوبیدن دشمن بیرونی داشت ، تا حدود زیادی از دست داده و یک نوع تشتت و تفرقه در آن پیدا شده است . البته این تفرقه یک امر غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی نبود ، از قبل حدس زده می شد که با رفتن شاه آن وحدت و یک پارچگی که در میان مردم بود تضعیف شود .

از اینجا معلوم می شود که بررسی ماهیت این انقلاب به عنوان یک پدیده اجتماعی ضرورت اساسی دارد . ما می باید انقلاب خودمان را بشناسیم و همه جنبه هایش را به بهترین نحو تحلیل کنیم . تنها با این شناختن و تحلیل کردن است که امکان تداوم بخشیدن به انقلاب و امکان حفظ و نگهداری آنرا پیدا خواهیم کرد .لازم است ابتدا یک بحث کلی درباره انقلابها مطرح کنیم و بعد از آن انقلاب ایران را بطور اخص مورد بررسی قرار دهیم . در اولین قدم باید ببینیم انقلاب یعنی چه ؟
انقلاب
انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین ، علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب . به عبارت دیگر انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم ، بمنظور استقرار وضعی دیگر به این ترتیب معلوم می شود که ریشه هر انقلاب دو چیز است ، یکی نارضایی و خشم از وضع موجود ، و دیگر آرمان یک وضع مطلوب . شناختن یک انقلاب یعنی شناخت عوامل نارضایی و شناخت آرمان مردم .

در مورد انقلاب ها بطور کلی دو نظریه وجود دارد ، یک نظریه این است که اصلاً همه انقلابهای اجتماعی عالم اگر چه در ظاهر ممکنست شکلهای مختلف و متفاوتی داشته باشند ، روح و ماهیتشان یکی است . پیروان این نظریه می گویند تمام انقلاب ها در دنیا ، چه انقلاب صدر اسلام چه انقلاب کبیر فرانسه ، چه لنقلاب اکتبر و یا انقلاب فرهنگی چین و ; با اینکه شکلهایشان فرق می کند در واقع یک نوع انقلاب بیشتر نیستند . در ظاهر به نظر می رسد که یک انقلاب مثلاً علمی و دیگری سیاسی است ، یکی دیگر انقلاب مذهبی و قس علیهذا . با این حال روح و ماهیت همه اینها یک چیز بیشتر نیست ، روح و ماهیت تمام انقلاب ها ، اقتصادی و مادی است .

انقلاب ها از این جهت درست شبیه یک بیماری هستند که در موارد مختلف آثار و علائم متفاوت و مختلفی نشان می دهد ، اما یک طبیب و پزشک می فهمد که همه این علائم مختلف و متفاوت و همه این نشانه ها و آثار که به ظاهر مختلفند یک ریشه بیشتر ندارند . این آقایان می گویند در همه انقلابها نیز ، در واقع نارضائیها در نهایت امر به یک نارضایی بر می گردند ، خشمها نیز همگی به یک خشم ، و آرمان ها همگی به یک آرمان منتهی می شوند . تمام انقلاب های دنیا در واقع انقلاب های محرومان است علیه برخوردارها . ریشه همه انقلاب ها در آخر به محرومیت بر می گردد .در زمان ما این مساله _ تکیه بر روی منشا طبقاتی انقلاب ها _ رواج پیدا کرده و حتی کسانی هم که از مفاهیم اسلامی سخن می گویند و دم از فرهنگ اسلامی می زنند ، خیلی زیاد روی مساله مستضعفین ، استضعاف گری و استضعاف شدگی تکیه میکنند . بطوری که این افراط بنوعی تحریف و انحراف کشیده شده است .

پیروان نظریه دوم می گویند ، به خلاف آنچه معتقدان نظر اول ادعا می کنند ، همه انقلاب ها ریشه مادی صرف ندارند . البته ممکن است ریشه پاره ای از انقلاب ها دو قطبی شدن جامعه از نظر اقتصادی و مادی باشد و به تعبیر حضرت امیر (ع) در خطبه ای که به مناسبت آغاز خلافت ایراد فرمود و از کظه ظالم _ سیری و اشباع ظالم _ و سغب مظلوم _ گرسنه ماندن مظلوم _ نام می برد . یعنی دو قطبی شدن جامعه و تقسیم آن به معدودی افراد سیر و کثیری افراد گرسنه . سیری که از شدت پر خوری ثقل کرده و به اصطلاح تخمه ( سوء هاضمه ) پیدا می کند و گرسنه ای که از شدت محرومیت شکمش به پشتش میچسبد.

بر طبق نظر دوم درباره انقلاب ها ، تقسیم جامعه از نظر اجتماعی و اقتصادی به دو قطب محروم و مرفه شرط ضروری پیدایش انقلاب نیست . بسا ممکن است انقلابی خصلت انسانی محض داشته باشد . طغیان به جهت گرسنگی ، اختصاص به انسان ندارد . حیوان هم اگر خیلی گرسنه بماند ، بسا هست که علیه انسان یا حیوان های دیگر و یا حتی علیه صاحبش طغیان می کند . حال آنکه در بسیاری موارد انقلاب ها صرفاً خصلت انسانی داشته اند . انقلاب هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادیخواهانه و ماهیتی سیاسی داشته باشد نه ماهیتی اقتصادی ، چون این امکان هست در جامعه ای شکمها را سیر بکنند و گرسنگی ها را تا حدی و یا بطور کلی از بین ببرند ، ولی به مردم حق آزادی ندهند ، حق دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب کنند . می دانیم که هیچکدام از این مسائل به عوامل اقتصادی مربوط نیستند . در چنین جامعه ای دیده شده که مردم برای کسب این حقوق از دست رفته قیام می کنند و انقلاب به راه می اندازند ، به این ترتیب انقلابی نه با ماهیتی اقتصادی ، بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی بوجود می آورند .

علاوه بر دو نوع ماهیتی که ذکر کردیم ، انقلاب می تواند ماهیتی اعتقادی و ایدئولوژیک داشته باشد. بدین معنی که مردمی که به یک مکتب ایمان و اعتقاد دارند و به ارزشهای معنوی آن مکتب ، شدیداً وابسته هستند ، وقتی که مکتب خود را در معرض آسیب می بینند و وقتی آن را آماج حمله های بنیان بر افکن میبینند ، خشمگین و ناراضب از آسیبهایی که بر پیکر مکتب وارد شده و در آرمان برقراری مکتب بطور کامل و بی نقص ، دست به قیام می زنند . انقلاب این مردم ربطی به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ارتباطی با داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد ، چرا که ممکن است اینان هم شکمشان سیر باشد و هم آزادی سیاسی داشته باشند ، اما از آنجا که مکتبی را که در آرزو و آرمان آن هستند ، استقرار نیافته می بینند ، بر می خیزند و قیام می کنند . اگر بخواهیم عوامل ایجاد انقلاب را دسته بندی کنیم ، به این نتیجه می رسیم که عامل ایجاد قیامها ، یا از نوع عامل اقتصادی و مادی است

، یعنی قطبی شدن جامعه و تقسیم آن به دو قطب مرفه و محروم ، و برخوردار و بی نصیب است که سبب قیام می گردد . طبعاً آرمان چنین قیامی هم رسیدن به جامعه ای است که در آن از این شکافهای طبقاتی اثری نباشد ، یعنی رسیدن به جامعه ای بی طبقه. و یا عامل آن ، وجود خصلتهای آزادی خواهانه در بشر است یکی از ارزشهای والای انسانی همین خصوصیت آزادی خواهانه اوست یعنی برای یک انسان ، آزاد بودن ، آقا بالا سر نداشتن ، از هر اندازه ارزش مادی ارزشمند تر است . انقلاب فرانسه بعنوان مثال ، از این قبیل انقلاب هاست . بعد از آنکه فیلسوفان و حکمایی نظیر روسو آن همه تبلیغ درباره آزادی و آزادی خواهی و حیثیت انسانی و حریت و ارزشهای آن کردند ، زمینه قیام را آماده ساختند و مردم که بیدار شده بودند ، برای کسب آزادی انقلاب کردند .

عامل سوم ایجاد انقلاب ها ، عامل آرمانخواهی و عقیده طلبی است ، انقلاب هائی اصطلاحاً ایدئولوژیک . اینگونه انقلاب ها جنگ عقائدند نه جنگ اقتصادی در مظهر عقائد . جنگ های مذهبی نمونه خوبی از نبردهایی است که بر سر عقیده و آرمان بر پا می گردد . قرآن نیز بر این نکته تکیه می کند . در آیه سیزدهم سوره آل عمران نکته ظریفی مندرج است . آیه مربوط به جنگ مسلمانان با کفار در غزوه بدر است . آنجا که آیه از مومنان نام می برد ، جنگ آنان را جنگ ایدئولوژیک و جنگ عقیده می نامد ، حال آنکه از جنگ کافران به جنگ عقیده تعبیر نمی کند .

در ابتدای سخن گفته شد که هر انقلابی معلول یک سلسله نارضایتی ها و ناراحتی هاست . یعنی وقتی مردم از وضع حاکم ناراضی و خشمگین باشند و وضع مطلوبی را آرزو بکنند ، زمینه انقلاب بوجود می آید. حال به بیان مکمل این موضوع می پردازیم و آن این است که ، صرف نارضایی کافی نیست . ممکن است ملتی از وضع موجود نا راضی باشد و آرزوی وضع دیگری را داشته باشد ، با این حال انقلاب نکند ، چرا ؟ برای اینکه دارای روحیه رضا و تمکین است . روحیه ظلم پذیری در میان آن ملت رواج دارد . چنین مردمی ناراضی هستند اما در عین حال تسلیم ظلمند. اگر ملتی ناراضی بود، اما علاوه بر آن یک روحیه پرخاشگری ، یک روحیه طرد و انکار در او وجود داشت ، در آن صورت انقلاب می کند ، اینجاست که نقش

مکتبها روشن می شود. از جمله خصوصیات اسلام این است که به پیروانش حس پرخاشگری و مبارزه و طرد و نفی وضع نا مطلوب را می دهد. جهاد، امر به معروف، نهی از منکر یعنی چه؟ یعنی اگر وضع حاکم وضع نامطلوب و غیر انسانی بود ، تو نباید تسلیم بشوی و تمکین بکنی . تو باید حداکثر کوشش خودت را برای طرد و نفی این وضع و برقراری وضع مطلوب و ایده آل بکار ببری .

مسیحیت که اساسش بر تسلیم و تمکین است ، قرنها از اسلام انتقاد می کرد که این چگونه دینی است؟ در دین که نباید شمشیر و جهاد وجود داشته باشد. دین باید دم از صلح و صفا بزند ، دین باید بگوید اگر به سمت راست تو سیلی زدند ، طرف چپ صورتت را پیش بیاور . حال آنکه اسلام چنین منطقی ندارد، اسلام می گوید :
افضل الجهاد کلمه عدل عند امام جائر یعنی با فضیلت ترین و برترین جهادها این است که انسان در برابر یک پیشوای ستمگر ، دم از عدل بزند و سخن عدل مطرح کند.
اگر در مکتبی عنصر تعرض و عنصر تهاجم نسبت به ظلم و ستم و اختناق وجود داشته باشد ، آنوقت یک مکتب خواهد توانست بذر انقلاب را در میان پیروان خود بکارد . امروز خوشبختانه این بذر به قدر کافی در میان ما پاشیده شده است ، یعنی بعد از آنکه سالها و بلکه قرنها بود که جهاد و امر به معروف و نهی از منکر در میان ما فراموش شده بود و ما طریق مبارزه را از یاد برده بودیم ، در این صد سال اخیر خوشبختانه این مساله دوباره مطرح شد و جای خود را در جامعه باز کرد .

اکنون نهضت ما با این پرسش روبرو است که ، اساساً ماهیت انقلاب ایران چیست ؟ آیا ماهیت طبقاتی است ؟ آیا ماهیت لیبرالیستی است ؟ آیا ماهیت ایدئولوژیکی و اعتقادی و اسلامی دارد ؟ آنهایی که معتقدند تمام انقلاب ها ماهیت مادی و طبقاتی دارد ، می گویند واقعیت این است که انقلاب ایران قیام محرومین علیه مرفه ها بوده است . یعنی در ایران دو طبقه در مقابل یکدیگر ایستاده اند ، طبقه اغنیا و طبقه فقرا ، این انقلاب اگر می خواهد ادامه پیدا کند می باید همین مسیر را بپیماید .آن عده ای هم که خود را مسلمان می دانند اما شبیه این دسته می اندیشند سعی می کنند به قضیه رنگ اسلامی بزنند ، اینها می گویند انقلاب به حکم آیه ” و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون ; ” ( آیات 4 و 5 سوره قصص ) بوده است .

در ادامه بحث باید گفته شود اسلام هم تاریخ را بر اساس دو قطبی شدن جامعه ها و جنگ استضعافگر و استضعاف شده و پیروزی استضعاف شده بر استضعاف گر تفسیر می کند .این انقلاب هم یک نمونه از آنها است .
اما در قرآن نکته ظریفی وجود دارد که این آقایان از آن غافل شده اند و آن نکته این است : اسلام جهت گیری نهضتهای الهی را بسوی مستضعفین می داند اما خاستگاه هر نهضت و هر انقلابی را صرفاً مستضعفین نمی داند . یعنی بر خلاف مکتب مادی که می گوید اصلاً نهضت فقط و فقط به دوش محرومان است و به سود آنها است علیه طبقات مرفه ، اسلام ، نهضت پیامبران را به سود محرومان می داند اما آن را منحصراً به دوش محرومان نمی داند . عدم درک این تفاوت میان جهت گیری و میان خاستگاه انقلاب ، منشا بسیاری از اشتباهات شده است 

آنهایی که عامل مادی را در انقلاب دخیل و موثر می دانند انقلابها را با لذات اجتماعی می دانند . یعنی می گویند انقلاب ریشهای در ساختمان انسانها ندارد ، بلکه ریشه ای در تغییرات اجتماعی دارد . حال آنکه اسلام به عکس بر روی فطرت انسان ها و انسانیت آنها تکیه می کند . به همین جهت است که اسلام مخاطب خود را منحصراً محرومان قرار نمی دهد . مخاطب اسلام همه گروهها و طبقات اجتماعی هستند ، حتی همان طبقات مرفه و استضعاف گر نیز طرف خطاب هستند . زیرا از نظر جهان بینی اسلامی در درون هر استضعاف گری ، در درون هر فرعونی از فرعونها ، یک انسان در غل و زنجیر قرار دارد . در منطق اسلام فرعون فقط بنی اسرائیل را به زنجیر نکشیده بلکه یک انسان را در درون خودش به زنجیر

کشیده است ، انسانی که دارای فطرت الهی است و ارزشهای الهی را درک می کند ، اما در زندان این فرعون بیرونی است. و لهذا می بینیم که پیامبران در آغاز دعوتشان و در شروع مبارزه علیه طاغوتها ، ابتدا سراغ آن انسان به زنجیر کشیده شده ، در درون فرعونها می روند ، با این نیت که آن انسان را علیه فرعون حاکم برانگیزانند تا به این طریق بتوانند از درون انقلاب ایجاد کنند . البته موفقیت در اینجا به آن نسبت که فردی انسان درونیش در زنجیر نباشد ، نیست . در خصوص اینگونه انقلاب های درونی در آیه 28 سوره مبارکه مومن داریم :

انسانی از همان ملاء فرعون ، از همان ها که از نظر امکانات زندگی در رفاه کامل به سر می برند و از نظر اینکه در طبقه استثمارگر و در طبقه استضعاف گر هستند با حاکم و با فرعون همکار و همدست و هم اندیشه اند در میان چنین افرادی ، مردی پیدا می شود که ، به موسی ایمان می آورد و به حمایت از او بر می خیزد . زن فرعون نیز از آن نمونه افرادی است که در طبقه حاکم قرار دارند اما با شنیدن سخن حق وجدانشان بیدار می شود و به ندای حق لبیک می گویند . زن فرعون با قبول دعوت موسی علیه فرعون قیام می کند او در ابتدا غل و زنجیر از پای آن انسانی که در درونش به زنجیر کشیده شده پاره کرد و بعد از آزاد کردن خود انسانیش علیه فرعون که هم شوهرش بود و هم سمبل نظام جور و ظلم ، طغیان کرد .
این قیام ، قیام فردی از گروه قبطیان بود به سود سبطیان . سبطها انسانهایی هستند که از ناحیه انسانهای دیگر ، قبطیها ، به زنجیر کشیده شده اند ، اما خودشان انسان درون خود را به زنجیر نکشیده و یا آنکه کمتر اسیر کرده اند .

انقلاب ایران
در تفسیر و تحلیل انقلاب ما ، گروهی معتقد به تفسیر تک عاملی هستند . می گویند تنها یک عامل در ایجاد این انقلاب دخیل بوده است . البته در میان این گروه سه نظر مختلف وجود دارد . یک دسته عامل را صرفاً مادی و اقتصادی ، دسته ای دیگر عامل را تنها آزادیخواهی و دسته سوم عامل را فقط اعتقادی و معنوی می دانند . در مقبل این گروه ، گروه دیگری قرار دارند که معتقدند انقلاب تک عاملی نبوده ، بلکه در تکوین و ایجاد این انقلاب هر سه عامل بصورت مستقل دخالت داشته اند ، و در آینده ، این انقلاب با همکاری و ائتلاف این سه عامل است که تداوم پیدا می کند و به ثمر می رسد .3

اما در کنار این نظرات ، نظر دیگری وجود دارد که از بقیه معتبر تر است . در اینجا کوشش می شود تا حد امکان نظر اخیر را تشریح شود . انقلاب ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب مخصوص به خود است ، یعنی برای آن نظیری در دنیا نمی توان پیدا کرد . در مورد یگانه انقلاب ، گروهی که به وجود سه عامل مستقل معتقدند ، می گویند ما در دنیا هیچ انقلابی نداریم که این سه عامل در آن دوش به دوش یکدیگر حرکت کرده باشد. ما نهضتهای سیاسی داریم ولی طبقاتی نبوده اند ، نهضت های طبقاتی داریم اما سیاسی نبوده اند . و بالاخره اگر هر دو این عوامل وجود داشته باشند ، از عوامل معنوی و مذهبی خالی بوده اند . به این ترتیب این گروه نیز نظر ما را رد مورد منحصر به فرد بودن این انقلاب به نحوی می پذیرند .

از نظر ما این انقلاب اسلامی بوده است ، اما منظور از اسلامی بودن باید روشن گردد . بعضی ها فکر می کنند مقصود از اسلام تنها همان معنویتی است که در ادیان به طور کلی و از جمله در اسلام وجود دارد . گروه دیگر می پندارند اسلامی بودن ، به معنای رواج مناسک مذهبی و آزاد بودن انجام عبادات و آداب شرعی است . اما با وجود این تعبیرات ، لااقل بر ما روشن است که اسلام معنویت محض ، آنچنان که غربی ها در باره مذهب می اندیشند ، نیست . این حقیقت نه تنها درباره انقلاب فعلی ، بلکه در مورد انقلاب صدر اسلام نیز صادق است .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله مسجد جامع زنجان فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله مسجد جامع زنجان فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله مسجد جامع زنجان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله مسجد جامع زنجان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله مسجد جامع زنجان فایل ورد (word) :

مسجد جامع زنجان

نمایی از مسجد جامع زنجان
مسجد و مدرسه جامع زنجان معروف به مسجد سید در قرن سیزدهم هجری قمری (سال 1242) در دوره قاجاریه توسط یکی از پسران فتحعلی شاه قاجار به نام عبدالله میرزا دارا ساخته شد. این مسجد که در قلب بافت قدیمی شهر و در مکان مناسبی از نظر دسترسی قرار گرفته است، از سمت باختر با بازار قیصریه، از سمت خاور با کوچه مسجد سید و از سوی شمال با خیابان امام خمینی و سبزه میدان درارتباط است. این مسجد در دوره زندگانی بانی آن به نام های

مسجد دارا، مسجد سید، مسجد سلطانی و مسجد جمعه نیز خوانده می‌شده است. این مجموعه تاریخی که در شمار بزرگ ترین و زیباترین مساجد و مدارس دینی زنجان است، یکی از بناهای ارزشمند ساخته شده بر اساس طرح مساجد چهار ایوانی می‌باشد. ایوان های چهارگانه‌ای که در چهار ضلع مسجد به شکل قرینه قرار گرفته اند، بیش تر از هر چیزی در صحن مسجد، خودنمایی می‌کند. صحن این مسجد مانند سایر مساجد چهار ایوانی، به شکل مربع مستطیل است و 48 متر طول و 36 متر عرض دارد.

در گذشته وسط صحن مسجد یک واحد حوضی بوده که گرداگرد آن را به استثنای جلوی حجرات و شبستان‌ها، باغچه‌های پرگل و گیاه پوشانده بود که بعدها به دلایل نامعقولی از بین رفته است. در ایوان های خاوری و باختری 16 حجره به طور قرینه و در جبهه شمالی نیز 6 واحد حجره جهت طلاب علوم دینی قرار ساخته شده است. در سطوح ایوان های شمالی و جنوبی تزییناتی مانند خط بنایی، کاشی معقلی و نگاره‌های گیاهی با تکنیک کاشی هفت رنگ، به سبک هنری دوره قاجار و بیش تر با استفاده از رنگ های سیاه و زرد به چشم می‌خورد. شبستان گنبد دار فضایی به عرض 790 متر و طول850 متراست که بدون واسطه در

پشت ایوان جنوبی قرار گرفته و از جهت باختری و خاوری با شبستان ‌های طرفین و از طرف شمالی با ایوان جنوبی در ارتباط است. بر فراز این شبستان، گنبد عظیمی بر جرزهای سنگین به ضخامت 2030 متر استوار گردیده است. گنبد این مسجد که از نوع دو جداره بوده و با کاشی ‌های فیروزه ‌ای پوشانده شده، از گنبدهایی است که بدون گوشواره و ترنبه بر روی جرزهای چهارگانه ضخیم نشسته است. سوره مبارکه الدهر با خط ثلث بر روی این گنبد نقش بسته و بر زیبایی آن افزوده است. در نوک بنای گنبد، علامتی از برنز به شکل گوی وجود دارد.

 

بزرگترین و زیباترین مسجد شهر زنجان در بافت بازار قدیم (بازار بالا) در راسته قیصریه قرار گرفته است، این مسجد اولین و بزرگترین مسجد و مدرسه شهر بوده، همچنین تنها مسجدی است که در میان مساجد شهر زنجان به سبک چهار ایوانی ساخته شده و کلیه قوانین و قرار دادهای مفروض در معماری مساجد سنتی در ایران با تاثیر پذیری از سلیقه ها و امانات محلی در خود جای داده.

این بنای مذهبی توسط عبدالله میرزا ملقب به دارا پسر یازدهم فتحعلی شاه قاجار ساخته شده که به سال 1324 هجری قمری در سن 13 سالگی به حکومت زنجان منسوب شد و میرزا محمد تقی علی آبادی که از منشیان خاص شاه بود به وزارت وی اختصاص یافت و به زنجان روانه گردید.

این مسجد دارای اسامی متعددی می باشد که تعدد این اسامی و دلائل اطلاق آنها می تواند در خور توجه و اهمیت باشد بدین ترتیب که این اثر تاریخی بدلیل پویایی و جامعیت، وسعت فضا و اجرای صحیح و زیبای اصول معماری و تزئینی همواره از سوی مردم و حکومت های وقت بعنوان مسجد جامع شهر ساخته شده.
دومین نام می تواند ملهم و متاثر از نام بانی آن باشد، از این رو این مسجد را در کتب و اسناد تاریخی بنام سازنده آن مسجد دارا یا مسجد عبدا; میرزا می نامند.

همچنین در وقفنامه این مسجد که در سنه ;;;; تنظیم گردیده از این مسجد به نام مسجد جمعه ذکر شده است،مسجد جامع را مسجد سید نیز می گویند. علت این نامگذاری به این دلیل بوده که امام جماعت و تولیت مسجد و مدرسه علمیه آن از سوی عبدا; میرزا به سید محمد مجتهد که از مراجع به نام عصر خود در ناحیه خمسه بوده واگذار می شود.

همچنین در مکاتبات دیوانی و اداری مسجد جامع را مسجد سلطانی نیز می گفتند.
مسجد و مدرسه جامع دارای 20 حجره می باشد که حجرات آن در دو سوی میانسرای مستطیل شکل گسترده شده اند.
اوج تزئینات بنا در سطوح ایوانهای شمالی و جنوبی تمرکز یافته، کاربرد تزئینات معقلی و خط بنائی، نگاره های گیاهی و انواع طرحهای هندسی که با تکنیک کاشی هفت رنگ یا مینایی اجرا شده، طیفی از هنر دوره قاجار را بوجود آورده است مهمترین کتیبه تاریخی مسجد فرمانی است از فتحعلی شاه قاجار در خصوص احداث بنا که به خط ثلث در پای قوس ایوان جنوبی نگاشته شده است.

مسجد جامع زنجان یکی از بناهای قدیمی و زیبای شهر زنجان است که چشم هر بیننده‌ای را به سبب معماری زیبای خود می‌نوازد. این مسجد مانند شهرسازی‌های قدیم ممالک اسلامی در کنار بازار قدیمی شهر زنجان قرار گرفته است، از ضلع غربی با بازار قیصریه و از ضلع شرقی با معبر موصوف به کوچه مسجد سید و از جبهه شمالی با خیابان امام و سبزه میدان در ارتباط است. قبل از احداث خیابان امام کنونی سر درب این مسجد به فضای بازی که در مقابل دارالحکومه به عنوان میدان شهر مطرح بوده، اشراف داشته و هم اکنون نیز ورودی اصلی آن محسوب می شود.

ورودی غربی مجموعه را با مرکز تجاری قیصریه و ورودی شرقی آن، با بافت مسکونی مرتبط است.
مجموعه مسجد و مدرسه سید توسط عبدالله میرزا دارا پسر یازدهم فتحعلی شاه قاجار در هنگام حکمرانی در زنجان و در سال یک هزار و دویست و چهل و دو هجری قمری احداث شده است.

بر اساس مدارک و اسناد سال مزبور مربوط به اختتام بنای مسجد است و هیچگونه افزایش مجموعه و الحاقات در دوره های بعدی مشاهده نمی شود.
این مسجد بر اساس پلان مساجد چهار ایوانی ساخته شده است و طبق معمول، ایوان ورودی مقابل شاه نشین گنبد دار قرار داده شده است.
مساجد با سبک چهار ایوانی در پی تحولات مهمی که در طرح مساجد در ایران پایه گذاری شده با الهام از معماری دوران پارتی(کاخ هتره) پدیدار شده و به اعتباری مسجد جامع زواره و به قولی دیگر مسجد جامع اصفهان از نخستین مساجدی هستند که به این سبک ساخته شده‌اند.

سطوح کلی این ایوان با استفاده از کاشی های ختایی تزئین شده و در داخل طاق نماها کلمات الله، محمد‌(ص)، علی‌(ع) به خط کوفی و به رنگ مشکی با زمینه نارنجی و بالای آن نیزبا کتیبه طویلی به خط ثلث خفی زینت داده شده است.

متن کتیبه خطبه‌ای است که با نام فتحعلی شاه قاجار آغاز شده و با نام بانی آن عبدالله میرزا دارا ختم می‌شود.
از نوار فوقانی کتیبه تسمه کشی‌های تزئینی سقف آغاز شده و به نوبه خود به قسمتی از شمسه ختم می‌شود.
اضلاع شرقی و غربی در این ایوان مزین به نقشهای لچک و ترنج است و طبق معمول بناهای دوران قاجار، رنگهای زرد و مشکی بر سایر رنگها غلبه دارد و پخی ایوان در نما با تکراری از کاشی با نقش هندسی پوشانیده شده است.

فیلپوش ایوان و سطوح جانبی جرزها با نقوش اسلیمی و تکرار موتیفهای ترنجی زینت داده شده است. آنچه که بیشتر از همه خودنمایی می کند، نقش سمبلیک درخت زندگی در دو طرف ایوان است که این نقش یکی از موتیفهای شناخته شده در هنر ایرانی است.
صحن این مسجد همانند سایر مساجد چهار ایوانی به شکل مربع مستطیل بوده و دارای چهل و هشت متر طول و 36 متر مربع است و بر اساس مدارک متقن در وسط این صحن یک واحد حوض بوده و گرداگرد آن را به استثنای جلوی حجرات و شبستان‌ها، باغچه‌های پر گل و گیاه پوشانیده بود.
حدوداً در سال 1340متولیان مسجد برای جلوگیری از گسترش رطوبت حاصله از درختان و باغچه ها به محدثات، که این فکر و تصمیم به دلایل عدیده اشتباه بوده است نسبت به برچیدن فضای سبز مسجد اقدام کرده‌اند سپس متولی مسجد مجدداً در سال 1368 باغچه‌ها را بصورت محدود احیا کرده است.
معماری مسجد جامع زنجان

مسجد جامع زنجان
مسجد و مدرسه جامع زنجان معروف به مسجد سید، درقلب بافت تاریخی و قدیمی شهر قرار گرفته است. این مسجد از ضلع غربی با بازار قیصریه, از ضلع شرقی از راه کوچه مسجد سید و از سمت شمال با خیابان شاه و سبزه میدان در ارتباط است. مجموعه مسجد و مدرسه سید توسط عبدالله میرزا دارا، پسر یازدهم فتحعلی شاه قاجار، در هنگام حکمرانی در زنجان و به سال 1242 هجری قمری احداث گردیده است

مسجد و مدرسه جامع زنجان معروف به مسجد سید در قرن سیزدهم هجری قمری (سال 1242) در دوره قاجاریه توسط یکی از پسران فتحعلی شاه قاجار به نام عبدالله میرزا دارا ساخته شد. این مسجد که در قلب بافت قدیمی شهر و در مکان مناسبی از نظر دسترسی قرار گرفته است، از سمت باختر با بازار قیصریه، از سمت خاور با کوچه مسجد سید و از سوی شمال با خیابان امام خمینی و سبزه میدان درارتباط است. این مسجد در دوره زندگانی بانی آن به نام های

مسجد دارا، مسجد سید، مسجد سلطانی و مسجد جمعه نیز خوانده می شده است. این مجموعه تاریخی که در شمار بزرگ ترین و زیباترین مساجد و مدارس دینی زنجان است، یکی از بناهای ارزشمند ساخته شده بر اساس طرح مساجد چهار ایوانی می باشد. ایوان های چهارگانه ای که در چهار ضلع مسجد به شکل قرینه قرار گرفته اند، بیش تر از هر چیزی در صحن مسجد، خودنمایی می کند. صحن این مسجد مانند سایر مساجد چهار ایوانی، به شکل مربع مستطیل است و 48 متر طول و 36 متر عرض دارد.

در گذشته وسط صحن مسجد یک واحد حوضی بوده که گرداگرد آن را به استثنای جلوی حجرات و شبستان‌ها، باغچه‌های پرگل و گیاه پوشانده بود که بعدها به دلایل نامعقولی از بین رفته است. در ایوان های خاوری و باختری 16 حجره به طور قرینه و در جبهه شمالی نیز 6 واحد حجره جهت طلاب علوم دینی قرار ساخته شده است. در سطوح ایوان های شمالی و جنوبی تزییناتی مانند خط بنایی، کاشی معقلی و نگاره های گیاهی با تکنیک کاشی هفت رنگ، به سبک هنری دوره قاجار و بیش تر با استفاده از رنگ های سیاه و زرد به چشم می خورد. شبستان گنبد دار فضایی به عرض 790 متر و طول850 متراست که بدون واسطه

در پشت ایوان جنوبی قرار گرفته و از جهت باختری و خاوری با شبستان ‌های طرفین و از طرف شمالی با ایوان جنوبی در ارتباط است. بر فراز این شبستان، گنبد عظیمی بر جرزهای سنگین به ضخامت 2030 متر استوار گردیده است. گنبد این مسجد که از نوع دو جداره بوده و با کاشی ‌های فیروزه ‌ای پوشانده شده، از گنبدهایی است که بدون گوشواره و ترنبه بر روی جرزهای چهارگانه ضخیم نشسته است. سوره مبارکه الدهر با خط ثلث بر روی این گنبد نقش بسته و بر زیبایی آن افزوده است. در نوک بنای گنبد، علامتی از برنز به شکل گوی وجود دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق در مورد حضرت یونس فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق در مورد حضرت یونس فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق در مورد حضرت یونس فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق در مورد حضرت یونس فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق در مورد حضرت یونس فایل ورد (word) :

حضرت یونس

لقب:ذوالنون
معنای اسم:یونس در لفظ یونانی به معنای کبوتر است
پدر: متی
مادر:تنجیس
ظهور : 4728 سال بعد از هبوط ادم

دعوت بحق: 40 سال مردم را دعوت بحق کرد
بعثت:خداوند او را پس از یسع برای هدایت مردم نینوا بر انگیخت
محل دفن:شهر کوفه در کشور عراق
نسب: یونس بن متی از طرف پدر به هود واز طرف مادر به بنی اسراییل می رسد.
مختصری از زندگینامه:

حضرت یونس در نینوا مردم را به خداپرستی دعوت می نمود. ولی انها از دستورات او سر پیچی کرده و به گفتار او عمل نمی کردند. حضرت یونس از لجاجت ان مردم ناراحت شد وبا حالت قهر انها را ترک کرد وسوار کشتی شد ماهی بزرگی سر راه کشتی امدو مانع عبور ان گردید قرعه زده شد سه یا هفت بار قرعه به نام یونس افتاد عاقبت او را به دریا انداختند و ماهی بزرگی وی را بلعید ولی از سوی خداوند ندا امد: ای ماهی! ما یونس را روزی تو نکردهایم انگاه ان حضرت به مدت 3 روز یا بیشتر در شکم ماهی بود تا به امر خداوند ماهی یونس پیامبر را به ساحل افکند.

فهرست سورههایی که در ان نام یونس ذکر شده:نساء- انعام- یونس- صافات
معجزات:
معجزه ماهی، معجزه کدو حلوایی، معجزه رفع عذاب
نگاهی به زندگانی حضرت یونس (ع)

دعوت یونس(ع) به توحید
آخرین هشدار یونس(ع)
نزول عذاب بر قوم یونس(ع)
یونس(ع) در شکم ماهی

دعوت یونس(ع) به توحید

در شهر نینوا و در اوج بت پرستی و در تاریکی جهل و شرک، یونس نور ایمان را شعله ور ساخت و پرچم توحید را بر کف گرفت و به قوم نادان خود گفت: عقل شما عزیزتر از آنست که بت را عبادت کند و جبین- پیشانی- شما گرامی تر از آن است که بر این جمادات بی روح سجده کند، به خود آیید و از خواب غفلت بیدار شوید و به چشم دل بنگرید تا ببینید که در ورای این جهان بدیع، خدایی بزرگ وجود دارد که یگانه و بی نیاز است و تنها ذات کبریایی او شایسته عبادت و ستایش است.

او مرا برای راهنمایی شما فرستاده و از در رحمت، مرا بر شما مبعوث کرده تا شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم، زیرا پرده های جهل و نادانی عقل و دیده شما را پوشانده و از درک حقایق عاجزید.
قوم یونس با شنیدن این سخنان تازه و صحبت از خدای یگانه، دچار حیرت و وحشت شدند و چون از خدایی شنیدند که تاکنون او را نشناخته اند، بر ایشان گران آمد که ببینند یک نفر از خودشان بر آنان برتری یابد و ادعای پیغمبری و رسالت نماید، لذا به یونس گفتند: این مهملات چیست که می بافی؟! این خدایی که ما را به سوی آن دعوت می کنی کیست؟ ما خدایانی داریم که پدرانمان سالیان سال آنها را پرستش می کرده اند و ما هم اکنون آنها را می پرستیم. چه چیز تازه ای در جهان به وجود آمده و چه حادثه جدیدی اتفاق افتاده که ما باید دین اجدادمان را کنار بگذاریم و به دین ابداعی و تازه تو روی آوریم؟

 

 

یونس گفت: پرده های تقلید را از چشم های خود بردارید و عقل خود را از حجاب خرافات برهانید، اندکی فکر کنید و قدری بیاندیشید. آیا این بت هایی را که صبح و شب مورد توجه قرار می دهید، در برآوردن حاجات و یا دفع شر و بلیات می توانند شما را یاری کنند، برای شما نفعی دارند و یا می توا

 اگر من بخواهم به آنها ضرری برسانم می توانند از این امر جلوگیری کنند؟ و یا اگر آنها را بشکنم و ریز ریز کنم می توانند دوباره خود را استوار سازند!

 

آخرین هشدار یونس(ع)
یونس گفت: چرا از دینی که شما را به سوی آن دعوت می کنم روی می گردانید و از آن اعراض می کنید، در حالی که این دین به شما قدرت می دهد امور خود را اصلاح کنید، وضع جامعه خود را سامان دهید و اجتماع خود را تقویت و بهسازی کنید. دین من شما را امر به معروف و نهی از منکر می نماید، ستمگری را مغضوب و صلح و عدالت را تایید و تمجید می کند، امنیت و اطمینان را بین شما به وجود می آورد، شما را توصیه می کند که نسبت به مستمندان مهربانی و به بینوایان لطف روا دارید، گرسنگان را اطعام و اسیران را آزاد سازید. به عبارتی، دین من، شما را به سعادت و صلابت رهبری می کند.

یونس پیوسته از سر خیر خواهی و مهربانی قوم خود را پند و اندرز داد ولی در پاسخ غیر از عناد و استدلال های جاهلانه چیزی نمی شنید.
مردم نینوا در پاسخ به استدلال یونس گفتند: تو نیز مانند ما بشری و یکی از افراد اجتماع ما هستی، ما نمی توانیم روح خود را آماده پیروی از تو کنیم و گوش به سخنان تو بسپاریم و دعوتت را تصدیق بنماییم. دست از دعوت خود بردار و ما را به حال خود واگذار! آنچه تو از ما می خواهی برای ما قابل پذیرش نیست.
یونس گفت: من با زبان خوش و مسامحه با شما سخن گفتم، و با منطق شما را به خیر و صلاحتان دعوت کردم، اگر گفتار من در اعماق روح شما اثر کند به هدفی که به آن امیدوار و به ایمانی که طالب آن بوده ام، رسیده ام؛ ولی اگر دعوت مرا رّد کنید باید بدانید که بلایی سخت بر شما نازل می گردد و هلاکت شما نزدیک است. به زودی پیش درآمد عذاب را می بینید و باید منتظر عواقب آن باشید.

قوم به یونس گفتند: ای یونس، ما دعوت تو را نمی پذیریم و از تهدید تو نیز هراسی نداریم، اگر راست می گویی آن عذابی که ما را از آن می ترسانی بر ما نازل کن!
در این حال دریافتند که باید به خدای یونس پناه ببرند و به او ایمان آورند و از گذشته و گناهان خویش توبه نمایند. به همین منظور سر به کوهستان ها و دره ها و بیابان ها نهادند و با آه و ناله و گریه و تضرع به درگاه خدا شتافتند و بین مادران و اطفالشان، و میان حیوانات و بچه هایشان جدایی افکندند، ناله و فریاد آنان کوه و دشت را پر کرد و شیون مادران و غوغای چهار پایان در نشیب و فراز کوه و دشت پیچید!

صبر یونس لبریز شد، عرصه بر او تنگ آمد و چون از بحث خود نتیجه ای نگرفت، از آنان ناامید گشت و با خشم و ناراحتی دست از آنان شست و شهر و قوم خود را رها کرد، زیرا هر چه مردم را دعوت کرد، آنان ایمان نیاوردند و حجت و برهان او را نپذیرفتند و در آن تفکر و تامل نکردند. بدین ترتیب یونس فکر کرد که مسئولیت او به پایان رسیده است و آنچه انجام داده کفایت می کند، در صورتی که اگر یونس بر دعوت خود پافشاری و اصرار می کرد و با صبر بیشتر آن را پی گیری می کرد شاید در میان مردم نینوا افرادی پیدا می شدند که به او ایمان آورند و دعوت او را لبیک گویند و دل به حقیقت بسپارند، از کرده خود پشیمان گشته و توبه کنند، ولی یونس تاب نیاورد و به استقبال قضاء و نزول کیفر الهی از شهر خارج شد.

 

نزول عذاب بر قوم یونس(ع)
هنوز یونس از نینوا دور نشده بود که مردم اعلام خطر عذاب و پیش درآمد هلاکت خود را دیدند. هوای اطرافشان تیره و تار شد، رنگ رخسار آنها دگرگون گشت و اضطراب آنان را فرا گرفت و بیم و هراس بر آنها مستولی شد. در این حال دریافتند دعوت یونس حق و هشدارش صحیح بوده است و بدون تردید عذاب دامنشان را فرا می گیرد و سرنوشت عاد و ثمود و نوح همانگونه که شنیده بودند در مورد آنان نیز تکرار خواهد شد.

در این حال دریافتند که باید به خدای یونس پناه ببرند و به او ایمان آورند و از گذشته و گناهان خویش توبه نمایند. به همین منظور سر به کوهستان ها و دره ها و بیابان ها نهادند و با آه و ناله و گریه و تضرع به درگاه خدا شتافتند و بین مادران و اطفالشان، و میان حیوانات و بچه هایشان جدایی افکندند، ناله و فریاد آنان کوه و دشت را پر کرد و شیون مادران و غوغای چهار پایان در نشیب و فراز کوه و دشت پیچید!

 

در این حال خدا بال و پر رحمت خویش را بر سر آنان گشود و ابرهای عذاب خود را از فراز آنان کنار زد، توبه آنان را قبول کرد و به ناله آنان پاسخ داد، زیرا در توبه خود بی ریا و در ایمان خود صادق بودند و خدا هم عقاب را از آنان برداشت و عذاب خود را بر طرف ساخت و مردم نینوا با ایمان کامل و امنیت خاطر به خانه های خود بازگشتند و آرزو کردند که یونس به جمع آنان باز گردد و در بین آنان به عنوان پیغمبر و رسول، و رهبر و پیشوا زندگی کند.

اما یونس نینوا را ترک کرده و آن سرزمین را رها نموده بود و به راه خود ادامه داد تا به دریا رسید، آنجا عده ای را دید که قصد عبور از دریا را داشتند، لذا از آنان اجازه خواست که با آنان همسفر گردد و بر کشتی ایشان سوار شود. مردم خواست او را با آغوش باز پذیرفتند و او را ارج نهادند و به وی احترام گذاشتند، زیرا آثار بزرگواری و عظمت روح در سیمای او دیده می شد و پیشانی درخشانش از تقوا و پرهیزکاری او خبر می داد، اما کشتی هنوز از ساحل دور نشده بود و از خشکی فاصله زیادی نگرفته بود که دریا طوفانی شد و امواجی سهمگین کشتی را متلاطم ساخت و سرنشینان کشتی فرجام بدی را برای خود پیش بینی

می کردند، چشم ها خیره شده بود و قلب ها به تپش و دست و پای افراد به لرزه در آمده بود و در این حال راهی جز سبک کردن کشتی به نظرشان نمی رسید. مسافرین با یکدیگر مشورت کردند که چه کنند، سپس به توافق رسیدند که قرعه بیاندازند و به نام هر کس افتاد او را به دریا بیافکنند. پس قرعه انداختند و به نام یونس در آمد، ولی به خاطر احترام و ارزشی که برای او قائل بودند، حاضر نشدند او را به دریا اندازند؛ پس بار دیگر قرعه را تجدید کردند، باز هم به نام یونس در آمد، اما این بار هم دریغ کردند که او را به دریا افکنند و برای سومین بار قرعه انداختند و این بار نیز قرعه به نام یونس در آمد.

 

یونس(ع) در شکم ماهی
یونس چون دید سه بار قرعه به نامش در آمد، دریافت که در این پیشامد سرّی نهفته است و خدا در این حادثه تدبیر و حکمتی دارد. سپس به اشتباه خود پی برد و دریافت که قبل از این که اجازه هجرت و ترک شهر و مردمش را داشته باشد و پیش از صدور امر الهی، قوم و دیار خود را ترک کرده است. به همین جهت خود را در میان دریا انداخت و جان خویش را تسلیم امواج خروشان دریا کرد و در اعماق دریا و در آغوش متلاطم امواج و ظلمت دریا فرو رفت.
در این هنگام خدا به ماهی بزرگی دستور داد یونس را ببلعد و او را در شکم خود مخفی سازد ولی نباید گوشت او را بخورد و استخوانش را بشکند، زیرا او پیغمبر خداست که دچار عجله و ترک اولایی شده و از تعجیل خود نادم و پشیمان است. سپس ماهی را وحی کرد یونس امانتی است در شکم تو و هر گاه خدا دستور داد باید او را سالم تحویل دهی.

یونس در شکم ماهی قرار گرفت و ماهی امواج را شکافت و در اعماق تیره دریا فرو رفت، عرصه بر یونس تنگ آمد و غم و اندوه وجودش را فرا گرفت و در این حال از درگاه خدای یکتا استمداد طلبید و به یاور مصیبت زدگان و دادرس ستمدیدگان پناه آورد؛ خدایی که رحمان و رحیم، توبه پذیر و بخشنده گناهان است. یونس “در قعر دریا و تاریکی های آن فریاد برآورد: ای معبود سبحان، خدایی غیر از تو نیست. بار خدایا! تو منزهی و من درباره خود از ستمگرانم!”
خدا دعای یونس را به اجابت رساند و به ماهی فرمان داد که میهمان خود را در ساحل دریا بگذارد، زیرا که او کیفر مقدر و مدت حبسش را به پایان رساند. ماهی یونس را با بدنی لاغر و نحیف کنار ساحل انداخت، رحمت خدا او را دریافت و بوته کدویی بالای سرش رویید، یونس از میوه آن خورد و در سایه اش آرمید تا نیروی خود را باز یافت و به زندگی امیدوار شد.

یونس در شکم ماهی قرار گرفت و ماهی امواج را شکافت و در اعماق تیره دریا فرو رفت، عرصه بر یونس تنگ آمد و غم و اندوه وجودش را فرا گرفت و در این حال از درگاه خدای یکتا استمداد طلبید و به یاور مصیبت زدگان و دادرس ستمدیدگان پناه آورد؛ خدایی که رحمان و رحیم، توبه پذیر و بخشنده گناهان است. یونس “در قعر دریا و تاریکی های آن فریاد برآورد: ای معبود سبحان، خدایی غیر از تو نیست. بار خدایا! تو منزهی و من درباره خود از ستمگرانم!”
سپس خدایتعالی به او وحی کرد ” به شهر خود باز گرد و به جمع بستگان و طایفه خود بپیوند، زیرا آنها ایمان آورده اند، بت ها را کنار گذاشته و اکنون در جستجوی تو و منتظر بازگشت تو هستند.”

یونس به شهر خود بازگشت و با تعجب دید آنهایی که به هنگام هجرت یونس به پرستش بت ها کمر بسته بودند، اکنون زبانشان به ذکر خدا باز شده است و خدای یکتا را سپاس و ستایش می کنند.
منبع: قصه های قرآن

چرا حضرت یونس به کام نهنگ رفت؟

حضرت یونس (علیه‌السلام) به ستمگر بودن خویش اعتراف کرده است؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: “و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن نقدر علیه فنادی فی الظّلمات أن لا إله إلاّ أنت سُبحانک إنّی کنتُ من الظّالمین”(1)؛ یادآور حال یونس را هنگامی که از میان قوم خود خشمگین بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در تنگنا قرار نخواهیم داد؛ اما وقتی به کام نهنگ فرو رفت، در آن تاریکی‌های دریا و شکم نهنگ فریاد برآورد: خدایا! جز تو معبودی نیست. تو از شرک و شریک و هر عیب و آلودگی پاک و منزهی و من از ستمکارانم.

در اینجا سوالی مطرح می‌شود که اگر خشمناک شدن حضرت یونس(علیه السلام) از دست مردم به حق بود، چرا به کام نهنگ فرو رفت و خود را ستمکار خواند؟
کار حضرت یونس به قدری سنگین و مشکل بود که خداوند در این ‌باره فرمود: اگر او از تسبیح کنندگان نبود، تا روز قیامت در شکم ماهی زندانی می‌ماند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله روش تدریس ایفای نقش فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله روش تدریس ایفای نقش فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله روش تدریس ایفای نقش فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله روش تدریس ایفای نقش فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله روش تدریس ایفای نقش فایل ورد (word) :

مقدمه
« می شنوم فراموش می کنم، می بینم به خاطر می آورم. انجام می دهم درک می کنی»
به نقل از :Mark Sutcliffe
« یکی از روشهای خلافی که در فعالیتهای یا دادن برای یاد گرفتن به کار می رود، روش ایفای نقش یا وانمود سازی است. این روش علاوه بر این که یادگیری کودکان و نوجوانان را عمیق و پر بار می کند. بسیار دکش و ذوق آفرین نیز هست. روش وانمود سازی از زندگی واقعی انسان ها، به ویژه زندگی شعف انگییز کودکان و نوجوانان گرفته شده است

. همه دوست دارند در قالب شخصیت های دیگر در آیند و به بازی نقش بپردازند. انسان ها در زندگی روز مره خود همواره از شخصیت هایی که دوست دارند یا از آنها خوششان می آید تقلید می کنند و می کوشند دفتار و منش آنها را به خود نسبت دهند، یا آرزو می کنند کاش می توانستند همچون آنان باشند.

گاه آنان از روی تفریح یا طنز رفتار و کردار کسانی را تقلید می کنند که سبب خنده و شادمانی اطرافیان می شود. کودکان و نوجوانان بیشتر از بزرگسالان این گونه تقلید های صوری را دوست دارند آنان وقتی از کسی یا از رفتار و گفتار کسی به واقع خوششان بیاید خود را در هیأت و سطوت او فرو می برند و خویش را همانند او می پندارند،‌

و نیز وقتی از کسی بدشان بیاید، یا از رفتار و گفتارش دلزده شوند فوری در نقش او ظاهر می شوند و ادا و اطواری در می آورند که سبب تحریک دیگران نیز می شود. گاه این « دیگر شدن» به قدری طبیعی و جدی ظاهر می شود که آنان حیرت بزرگسالان را بر می انگیزند.

ماند گارترین یادگیری ها با شیوه ایفای نقش صورت می پذیرند.چون ایفای نقش تنها شیوه ای است که یاد گیرندگان از خود مایه می گذارند. خود را در معرض مطالب یادگیری قرار می دهند. و همان طور که می خواهند و می توانند مطالب را دروی می کنند و برونی ابزار می دارند.» علی رؤوف ماهنامه رشد تکنولوژی آموزشی. 1382 ص16
هدف اساسی
« ایفای نقش به مثابه یک روش تدریس ریشه در دو بعد شخصی و اجتماعی فرد که مورد تأکید آموزش وم پرورش است دارد. در قالب روش تدریس حاضر تلاش می شود به یاد گیرندگان یاری گردد تا معنا و مفهوم خویش را در درون فضای اجتماعی که در آن زندگی می کنند، بیابند و نکات مبهم تصورات خود را در باره وجود خویش با یاری گرفتن در گروههای اجتماعی روشن سازند. روش حاضر ایجاد می کند که در آن یادگیرندگان در تحلیل موقیعتهای اجتماعی به صورت همیار و مشترک فعالیت می کنند، به ویژه یادگیرندگان راه حل مسائل بین شخصی را در این روش می یابند و شیوه آزا د منشانه برای پرداختن به انواعی از موقعیتهای اجتماعی را به وجود می آورند.»

محمد احدیان، راهنمای روش های نوین تدریس: 1378ص،256 . « این نوع یادگیری ها سبب می شود تا یادگیرندگان خود را همراه و همگام با موضوعات درسی، و در متن زندگی فردی و اجتماعی خویش ببینند و آن چه را در تفکر و پندار دارند به طرقی غییت ببخشند و با سازگاری هایی که از عهده شان بر می آید توانمندی های خویش را درک کنند، در تقویت آنها بکوشند یا تصمیم بگیرند تلاش های بیشتر و بیشتری را به ثمر برسانند.» علی رؤوف، ماهنامه رشد تکنولوژی آموزشی ، 1382ص،16

مفهوم نقش
هر شخصی یک رسم خاصی در ارتباط با افراد،‌موقعیت ها ، و موارد دارد. فردی ممکن است اکثر مردم را متقلب و غیر قابل اعتماد بداند کسی دیگر ممکن است احساس کند که همه مردم جالبند و با آغوش باز به استقبال ملاقات با افراد جدید برور . افراد به همینسان به ارزشیابی و رفتار دیگران نسبت به خود، ملاحظه خود به عنوان فردی قوی و زیرک یا شالید ترسو و کودن عمل می کنند. اینگونه احساسات در باره مردم، موقعیت ها و درباره خود،

بر رفتار افراد تأثیر می گذارد و نحوه تصمیم گیری آنان در موقعیت های گوناگون را تعیین می کند. بعضی از افراد با رفتاری پرخاشگر و خصومت آمیز برخورد می کنند و حالتی از قلدری نشان می دهند. برخی دیگر خود را کنار می کشند. در گوشه عزلت به سر می برند و حالتی از آدمی خجالتی و رنجور را نشان می دهند. بخش هایی را که افراد ایفا می کنند نقش می نامند. یک نقش طراحی از تداوم احساسات، کلمات اقدامات و ;..

رفتار خاص و عادت یافته در ارتباط با دیگران است. ممکن است افراد از نقشی که پذیرفته اند خوشحال نباشند. و ممکن است سوء تفاهم آنان نسبت به نگرش ها و احساسات دیگران به دلیل نشناختن نقش خود و نداشتن دلیل ایفای آن باشد. دو نفر می توانند با احساسات همسان به روش های بسیار مختلفی رفتار کنند. آنان می توانند هدفهای مشابعی را مطلوب بدانند ولی به دلیل کج فهمی یکی از رفتار دیگری نتوانند به هدف خود برسند. بنابراین برای درک روشن فرد از خود و دیگران آگاهی او از نقش ها و نحوه ایفای آن بسیار مهم است.» محمد رضا بهرنگی، الگوهای تدریس 2000 سال 1382 ص،94

« افرادی که در روش ایفای نقش شرکت دارند. عبارتند از :
1- معلم یا مسئول اجرا: برنامه ریزی، فراهم کردن امکانات، و مدیریت اجرایی عملیات و برنامهم نمایش به عهده معلم اسم و اوست که در حقیقت، کارگردان نمایش است.
2- ایفا گران نقش :‌ایفاگران نقش شاگردانی هستند که به طور داوطلب یا انتخابی در برنامه شرکت می کنند. این افراد الزاماً نیازی به داشتن تجربه و ذوق هنری در زمینه نمایش ندارند.
3- مشاهده کنندگان:‌سایر شاگردان جزء مشاهده کنندگان به حساب می آیند. این افراد در جریان یا پایان نمایش می توانند در باره عملیات نمایش اظهار نظر، سئوال یا بحث کنند.» حسن شعبانی، روش ها و فنون تدریس، 1382، ص268

مراحل اجرای روش تدریس ایفای نقش:
« مرحله نخست: آمار کردن یا گرم کردن گروه
مرحله نخست روش تدریس بازی دارای سه قسمت است: 1- آشنا سازی دانش آموزان با مسئله، 2- آماده کردن گروه با توصیف روشنی از مسئله با استفاده از مثالها،3-پرسیدن سئوالاتی برای برانگیختن تفکر دانش آموزان.

برای مثال، فرض کنید معلمی در نظر داشته برای مفهوم کردن بحث گروه و همکاری گروهی، دانش آموزان را به گردش علمی ببرد. امروز روزی است که معلم موفق شده است برنامه گردش را هماهنگ کند. مطابق قرار و مشورت با دانش آموزان، محل گردش علمی، تعیین شده است. پیش از اقدام به حرکت و در حین برنامه ریزی برای گردش همه دانش آموزان قول مساعد برای همکاری می دادند.

اکنون آنان در مرحله ای از کار قرار گرفته اند که هر کس به دنبال کار خود است و گروه انجام خود را از دست داده است معلم برای رفع تنش در بین دانش آموزان و وادار کردن آنان برای درک مفهوم عمل گروهی، همه آنان را یکجا جمع می کند. او می گوید: روزی را به یاد آورید که همه شور و شوق انجام دادن کارهای زیادی را با یاری یکدیگر در نظر دارند، به یاد آورید که همه چه وعده هایی می دهند. گاه ما هم دچار چنین مشکلاتی می گردیم.

( قسمت اول) « به خاطر می آوریم که روز سه شنبه آقای حمیدی و پناهی چه شور و شوقی در کلاس نشان می دادند و الان هنوز در جمع ما نیستند. یا آقای قربانی که می گفتند اگر اجازه دهید من کنترل و هدایت گروه را به عهده می گیرم، بیشترین دشواریها را خودش به وجود می آورد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی تحقیق تعلیم رقص برای ژیمناستیک فایل ورد (word)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی تحقیق تعلیم رقص برای ژیمناستیک فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی تحقیق تعلیم رقص برای ژیمناستیک فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی تحقیق تعلیم رقص برای ژیمناستیک فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی تحقیق تعلیم رقص برای ژیمناستیک فایل ورد (word) :

ژیمناستیکهای هنری ورزش است یا هنر؟ حرکت عادی سطح یک نمایش در مهارتهای رقصیدن است؟ یا بیشتر شبیه یک رقص باله است در رقصیدنی که یک نقش را همچنین بازی می کند؟
ورزشکارانی که عاشق رقص و جهش و خوابیدن هستند واقعاً باید دوره رقص داشته باشند؟ قصد این کتاب پاسخ به تمام این پرسشهاست و نشان دادن آنها بدون شک، که رقص واقعاً یک قسمتی از ژیمناستیک است. ژیمناستیک، اگرچه بعضی را می ترساند، اما مطمئناً هم ورزش و هم هنر است.
طرح این کتاب بعد از چند سال تدریس رقص برای ژیمناستیک آمده است و دو سال از نوشتن درباره موضوع برای مجله ورزشکار بین المللی. تدریس تقریباً تصادفی اتفاق افتاد، وقتی من در یک بدنسازی توقف کردم که درباره امکان ایجاد کلاسهای مختلط برای بچه ها و بزرگسالان تحقیق کنم. (مدیر) توضیح داد که آن ممکن است برای اعضای تیمهای مسابقه ای زمان بگیرد که شروع کننده دوره های رقص را و من وسوسه شدم با این فکر که رقص و ژیمناستیک با هم ترکیب شوند. من ژیمناستیک را در تلویزیون تماشا کرده بودم و آن را بطرز وحشتناکی هیجان انگیز پیدا کردم و همیشه می توانستم بگویم که ورزشکارهای مسابقه ای دوره رقص داشته اند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   246   247   248   249   250   >>   >