سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پروژه دانشجویی مقاله راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی فا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی فایل ورد (word) دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی فایل ورد (word) :

راهبردهای روان شناختی در مدیریّت آموزشی

بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست
عنوان
ـ مقدمه
ـ سلامت روان و مهارتهای زندگی

ـ آسمان آبی و اندیشه های مطهری با عکس و نوشته از او
ـ مهارت انسانی مدیران مدارس و اندازه گیری میزان آن
ـ خلاصه و طنز مدیریّتی

مقدّمه :
مدیری را می شناسم که خوب کار می کند . هر روز اولین نفری است که سرکار خود حاضر می شود و آخرین نفری است که محل کارش را ترک می کند . پیوسته مشغول به نظر می رسد و همیشه در راه است . ناهارش را در کم تر از هفت دقیقه می خورد . نمازش با سرعت اقامه می شود . سریع حرف می زند وواکنش سریع دارد . وقتی ازاو درباره ی کارش می پرسی ، به جای پاسخ مشخص ، به حاشیه ها می پردازد . مقدمه و مؤخره ی صحبت هایش همه را خسته می کند . با کوچک ترین اعتماد دیگران ، درد دل هایش شروع می شود .

اعتقاد دارد به رغم تلاش زیادی که می کند ، کارش نتیجه ای ندارد . علت ناموفق بودن خود را به دیگران ، به ویژه فرادستان ، نسبت می دهد . وقتی از برنامه و برنامه ریزی صحبت می شود ، همه ی اطلاعات لازم را در حافظه اش دارد . خلاصه این که خوب می دود ، تند و تیز هم می دود ، لیکن وقتی از او می پرسی ، به کدام نشانی می روی ؟ چه برنامه ای داری ؟ مسأله ی تو چیست ؟ چه هدفی را دنبال می کنی ؟ کم تر می تواند پاسخ روشنی بدهد . شاید نمی داند بر کدامین خط می دود . درحالی که تنها دویدن کافی نیست ، بلکه درست دویدن و در مسیر درست قرار داشتن نیز لازم است . اگر ندانی کجا هستی و در کجا راه می روی ، چگونه می خواهی به آنجا برسی ؟

بیش تر فکر کنید و کم تر عمل کنید . عمل شما باید حتماً برخاسته از تفکری عمیق باشد . زیاد کار انجام دادن ، صبح تا شب مشغول به نظر رسیدن ، سریع حرف زدن ، سریع قضاوت کردن و سریع تصمیم گرفتن شما را به جایی مطمئن نمی ساند . رسیدن به نقطه ای مطمئن ، نیازمند آن است که در فرآیند مدیریت با اطمینان حرکت کنید .

پیدا کردن سوزن روی فرش رنگارنگ ، نیازمند نگاه آرام ، آهسته و دقیق است . چیزهای کوچک و ریز و ظریف را با نگاهی آرام ، آهسته و دقیق خواهی یافت . مَثَل فضای مدرسه و نگاه مدیر آن ، مَثَل فرش رنگارنگ و نگاه عمیق فرشباف است .
اگر دقیق نباشی ، ظرافت ها را نخواهی یافت . مدیریت مدرسه هم مدیریت ظرافت هاست .

نقش های بزرگ را همه می بینند . اما نقش هایی ریز و کوچک هم هستند که نیاز به نگاه دقیق بالینی تو دارند . بدان که تماشا کردن و دیدن ، مانند گوش کردن و شنیدن با هم فرق دارند . وجه تمایز آن ها دقت و آرامش است .
مدیرنشده ای که زیاد کار می کنی ، مدیر شده ای که درست کار می کنی و کارهای درست را درست انجام دهی .

بنابراین سعی کن خوب بدوی ، اما روی خط درست .
Running Well , Running Well ontheriyht Way
سلامت روان و مهارتهای زندگی
فردی که روان سالم دارد ،بی دلیل نگران نمی شود ، و مشکلات و دردسرهای روزمره ای را که گه گاه برای همه پیش می آیند و اضطراب ، ترس ، افسردگی و احساس ناامنی موقت ایجاد می کنند ، به راحتی حل می کند ، اما فرد بیمار ، پریشان حال است . اغلب بدون دلیل نگران می شود و احساسات و افکاری مانند اضطراب ، ترس ، خشم ، احساس ناامنی و افسردگی را بیش از حد معمول در خود بزرگ می کند . با این که مرز مشخصی بین روان سالم و روان بیمار وجود ندارد ، روان سالم را می توان از طریق عادت ها و محیط و روابط مناسب به دست آورد . برای احساس رضایت کردن ، باید جسم و روح سالمی داشته باشیم .

عوامل ایجاد کننده ی بیماری
ـ روابط نامناسب با مردم ، خانواده ، مدرسه و محیط کار .
باید احساس کنیم انسانی باارزش هستیم و می توانیم از عهده ی مسؤولیت های خود برآییم .
ـ وضعیت جسمانی . بسیاری از بیماری های جسمی منجر به اختلالات روانی و رفتاری می شوند .
ـ وراثت . میزان تأثیر هر یک از عوامل محطی و ارثی در ایجاد بیماری های روانی هنوز کاملاً روشن نشده است .

برخی از علائم هشدار دهنده
ـ شخص بدون هیچ دلیل روشنی ، همیشه فکر می کند اتفاق بدی برای او پیش می آید و دائماً احساس خطر می کند .
ـ احساس غمگینی شدید و مداومی دارد که به گوشه گیری ، خستگی و بی تفاوتی منجر می شود .

ـ تنش ، عصبانیت ، سردرد ، بی خوابی و دردهای پراکنده جسمی بدون علت عضوی در شخص بروز می کند .
ـ در صورت تداوم و تشدید هر یک از علائم یاد شده باید به روان پزشک یا روان شناس مراجعه کرد .
هر انسانی تنش هایی دارد . به «احساس تحت فشار بودن » در مقابل تهدیدات ، تنش می گویند . این احساس ، در اثر خطرات جسمی ، ناامنی اقتصادی و تهدیدهای روحی و روانی به وجود می آید . تنش ها پی در پی ما را نگران می کنند . نمودار پایین صفحه ، تنش و بخش های دیگر نشانه های نبود روان سالم را نشان می دهد .

امروزه بخش بزرگی از زندگی ما را تنش ها اشغال می کنند ، بنابراین باید آن ها را بشناسیم و راه های مقابله با آن ها را بیاموزیم . روش های مقابله با تنش و اضطراب را می توان به شرح زیر برشمرد :
ـ باید با بیان مشکلات خود آن ها را بهتر بشناسیم تا از این راه ، احساس سبک شدن کنیم .
ـ نباید خود را در میان انبوهی از توقعات گیر بیندازیم .

ـ بابرداشتن یک گام ، حلقه ی معیوبی را که در آن قرار گرفته ایم ، بشکنیم تا مشکلات ما به تدریج حل شوند .
ـ چون نمی توان بر همه ی مشکلات غلبه کرد ، پس هدف هایی را که در حد توان ما باشند و بتوانند آسایش ما را فراهم کنند ، انتخاب کنیم تا هم اعتماد به نفس بیشتری بیابیم و هم حلقه ی معیوب غم و اندوه و سستی در ما شکسته شود .

سلامت روان
سلامت روان فرد عبارت از قابلیت او در ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران و توانایی تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش و حل مناسب و منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی خود است .
وجود اضطراب دائم ، داشتن ترس موهوم و جود اختلال در روابط اجتماعی ، نشانه های عدم سلامت روانی هستند . فردی که دائماً یا به مدت طولانی ناراحت و غمگین است ، احتمالاً از بیماری روانی رنج می برد.در ناراحتی خفیف روانی ، بیمار می تواند مدت طولانی غصه دار ، نومید و افسرده باشد .

بهداشت ، به ظاهر به معنی سلامت است ، اما سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست ، فرد سالم علاوه بر این که بدنی سالم دارد ، باید خوشحال و راضی هم باشد . او تاحدی توانایی برخورد با مشکلات ، محرومیت ها و شکست ها را دارد و با دیگران سازگاری نسبی نشان می دهد . نه نتها از زندگی لذت می برد ، بلکه می تواند با این کار دیگران راهم به لذت بردن از زندگی علاقه مند کند . او دیگران را آزار نمی دهد و به زحمت نمی اندازد . چنین فردی را که از نظر جسمی و روانی و اجتماعی طبیعی است و روحیه ی خوبی نیز دارد ، سالم می خوانیم .

آسمان آبی و اندیشه های مطهّر
مدیر پیشرو
هر مصلحتی اول باید صالح باشد تا بتواند مصلح باشد . او باید برود پیش و به دیگران بگوید پشت سر من بیایید . خیلی فرق است میان کسی که ایستاده و بر سربازش فرمان می دهد : «برو به پیش ، من این جا ایستادم» و کسی که خودش جلو می رود و می گوید : «من رفتم ، تو هم پشت سر من بیا» در مکتب انبیا و اولیا این را می بینیم . همیشه می گویند : «ما رفتیم .»

حماسه ی حسینی ، ج 2 ، ص 108
در هدایت ورهبری
مسائل رهبری با روان بشر سروکار دارد . جلب همکاری روان ها و به حرکت در آوردن آن ها به سوی هدفی مقدس و عالی مهارت و ظرافت فوق العاده می خواهد . کار هر کس نیست . امروز پس از پیشرفت های حیرت انگیز روان شناختی و جامعه شناسی و بالاخره انسان شناسی ، هنگامی که سیره رهبری اولیای خدا را مطالعه می کنیم ، می بینیم بر دقیق ترین ملاحضات روانی و بر اصول دقیق علمی رهبری منطبق است .

مهارت انسانی مدیران مدارس و اندازه گیری میزان آن
مدرسه از جمله نهادهایی است که به سبب ماهیت کار ، مهارت انسانی و برقراری عاطفی و دوستانه در آن از ضروریات اجتناب ناپذیر است و همان طور که شرط اول رانندگی احتیاط است ، شرط اول تعلیم و تربیت نیز برقراری روابط انسانی در شأن فراگیرندگان و معلمان است . برقراری و غنی کردن روابط انسانی در مدرسه از مدیر مدرسه شروع می شود و این هب دلیل آن است که معلمان تا حد زیادی از صفحات و خصایص اخلاقی مدیر الگو می گیرند.بنابراین اگرمدیران مدارس به مهارت در روابط انسانی به معنای عملی آن مجهز شوند ، بسیاری از تضادها، نارسایی ها و درگیری هایی که بخشی از انرژیمدیر و معلمان را بر خود اختصاص می دهد ، از بین می رود . مدیران مدارس می توانند از طریق بازنگری رفتار خود ، نحوه برقراری ارتباط با مجموعه مدرسه را بهبود بخشند و مدرسه ای پویا با آموزشی پویا را برای کمک به تحقق اهداف کلان توسعه به ارمغان آورند .

بنابراین ، با توجه به نقش مهم مهارت انسانی مدیران مدارس در کیفی کردن و ارتقای بهره وری آموزشی مدرسه، در این مقاله برآنیم که مفهوم و فرآیند شکل گیری مهارت انسانی ویژگی های مدیران مدارسی را که مهارت انسانی قوی دارند تبیین کنیم و کارهایی ارائه دهیم که این مهارتها را تقویت کند .

مفهوم و فرآیند شکل گیری مهارت انسانی
توانایی مدیر به منزله عضوی از گروه که در کار کردن مؤثر است ایجاد کوشش های دسته جمعی در درون گروهی که او آن را رهبری یا اداره می کند،مهارت انسانی نامیده می شود 1 در مهارت انسانی برقراری روابط انسانی جایگاه خاصی دارد و بنا بر باور «فالت» عبارت است از توان برقراری ارتباط انسانی با معلمان و دانش آموزان از طریق پذیرفتن وجود ، شخصیت ، ویژگی های فردی و همه تفاوت هایی که آنان با شخص مدیر دارند2 . آنچه که در مهارت انسانی قابل تعمق است و در تعریف «فالت» تغییر تأکید زیادی برآن شده ، پذیرش افراد با تمام وجود است3 .

به طور کلی و با توجه به اینکه در خصوص روابط انسانی و اهمیت آن در مدیریت مدرسه در کتاب ها و مقالات گوناگون زیاد بحث شده است ، از توضیح اضافی خودداری می گردد . آنچه در مهارت روابط انسانی حائز اهمیت است ، نحوه شکل گیری این مهارت مهم و زیر بنایی است که در نمودار زیر ، در مورد مدیران مدارس نشان داده شده است .

همان طور که در شکل نشان داده شده است ، پایه های اساسی مهارت روابط انسانی متشکل از دو مقوله انسان و ارتباط است . مدیران مدارس باید انسان را خوب بشناسند . اما شناخت انسان مشکلی را حل نمی کند . زیرا به دنبال شناخت ، باید تجویز و درمان باشد ، یعنی مهارت های ارتباطی نیز باید شناخته شود.پس از شناخت ویژگی های جسمانی ، روانی ،اجتماعی و انسان ها شناخت مناسبی ، الگوها و عناصر ارتباط و ;. آنچه که روابط انسانی را غنی و معنی دار می کند ، هماهنگ سازی در شناخت لازم است یعنی بدین معنی که مدیران مدارس توانایی و استفاده از مهارتهای ارتباطی شناخته شده را در برخورد با انسان هایی با زمینه های متفاوت پیدا کنند و و قتی این توانمندی و مهارت ایجاد شد ، حاصل آن شکل گیری ، تقیوت و کاربردی شدن روابط انسانی در خور مدرسه و نظام آموزشی است .

ویژگی های مدیران مدارس دارای مهارت انسانی قوی
1 ـ تا حد زیادی انعطاف پذیرند : انعطاف پذیری یعنی پذیرش منطقی نظریات و آرای دیگران ، دوری از مقاومت نابه جا و ناروا زمینه نظریات . تغییر در نگرش ها و عادات گذشته که نادرست به نظر می رسند و جهان علم و دانش آن ها را تأیید نمی کند ، از ویژگی های یک مدیر مستعد است . [مدیر آموزشی فردی انسان ساز و اخلاق پرور است که مانند الگویی در معرض دید و توجه معلمان و دانش آموزان قرار دارد و داشتن روح و روانی سالم و بزرگ که از خودکامگی و خودبینی بگذرد ، از ویژگی های آموزش است .] به طور کلی ، می توان مشخصه های اصلی انعطاف پذیری دارای مهارت انسانی غنی را فهرست وار به شرح زیر بیان داشت :
• نظریات منطقی دیگران را به راحتی می پذیرند .
• از تحمیل نظرات خود به دیگران به شدت دوری می جویند .
• در مقابل پیشنهادهای دانش آموزان موضع گیری اصولی می کنند .

• در جواب دادن به دیگران خبری عمل نمی کنند .
• برای روشن شدن منظور معلمان موضوع را از ابعاد گوناگون مورد سؤال و پرسش قرار می دهند .
• صحبت های منفی و مثبت معلمان را در کنار هم قرار می دهند و قضاوت می کنند .
• به جای توجه به ظاهر مذاکرات معلمان ، به ریشه وبن آن ها توجه دارند .
2 ـ به خود و دیگران نگرشی مثبت دارند : داشتن نگرشی مثبت به خود و دیگران از مقدمات برقراری روابط انسانی مطلوب در مدرسه است . وقتی انسان استعدادهای خود را شناخت ، نگرشش نسبت به خود مثبت می شود و این نگرش مثبت کمک می کند که دیگران نیز به این شناخت و نگرش مثبت برسند ، بدین ترتیب ، در مدرسه نگرش مثبت همگانی می شود و در هر فردی علاقه برقراری روابط سالم تقویت می گردد ، به طور کلی می توان مشخصه های اصلی این ویژگی ره در مدیران دارای مهارت انسانی غنی فهرست وار به شرح زیر بیان داشت :
• در مورد ارزشمند بودن خود مشکلی ندارند و می توانند همه احساسات و نگرشها و علایق خود را تجربه کنند و چون احساسات آنان تهدید کننده نیست ، در مقابل احساسات خود حالت دفاعی ندارند .
• در برقراری روابط انسانی نه تنها کنترل و تهدید را کارساز نمی دانند ، بلکه آن را مخرب در نظر می گیرند .
• برقراری روابط انسانی آنان قلبی وواقعی است .
• معلمان و دانش آموزان را دوست دارند .
• احترام را کلید غنی سازی روابط می دانند .
• معلمان را بدون قید و شرط می پذیرند .

• 3 ـ گوش شنوا دارند : برخی از خبرگان ارتباطات انسانی بر این باورند که شنیدن مؤثر ، سنگ بنای مهارت ارتباطی مدیران امروزی است ، مطالعات گوناگون نشان داده است که مدیران ، 45% تا 63% از وقت خود را صرف شنیدن می کنند .6 در این زمینه مدیرانی که دارای مهارت انسانی قوی هستند از این وقت حداکثر استفاده را می برند و از آن در جهت پویایی روابط سازمانی و غنی ساختن آن بهره می گیرند . مدیران آموزشی دارای مهارت انسانی مطلوب ، خوب گوش دادن توجه به گفته های معلمان و دانش آموزان و «شنیدن باگوش دل» است .7 به طور کلی ، می توان مشخصه های اصلی خوب گوش دادن مدیرانی را که دارای مهارت انسانی غنی هستند ، به طور فهرست وار به شرح زیر بیان کرد .

• در گوش دادن به تمام حالات جسمی و روحی و روانی معلمان توجه دارند .
• به جای شنیدن گوش می دهند .
• هنگام گوش دادن اشتغال ذهنی خود را به حداقل می رسانند .
• در گوش دادن معلم مدار هستند .
• تا مطلب را به طور کامل دریافت نکنند ، قضاوت نمی کنند .
• هنگام گوش دادن نکات اساسی یادداشت می کنند .
• در طول گوش دادن به گوینده نگاه معنی دار می کنند .
• عادت های ناپسند گوینده را تحمل می کنند .

4 ـ با والدین دانش آموزان به خوبی ارتباط برقرار می کنند :
برقراری روابط انسانی تنها به مدرسه و کلاس درس محدود نمی شود . از آنچه مدرسه تأثیر فراوانی از محیط خانواده می گیرد ، لازم است از فعل و انفعالات خانواده آگاه شود و این آگاهی از طریق برقراری روابط انسانی قوی صورت می گیرد . مدیران مدارس که از مهارت انسانی قوی برخوردارند ، می توانند با والدین دانش آموزان ارتباط برقرار کنند از یک طرف حمایت های مالی و تخصصی و اجتماعی خانواده را جلب و از طرف دیگر زمینه های یگانگی تربیتی بین مدرسه ، خانواده و جامعه را فراهم آورند . بنابراین ، این گونه مدیران در زمینه های زیر می توانند به پویایی مدرسه کمک کنند :
الف ) با برقراری روابط انسانی ، معلم و سایر مسئولان مدرسه اطلاعاتی درباره کودک به دست می آورند .

ب ) کارکنان مدرسه اطلاعات و شناختی از کودک به والدین ارائه می دهند .
پ ) از طریق رابطه هایی که بین والیدن ، معلم و کارکنان مدرسه برقرار می شود ، کارایی تربیتی افزایش می یابد 8 .
به طور کلی مشخصه های اصلی مدیران دارای مهارت انسانی قوی در بُعد برقراری روابط با والیدن را می توان فهرست وار به شرح زیر بیان کرد :
• به نظریات خانواده دانش آموزان احترام می گذارند .

• برقراری روابط با والدین را زمینه پویایی مدرسه می دانند .
• فرصت اظهار نظر و انتقاد از مدرسه را به والدین دانش آموزان می دهند .
• ارتباطات را متناسب با سطح سواد و آگاهی والدین تنظیم می کنند .

5 ـ گروهی کار می کنند : یکی از عوامل دوام کار گروهی در مدرسه ، برقراری روابط سالم و انسانی است . مدیران مدارس دارای مهارت انسانی قوی ، به دلیل آن که می توانند با تک تک معلمان و کارکنان مدرسه رابطه دوستانه برقرار کنند ، از توان ، استعداد و تخصص آن ها در حل وفصل مسایل مربوط به مدرسه بهره می برند و همواره زبان خوش و روابط انسانی غیر رسمی و دوستانه را عامل مشوق و برانگیزه ای قرار می دهند . در نتیجه ، معلمان تحت تأثیر قرار می گیرند و در تصمیم گیری و برنامه ریزی و اجرای آن مشارکت می کنند .

به طور کلی ، مشخصه های اصلی مدیران دارای مهارت روابط انسانی قوی در بعد گروه گرایی را می توان فهرست وار به شرح زیر بیان کرد :
• صحبت کردن در گروه را دوست دارند .
• از گسترش روابط با افراد جدید لذت می برند .
• در مذاکره از دادن و گرفتن دریغ ندارند .
• مشکلات مدرسه را از طریق روابط دوستانه حل وفصل می کنند .

6 ـ شایعات را به حداقل ممکن می رسانند : شایعه زمانی در مدرسه به وجود می آید و گسترش می یابد که مدیر مدرسه با معلمان و کارکنان روابط سالم و دوستانه ای برقرار نکند . معمولاً مدیران مدارس دارای مهارت روابط انسانی قوی از طریق ترتیب دادن جلسات گفت و شنود دوستانه و برقراری ارتباطات انسانی ، واقعیات و اخبار گوناگون را به معلمان و کارکنان مدرسه منتقل و از این طریق زمینه های شایعه پراکنی را در نطفه از بین می برند .
به طور کلی ، مشخصه های اصلی مدیران دارای مهارت انسانی قوی در بعد ریشه کنی شایعات را می توان فهرست وار به شرح زیر بیان کرد :
• از طریق جلسات گوناگون به اطلاع رسانی می پردازند .
• از بیان چهره به چهره زیاد استفاده می کنند .
• با ایجاد روابط دوستانه سازمان غیر رسمی را با سازمان رسمی یکی می کنند .
• از طریق بیان به تغییر و تفسیر پدیده ها و اتفاقات مدرسه می پردازند .
• به جای صدور بیانیه رسمی ، گفتگوی دوستانه را ترتیب می دهند .
• از ارتباط غیر کلامی زیاد استفاده می کنند .
مدیران مدارس می توانند از طریق ارتباط کلامی مستقیم و غیر مستقیم روابط انسانی را در مدرسه گسترش دهند و بهبود بخشند . معمولاً مدیران مدارس ، که در زمینه روابط انسانی مهارت کافی داشته باشند ، از حرکات سر ، صورت ، چشم ، دست و اندام ها برای تأثیر بهتر بهره می گیرند و این به دلیل آن است که حرکات و اشارات زبان «بی زبانی» هستند که بهتر از زبان گفتاری حقایق را بیان می کنند . در این زمینه ، چشمان و چهره مطالب بسیاری درباره فرد تحت بررسی بیان می دارد . رالف والدامرسون 9 از مشاهده خود چنین نتیجه گرفت «چشمان انسان به همان اندازه زبان انسان حرف می زنند . با این مزیت که از گویش چشم که نیاز به کتاب لغت ندارد ، می توان دنیای ماورای آن را فهمید .»10

به طور کلی مشخصه های اصلی مدیران مدارس مهارت انسانی قوی در بعد ارتباطات غیر کلامی فهرست وار عبارت است :
• از تشویق و تحسین در ارتباطات انسانی زیاد استفاده می کنند .
• پذیرش عقاید و عواطف معلمان در ارتباطات انسانی برای آنان دارای اهمیت زیادی است .
• از حرکات توصیفی در بیان گفته های خود زیاد بهره می گیرند .

• از تماس چشم برای نشان دادن علاقه به طرف گفتگوی خود استفاده زیاد می کنند .
• از هدایت غیر مستقیم برای غنی ساختن روابط استفاده می کنند .
• از هدایت غیر مستقیم برای غنی ساختن روابط استفاده می کنند .
• دریافت پیام طرف مقابل را با چشمان خود تأیید می کنند .

راه کارهای تقویت انسانی در مدیران مدارس
1 ـ گوش دادن را جایگزین شنیدن کنید : برای این که بتوانید مهارت روابط انسانی را به سمت خود را به سمت وضعیت مطلوب سوق دهید ، باید فعالانه به طور ارادی و با دقت زیاد به سخنان طرف مقابل گوش فرا دهید تا بهتر به تعبیر و تفسیر پیام های گوینده بپردازید . مدیر آموزشی از طریق ایجاد شنیدن مؤثر می تواند گوش دادن را معنی دار و عمیق کند . شنود اثر بخش به خودی خود صورت نمی گیرد ؛ بلکه تلاش زیاد و کار سخت می طلبد . 11 به طور کلی برای این که شنود مؤثر در شما تقویت شود ، اعمال زیر را انجام دهید :
• در گفتگو به جای حالت تهاجمی حالت دفاعی به خود بگیرید .
• راه کار تمرکز فکری را در خود تقویت کنید .
• عوامل مزاحم مثل سروصدا را به هنگام گفتگو از محیط حذف کنید .

• هنگام گوش دادن خود را به یادداشت برداری مقید کنید .
• سعی کنید در مراحل متفاوت ، سخنان گوینده را در ذهن خود خلاصه کنید .
• خود را عادت دهید که هنگام گوش دادن به گوینده باز خورد مناسب بدهید .
• هنگام گوش دادن تعصبات شخصی را معلق کنید .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی بررسی رابطه بین سرمایه فکری با سرمایه اجتماعی ساز

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل PDF (پی دی اف) ارائه میگردد

 پروژه دانشجویی بررسی رابطه بین سرمایه فکری با سرمایه اجتماعی سازمان فایل ورد (word) دارای 189 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در PDF می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پی دی اف پروژه دانشجویی بررسی رابطه بین سرمایه فکری با سرمایه اجتماعی سازمان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

A Survey on Relation ship between of social capital and intellectual
capital of organization
(Case study: K urdistan education Organizations)

Abstract
Social capital is a cross field subject that in recent years has been considered
increasingly by authorities of different areas of science, especially
management.
In the other hande ducational organizations can improve their efficiency and
efficacy through establishing, reinforcing and spreading of this valuable and
touchable capital.
The scope of this research is to survey relation ship between social capital and
intellectual capital among kurdistan education staff organization. the research
method is descriptive in the case of correlation one. the population of this
education kurdistan staff organization from 1389 - 1390 that the number of
the1108 and the research method is based on random cluster sampling and the
amount of samples are 286 people and the instrument of collecting data and
information include of two questionnaires : 1. Social capital measurement and
2. Intellectual capital measurement that reliability of them by the Alpha
keronbakh method in order %80 and %79 them into account has been
determined.
The difference of the rate of social capital among teachers according to
education and record of service, with ANOVA, measurement of the rate of
social capital and intellectual capital of independently (t.test) have been
considered and analyzed.
The result obtained from the analyzed of the hypothesis are :
1. There is a positives meaningful correlation between social capital and
intellectual capital of Kurdistan education organization.
2. There is a positives meaningful relation between
3. There is a positives meaningful relation between Structural parts of social
capital of Kurdistan education organization.
4. There is a positives meaningful relation between relation part of social
capital and intellectual capital of kurdistan education organization.
Key words: Social capital, Intellectual capital, Human capital, Structural
capital

منابع لاتین
1) Boisot, M. (1995). Information Space: A Framework for Learning in
Organizations ,Institutions and Culture. London, Routledge .
2) Boisot, M. (1995)."information space: a framework for learning n
organizations, institutions and culture ". London: Routledge.
3) Bontis, N., (1999)."Managing organizational Knowledge by
disagnosing intellectual capital: framing and advancing the state of the
field", International journal of techniligy management, Vol.18 No.5/6.
4) Bontis, N., (2001)."Managing organizational Knowledge by
disagnosing intellectual capital: framing and advancing the state of the
field ", Idea Group publishing ,.pp271-301.
5) Bontis, N., Crossan, M. and Hulland , j (2002)."managing an
organizational learning system by aligning stocks and flows".journal of
management studies,Vol39.No4.
6) Bourdieu, Pierre,(1997)[(1983)]"the forms of capital"in A.H.Halsey,
Philip, Brown, lauder weus, Amy stuart(eds) Education, culture,
economy society, London, oxford university press.
7) Burt, R. S(1997). “The contingent value of social capital“,
Adminstrative Quarterly 42
8) Chang.ST, (2007) "valuing intellectual capital and firms performance:
modifying value added intellectual coefficient (VAIC) in Taiwan IT
industry " unpublished doctoral dissertation, gate university, August
2007.
9) Cohen , s (2007) "intellectual capital and corporate performance in
know ledge – intensive SMES" The learning organizational PP. 241-
262.
10) coleman, J.S. (1990). Foundation of social theory. "Cambridge, MA:
Harvard University Press.
11) Glaeser, E.(2001),the formation of social capital,Canadian journal of
policy research,2(1):34-40
12) Hansen,M.T.(1999)."The search-transfer problem: the role of weak ties
in sharing knowledge across organization subunits", Administrative
science Qurterly,pp 44:82-11.
13) Krause,D.R,R.B. Handffield &B.T.Bevlerly(2006)The relationships
between supplier development,commitment,social capitalaccumulation
and performance improvement,journal of operations management
,25(2).
14) Leana, C. R. & Van Burren, H. J. (1999), "Organizational Social
Capital and Employment Proactives", Academy of management
reviews.
15) Lin, N. (2001). Building a Network Theory of Social Capital.
In Social Capital : Theory and Research. N. Lin, R. S. Burt
and K. S. Cook (eds). New York, Aldine de Gruyter: 29-3 .
16) Lin,Nan,(1999)"building a network theory of social capital".in Nam lin,
katern cook and Ronals S.Burt, social capital:theory and research,New
York:Aldine de Gruyter.
17) Lin,nan,(2001) social capital: A theory of social structure and
action,Cambridge university press.
18) Nahapiet,J., ; Ghoshal , S.(1998)"Social capital , intellectual capital and
the organizational advantage" , Academy of Management Review ,
vol23 No(2),. Pp242-266.
19) Nonaka, I(1991). The knowledge creating company, Harvard Business
review, VOL 34 no 6,pp 96-104.
20) Park ,Hihong (2006)."The role of trust on knowledge creation in a
virtual organization: A social capital perspective , Journal of
Knowledge management practice",Vol 7,Noi4.
21) Portes A. (1998) "social capital:its origins and Application in modern
sociology" , Annual Review of sociology,24,PP.1-24.
22) Portes, A. (1998). "Social Capital: Its origins and applications in
modern sociology." Annual Review of Sociology 24
23) Putnam,R.(2000). “Boling Alone: the collapse and Revival of
American community”. New York: Simon & Schuster,
24) Roos,j; Roos,G, (1997). "Dragonetti, N.C. and edvinson,
L."hntellectual capital: Navigating in the new business landscape",
machmilan, houndmills, basingtoke.
25) Sano.Y.(2008),the role of social capital in a common property resource
system in coastal areas:A case study of community –based coastal
resource management in Fiji,SPC Traditional Marine resource
management and knowledge information bulletin,24-Desember2008.
26) Spender,J.C(1996)."making knowledge the basis of a dynamic theory
of the ferm",strategic management journal,Vol29.
27) Stewart,T.,(1997)."intellectual capital: the new wealth of
nations",Doubleday dell publishing group, new York, NY.
28) Stone,Wendy and tody Hughes(2002)"measnring social capital
:Toward a standard approach". Australian institute of family studies
Wollongong.
29) Sturbuck,W.H.(1995)."learning by knowledge intensive firms",journal
of management studies,Vol29.
30) Vasile,Bogdan(2008) Factors of the Earning Function And Their
Influence on the Intellectual capital of an organization, journal of
applied quantitative methods, VOL3,No.4,2008.
31) Zander,U.;Kogut,B.(1995)."knowledge and the speed of transfer and
imitation of organizational capitalities: An empirical test",organization
science,Vol.
32) Zhang,L.(2007),social capital accumulation, business governance, and
enterprise performance:a structural- eqation-model approach,thesis
(M.Phili),Hong kong university of science and technology,Appears in
collections: SOSC master these.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله زندگینامه مولانا جلال الدین محمد بلخی فایل ورد (word) :

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

جلال الدین محمد بن بهاءالدین محمد بن حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به مولوی یا ملای روم یکی از بزرگترین عارفان ایرانی و از بزرگترین شاعران درجه اول ایران بشمار می رود. خانواده وی از خاندانهای محترم بلخ بود و گویا نسبش به ابوبکر خلیفه میرسد و پدرش از سوی مادر دخترزاده سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بود و به همین جهت به بهاءالدین ولد معروف شد.

وی در سال 604 هجری در بلخ ولادت یافت. چون پدرش از بزرگان مشایخ عصر بود و سلطان محمد خوارزمشاه با این سلسله لطفی نداشت، بهمین علت بهاءالدین در سال 609 هجری با خانواده خد خراسان را ترک کرد. از راه بغداد به مکه رفت و از آنجا در الجزیره ساکن شد و پس از نه سال اقامت در ملاطیه (ملطیه) سلطان علاءالدین کیقباد سلجوقی که عارف مشرب بود او را به پایتخت خود شهر قونیه دعوت کرد و این خاندان در آنجا مقیم شد. هنگام هجرت از خراسان جلال الدین پنج ساله بود و پدرش در سال 628 هجری در قونیه رحلت کرد.

پس از مرگ پدر مدتی در خدمت سید برهان الدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود و در سال 629 هجری به آن شهر آمده بود شاگردی کرد. سپس تا سال 645 هجری که شمس الدین تبریزی رحلت کرد جزو مریدان و شاگردان او بود. آنگاه خود جزو پیشوایان طریقت شد و طریقه ای فراهم ساخت که پس از وی انتشار یافت و به اسم طریقه مولویه معروف شد. خانقاهی در شهر قونیه بر پا کرد و در آنجا به ارشاد مردم پرداخت. آن خانقاه کم کم بدستگاه عظیمی بدل شد و معظم ترین اساس تصوف بشمار رفت و از آن پس تا این زمان آن خانقاه و آن سلسله در قونیه باقی است و در تمام ممالک شرق پیروان بسیار دارد. جلال الدین محمد مولوی همواره با مریدان خود میزیست تا اینکه در پنجم جمادی الاخر سال 672 هجری

رحلت کرد. وی یکی از بزرگترین شاعران ایران و یکی از مردان عالی مقام جهان است. در میان شاعران ایران شهرتش بپای شهرت فردوسی، سعدی، عمر خیام و حافظ میرسد و از اقران ایشان بشمار میرود. آثار وی به بسیاری از زبانهای مختلف ترجمه شده است. این عارف بزرگ در وسعت نظر و بلندی اندیشه و بیان ساده و دقت در خضال انسانی یکی از

برگزیدگان نامی دنیای بشریت بشمار میرود. یکی از بلندترین مقامات را در ارشاد فرزند آدمی دارد و در حقیقت او را باید در شمار اولیا دانست. سرودن شعر تا حدی تفنن و تفریح و یک نوع لفافه ای برای ادای مقاصد عالی او بوده و این کار را وسیله تفهیم قرار داده است. اشعار وی به دو قسمت منقسم میشود، نخست منظومه معروف اوست که از معروف ترین کتابهای زبان فارسی است و آنرا “مثنوی معنوی” نام نهاده است. این کتاب که صحیح ترین و معتبرترین نسخه های آن شامل 25632 بیت است، به شش دفتر منقسم شده و آن را

بعضی به اسم صیقل الارواح نیز نامیده اند. دفاتر شش گانه آن همه بیک سیاق و مجموعه ای از افکار عرفانی و اخلاقی و سیر و سلوک است که در ضمن، آیات و احکام و امثال و حکایتهای بسیار در آن آورده است و آن را بخواهش یکی از شاگردان خود بنام حسن بن محمد بن اخی ترک معروف به حسام الدین چلبی که در سال 683 هجری رحلت کرده است به نظم درآودره. جلال الدین مولوی هنگامی که شوری و وجدی داشته، چون بسیار مجذوب سنایی و عطار بوده است، به همان وزن و سیاق منظومه های ایشان اشعاری با کمال

زبردستی بدیهه میسروده است و حسام الدین آنها را می نوشته. نظم دفتر اول در سال 662 هجری تمام شده و در این موقع بواسطه فوت زوجه حسام الدین ناتمام مانده و سپس در سال 664 هجری دنباله آنرا گرفته و پس از آن بقیه را سروده است. قسمت دوم اشعار او، مجموعه بسیار قطوری است شامل نزدیک صدهزار بیت غزلیات و رباعیات بسیار که در موارد مختلف عمر خود سروده و در پایان اغلب آن غزلیات نام شمس الدین تبریزی را برده و بهمین جهت به کلیات شمس تبریزی و یا کلیات شمس معروف است. گاهی در غزلیات خاموش و خموش تخلص کرده است و در میان آن همه اشعار که با کمال سهولت میسروده است، غزلیات بسیار رقیق و شیوا هست که از بهترین اشعار زبان فارسی بشمار تواند آمد.

جلال الدین بلخی پسری داشته است به اسم بهاءالدین احمد معروف به سلطان ولد که جانشین پدر شده و سلسله ارشاد وی را ادامه داده است. وی از عارفان معروف قرن هشتم بشمار میرود و مطالبی را که در مشافهات از پدر خود شنیده است در کتابی گرد آورده و “فیه مافیه” نام نهاده است. نیز منظومه ای بهمان وزن و سیاق مثنوی بدست هست که به اسم دفتر هفتم مثنوی معروف شده و به او نسبت میدهند اما از او نیست. دیگر از آثار مولانا مجموعه مکاتیب او و مجالس سبعه شامل مواعظ اوست.

هرمان اته، خاور شناس مشهور آلمانی درباره جلال الدین محمد بلخی (مولوی) چنین نوشته است:
«به سال ششصد و نه هجری بود که فریدالدین عطار اولین و آخرین بار حریف آینده خود که میرفت در شهرت شاعری بزرگترین همدوش او گردد، یعنی جلال الدین را که آن وقت پسری پنجساله بود در نیشابور زیارت کرد. گذشته از اینکه (اسرارنامه) را برای هدایت او به مقامات عرفانی به وی هدیه نمود با یک روح نبوت عظمت جهانگیر آینده او را پیشگویی کرد.
جلال الدین محمد بلخی که بعدها به عنوان جلال الدین رومی اشتهار یافت و بزرگترین شاعر عرفانی مشرق زمین و در عین حال بزرگترین سخن پرداز وحدت وجودی تمام اعصار گشت،

پسر محمد بن حسین الخطیبی البکری ملقب به بهاءالدین ولد در ششم ربیع الاول سال ششصد و چهار هجری در بلخ به دنیا آمد. پدرش با خاندان حکومت وقت یعنی خوارزمشاهیان خویشاوندی داشت و در دانش و واعظی شهرتی بسزا پیدا کرده بود. ولی به حکم معروفین و جلب توجه عامه که وی در نتیجه دعوت مردم بسوی عالمی بالاتر و جهان بینی و مردم شناسی برتری کسب نمود. محسود سلطان علاءالدین خوارزمشاه گردید و مجبور شد بهمراهی پسرش که از کودکی استعداد و هوش و ذکاوت نشان میداد قرار خود را در فرار جوید و هر دو از طریق نیشابور که در آنجا به زیارت عطار نایل آمدند و از راه بغداد اول به زیارت مکه مشرف شدند و از آنجا به شهر ملطیه رفتـند. در آنجا مدت چهار سال اقامت گزیدند؛ بعد به

لارنده انتقال یافتند و مدت هفت سال در آن شهر ماندند. در آنجا بود که جلال الدین تحت ارشاد پدرش در دین و دانش مقاماتی را پیمود و برای جانشینی پدر در پند و ارشاد کسب استحقاق نمود. در این موقع پدر و فرزند بموجب دعوتی که از طرف سلطان علاءالدین کیقباد از سلجوقیان روم از آنان بعمل آمد به شهر قونیه که مقر حکومت سلطان بود عزیمت نمود و در آنجا بهاءالدین در تاریخ هیجدهم ربیع الثانی سال ششصد و بیست و هشت هجری وفات یافت.

جلال الدین از علوم ظاهری که تحصیل کرده بود خسته گشت و با جدی تمام دل در راه تحصیل مقام علم عرفان نهاد و در ابتداء در خدمت یکی از شاگردان پدرش یعنی برهان الدین ترمذی که 629 هجری به قونیه آمده بود تلمذ نمود. بعد تحت ارشاد درویش قلندری بنام شمس الدین تبریزی درآمد واز سال 642 تا 645 در مفاوضه او بود. شمس الدین با نبوغ معجره آسای خود چنان تأثیری در روان و ذوق جلال الدین اجرا کرد که وی به سپاس و یاد مرشدش در همه غزلیات خود بجای نام خویشتن نام شمس تبریزی را بکار برد. هم چنین غیبت

ناگهانی شمس، در نتیجه قیام عوام و خصومت آنها با علوی طلبی وی که در کوچه و بازار قونیه غوغائی راه انداختند و در آن معرکه پسر ارشد خود جلال الدین یعنی علاءالدین هم مقتول گشت. مرگ علاءالدین تأثیری عمیق در دلش گذاشت و او برای یافتن تسلیت و جستن راه تسلیم در مقابل مشیعت، طریقت جدید سلسله مولوی را ایجاد نمود که آن طریقت تا کنون ادامه دارد و مرشدان آن همواره از خاندان خود جلال الدین انتخاب می گردند. علائم خاص پیروان این طریقت عبارتست در ظاهر از کسوهً عزا که بر تن می کنند و در باطن از حال دعا و جذبه و رقص جمعی عرفانی یا سماع که بر پا میدارند و واضع آن خود مولانا هست. و آن رقص همانا رمزیست از حرکات دوری افلاک و از روانی که مست عشق الهی است. و خود مولانا چون از حرکات موزون این رقص جمعی مشتعل میشد و از شوق راه بردن به اسرار وحدت الهی سرشار می گشت؛ آن شکوفه های بی شمار غزلیات مفید عرفانی را

میساخت که به انظمام تعدادی ترجیع بند و رباعی دیوان بزرگ او را تشکیل میدهد. بعضی از اشعار آن از لحاظ معنی و زیبایی زبان و موزونیت ابیات جواهر گرانبهای ادبیات جهان محسوب میشود.

اثر مهم دیگر مولانا که نیز پر از معانی دقیق و دارای محسنات شعری درجه اول است، همانا شاهکار او کتاب مثنوی یا به عبارت کامل تر “مثنوی معنوی” است. در این کتاب که شاید گاهی معانی مشابه تکرار شده و بیان عقاید صوفیان بطول و تفضیل کشیده و از این حیث موجب خستگی خواننده گشته است. آنچه به زیبایی و جانداری این کتاب این کتاب می افزاید، همانا سنن و افسانه ها و قصه های نغز و پر مغزیست که نقل گشته. الهام کنند مثنوی شاگرد محبوب او “چلبی حسام الدین” بود که اسم واقعی او حسن بن محمد بن اخی

ترک، است. مشارالیه در نتیجه مرگ خلیفه (صلاح الدین زرکوب) که بعد از تاریخ 657 هجری اتفاق افتاد، بجای وی بجانشینی مولانا برگزیده شد و پس از وفات استاد مدت ده سال بهمین سمت مشغول ارشاد بود تا اینکه خودش هم به سال 683 هجری درگذشت. وی با کمال مسرت مشاهده نمود که مطالعه مثنوی های سنائی و عطار تا چه اندازه در حال جلال الدین جوان ثمر بخش است. پس او را تشویق و ترغیب به نظم کتاب مثنوی کرد و استاد در پیروی از این راهنمایی حسام الدین دفتر اول مثنوی را بر طبق تلقین وی برشته نظم کشید و

بعد بواسطه مرگ همسر حسام الدین ادامه آن دو سال وقفه برداشت. ولی به سال 662 هجری استاد بار دیگر بکار سرودن مثنوی پرداخت و از دفتر دوم آغاز نمود و در مدت ده سال منظومه بزرگ خود را در شش دفتر به پایان برد.

بهترین شرح حال جلال الدین و پدر و استادان و دوستانش در کتاب مناقب العارفین تألیف شمس الدین احمد افلاکی یافت میشود. وی از شاگردان جلال الدین چلبی عارف، نوهً مولانا متوفی سال 710 هجری بود. همچین خاطرات ارزش داری از زندگی مولانا در “مثنوی ولد” مندرج است که در سال 690 هجری تألیف یافته و تفسیر شاعرانه ایست از مثنوی معنوی. مؤلف آن سلطان ولد فرزند مولاناست، و او به سال 623 هجری در لارنده متولد شد و در سال 683 هجری به جای مرشد خود حسام الدین بمسند ارشاد نشست و در ماه رجب سال 712 هجری درگذشت. نیز از همین شخص یک مثنوی عرفانی بنام “ربابنامه” در دست است.»

از شروح معروف مثنوی در قرنهای اخیر از شرح مثنوی حاج ملا هادی سبزواری و شرح مثنوی شادروان استاد بدیع الزمان فروزانفر که متأسفانه بعلت مرگ نابهنگام وی ناتمام مانده و فقط سه مجلد مربوط به دفتر نخست مثنوی چاپ و منتشر شده است. و همچنین شرح مثنوی علامه محمد تقی جعفری تبریزی باید نام برد.
عابدین پاشا در شرح مثنوی این دو بیت را به جامی نسبت داده که درباره جلال الدین رومی و کتاب مثنوی سروده:
آن فـریــدون جــهـــان مــعــنـــوی بس بود برهان ذاتش مثنوی

من چه گویم وصف آن عالی جناب نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
شیخ بهاءالدین عاملی عارف و شاعر و نویسنده مشهور قرن دهم و یازدهم هجری درباره مثنوی معنوی مولوی چنین سروده است:
من نمی گویم که آن عالی جناب هست پیغمبر، ولی دارد کتاب
مـثــنــوی او چــو قــرآن مــــدل هادی بعضی و بعضی را مذل

میگویند روزی اتابک ابی بکر بن سعد زنگی از سعدی می پرسید: “بهترین و عالی ترین غزل زبان فارسی کدام است؟”، سعدی در جواب یکی از غزلهای جلال الدین محمد بلخی (مولوی) را میخواند که مطلعش این است:
هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما بفلک میرویم عزم تماشا کراست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله در مورد روانشناسی نقاشی کودکان فایل ورد (wo

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله در مورد روانشناسی نقاشی کودکان فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله در مورد روانشناسی نقاشی کودکان فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله در مورد روانشناسی نقاشی کودکان فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله در مورد روانشناسی نقاشی کودکان فایل ورد (word) :

روانشناسی نقاشی کودکان
1فاصله بین اشخاص در نقاشی: اگر کودک خود را در کنار اعضای خانواده خود بکشد نشانگرانس و الفت بین اعضای خانواده است.
2- برجسته نمودن اشخاص:در بیشتر نقاشی هاییکه کودکان از خانواده ترسیم می کنند همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشترینبار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش، چه به صورت ترس و دلهره، بر روی اومستقر می کند. این شخصیت اصلی غالبا قبل از دیگران کشیده می شود. این شخص گاه دروسط صفحه و گاه نفر اول از سمت چپ کاغذ است. 3- بی ارزش کردن اشخاص:وقتی در نقاشی، یکیاز اغضای خانواده وجود ندارد می توان نتیجه

گرفت که کودک آگاهانه یا ناخودآگاهآرزوی نبود آن شخص را دارد. گاهی دیده می شود که کودک خودش در نقاشی نیست که دلیلشاین است که احتمالا کودک در خانه احساس راحتی ندارد.

طریق دیگر برای بی ارزش کردنیک شخص، کشیدن تصویر او و سپس پاک کردن آن است. نقاشی و روان درمانینقاشی تنها وسیلهتشخیص ناسازگاری کودک نیست، بلکه خود عامل بالقوه خلاقیتی است که وسیله درمان مؤثریمی شود. روان درمانی به وسیله نقاشی توسط اشترن پیشنهاد و به کار گرفته شد. اشترنمی گوید: نقاشی به عنوان وسیله ای برای روان درمانی، بیشتر برای کودکان کم سازگار،ناثابت و عقب مانده، آموزش مناسبی است و نتیجه ای که از این کار حاصل میشود،

اعجابانگیز است. زیرا نقاشی به کودک امکان می دهد که قدرت و قابلیت خلاقیت خود را بشناسدو در نتیجه حل مشکلات آموزش برایش سهل تر جلوه کند. طریقه معالجه به این صورت استکه روانکاو تمام تمایلات و مشکلات سرکوب شده بیمار را که در ناخودآگاه جای گرفتهبرایش بیان می کند. بدین ترتیب، وقتی بیمار از فرآیندهای مزاحم آزاد شود، می توانددوباره شخصیت خود را بر پایه های استواری بنا سازد. جهان پر از کودکان باهوش و خوش ذهن است که با ذوق خود به زندگی، معنی میدهد. ای کاش برای کمک به آنها با دست خودمان باعث نابودی آنها نشویم. موضوع نقاشیو شخصیت کودکدرک و فهم نقاشی های کودکو چیزی که او می خواهد بیان کند، برای والدین و مربیان بسیار لازم است. زیرا شناختآن باعث بهتر شدن روابط بین بزرگسالان و کودکان می شود

. بزرگسالان می توانند با برقرار کردن روابط دوستانه با کودک از اوبخواهند برایشان درخت، حیوان، خانه، یک شخص، خانواده، خودش و یا هر چه را که موردعلاقه اش هست یا از آن میترسد یا یک رویا را ترسیم کند. البته بی آنکه چیزی را بهاو تحمیل کنند. البته برای تعبیر نقاشی های یک کود

ک باید از تعداد زیادی از نقاشیها و اطلاعات دقیق زندگی کودک کمک گیرید.1- شکل آدم:در نقاشی کودکان اگر شکل آدمکدر مجموع هماهنگ باشد، احتمال زیادی وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگربرعکس آدمک در اندازه کوچک یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد، به معنای این استکه کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند. اگر در نقاشی دست و بازو رانکشیده،

بیانگر احساس عدم امنیت است. کودکانی که آدمهایی با اندازه بزرگ رسم میکنند خود را بالاتر از بقیه می دانند و زودرنج و حساس هستند. کودکان پرخاشگر،جزئیات صورت را به حد اغراق آمیزی بزرگ رسم می کنند، در حالی که کودکان خجالتی،جزئیات را از نظر می اندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند. کودکان ضعیف و درونگرا اغلب برای آدمک پا نمیگذارند و یا او را به حالت

نشسته نقاشی می کنند. بالاتنه اگر لاغر و باریک باشدمشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق و بزرگ شدن میترسد. 2- نقاشی کودکانهمسن و سال:در این نوع نقاشی از کودک خواسته می شود که خود را در میانکودکان همسن بکشد. اگر کودک در این نقاشی خود را در میان گروه یا کنار دایره کشیدهباشد معانی مختلفی پیدا می کند. ناسازگارها اغلب در محدوده خارجی گروه و یا تنهاکشیده میشوند. 3- نقاشی خواب و رویا: نقاشی خواب و رویا ممکن است ترسها یا تمایلات کودکان راظاهر کند.4- خانه: در نقاشی کودکان، خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می شود. خانه نمادپناهگاه و هسته اصلی خانواده است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد. درسنین 5 تا 8 سالگی کشیدن خانه هایی که در ورودی آن از بقیه خانه جدا مانده و نیزدیوارهای بلند نشانگر خجالتی بودن کودک است. بعد از 8 سالگی نشانگر خود کوچک بینی وتنهایی و در نوجوانی نشانگر شرم و حیای زیاده از حد است. در خانواده هایی که پدر ومادر از هم جدا شده اند در کودک خانه را به 2 قسمت تقسیم کرده و دو در ورودی برایآن می گذارد. اگر خانه به شکل قصر باشد در واقعبه منزله پناهگاه مطلوب است و یا برعکس اگر به شکل زندان باشد، نماد فشار خانوادگیاست.5- کوچه: اگر کودک دچار مشکل باشد، کوچه که محلی برای ارتباط با دیگران است را به صورت پیچ وخم دار می کشد. کلا کوچه نماد فرار و گریز است.

کودکان شاد خیابانهای عریض و باز میکشند. ولی کودکانی که دارای خانواده ای گسسته و ناهماهنگ هستند، معمولا در نقاشیهایخود کوچه های متعدد که در یک نقطه تلاقی می کنند، ترسیم می کنند. 6- درخت:برایتجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد (ریشه، تنه، شاخه ها وبرگها). ریشه که در زمین فرورفته نماد فشارهای غریزی است. تنه

پرثباتترین و مشابهترین عامل به خود کودک است. بنابراین بیانگر مشخصات دائمی و عمق شخصیت اوست. شاخه ها و برگها نشانگر ارتباط کودک با دنیایخارج است. اگر کودک به ترسیم ریشه درخت اهمیتزیادی داده باشد نشانگر طبیعت بدوی و عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی حرکتکودک است. بلند بودن تنه درخت بعد از سنین مدرسه اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری یابیماری عصبی یا آرزوی بازگشت به دنیای قبل از مدرسه است. اگر تنه درخت کج کشیده شودنشانگر عدم ثبات

کودک است. اگر درخت برگهای زیاد و درهم داشته باشد نشان دهنده ایناست که کودک در خود فرو رفته و آمادگی تغییر و تحول را ندارد. ولی درختی که شاخههای آن هر کدام به سویی کشیده شده نمایانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را بهسادگی می فهمد و می تواند با محیط سازگار شود. 7- خورشید:در بیشتر نقاشی کودکان خورشیدوجود دارد و تصویر آن نشان دهنده خوشحالی و گرما و بنابه نظر پژوهشگران نماد پدرمطلوب است. وقتی رابطه بین کودک و پدر خوب باشد، خورشید همیشه به طور کامل در حالدرخشیدن است و اگر این طور نباشد، خورشید در پشت کوه یا قوسی در افق دیده می شود: اگر کودک از پدرش بترسد،خورشید را به رنگ قرمز تند یا سیاه در می آورد.
چرا کودکان نقاشی می کشند؟
منطقی مینماید که فرض کنیم که کودکان مختلف در سنین مختلف دلائل متفاوتی برای نقاشی کشیدن دارند یکی از این دلائل اندیشیدن نقاشی به مثابه نوعی بازی است. یقینا خود کودکان نقاشی را شکلی از بازی به شمار می اورند با اشتیاق به ان می پردازندو به اندازهای که در تنهایی خود با اسباب بازی هایشان بازی می کنند مجذوب ان می شوند. یکی از نخستین نظریه های مربوط به بازی این است: که کود کان ذاتا فعالندو بازی یکی از شیوه های تخلیه انرژی است. بسیاری از صاحب نظران توافق دارند که یکی دیگر از دلائل نقاشی کودک این است که تصویر را فعالیتی ارضا کننده می یابندبه ویژه تصاویریکه علائق و تجارب انان را نمادین بیان می کند. این

برداشت یقینا با انتخاب مو ضوع نقاشی از سوی کودکان ساز گار است. بررسی هایی که با استفاده از ازمون ” کشیدن یک انسان” صورت گرفته به کرات نشان داده است که گودکان ترجیح می دهند تصاویری از جنس خود بکشند که همانا همانند سازی کودک با جنس خود تفسیر شده است همچنین در فرایند درون سازی کودک تکامل یابنده می کوشدتا با استفاده از ساختارهای شناختی و اندیشه های مو جودمحیط را بفهمدچنین به نظر می ایدکه نقاشی غالبا فعالیت شخصی است در نتیجه بیشتر نظریه پردازان عمداتا پذیرفته اندکه اکثر کودکان عمداتا برای رضایت

خاطر خود نقاشی می کشند و این دلیل اخر مبین این اندیشه است که نقاشی در خدمت یک هدف بیانی قرار دارد و بیان تجربه عاطفی هم عمیقا رضایت بخش است وهم برای سلامت عاطفی ضرورت دارد گر چه کلیه انگیزه های یاد شده قابل قبول به نظر می رسند اما به دشواری می توان شاهد مستقلی در تایید اعتبار انها یافت.
نقاشی کودک واکنشی به هستی
هموطن:گاه می‌بینیم که کودک در نقاشی‌اش تمایل به رنگ تیره دارد، گاه رنگ روشن را ترجیح می‌دهد و برخی مواقع نیز تصایری را نقش می‌کند که پدر و مادرها را نگران می‌کند همه کودکان نقاشی می‌کشند، اما نقاشی همه‌شان مثل هم نیست. در عین حال نقاشی یک کودک در دوران مختلف و در شرایط مختلف روحی روانی‌اش نیز یکی نیست.
گاه می‌بینیم که کودک در نقاشی‌اش تمایل به رنگ تیره دارد، گاه رنگ روشن را ترجیح می‌دهد و برخی مواقع نیز تصایری را نقش می‌کند که پدر و مادرها را نگران می‌کند.
به عنوان مثال “ماندانا.س” مادر گلچهره 3 ساله می‌گوید: هیچ وقت ندیده‌ام در نقاشی‌های گلچهره فردی به عنوان پدر وجود داشته باشد. او یک خانه می‌کشد که در آن من هستم، خودش، عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌هایش هست، اما همسرم نیست.

این را می‌دانم که گلچهره بیشتر ساعات روز با من تنها است و پدرش ساعات طولانی سرکار است و وقتی هم می‌آید معمولا گلچهره خواب است، اما اگر واقعا نقاشی تصویری از دنیای درون بچه‌ها باشد می‌توانم چنین نتیجه بگیرم که پدر در ذهن گلچهره کوچک ما نقش اندکی دارد و این نگرانم می‌کند.
این که کودکان دارای ذهن خلاق و سرشار از ایده هستند شکی نیست و گاه می‌شنویم که برخی آهنگسازان برای ساختن یک آهنگ جدید از ابتکار کودکانی استفاده می‌کنند که مشغول آموختن موسیقی هستند ولی در عین حال نباید فراموش کرد که هنر نقاشی مثل سایر هنرها از روح ریشه می‌گیرد و هرآنچه در ضمیرناخودآگاه هست روی کاغذ می‌آید.

کودکان نیز با نقاشی خود روح خود را عریان می‌کنند و همین امر لزوم توجه پدر و مادرها را بر این کار در مورد همه کودکان ضروری می‌کند و خانواده باید که علاوه بر حفظ خلاقیت کودکان خود بر تغییراتی که در نقاشی آنها روی می‌دهد توجه کنند.
الیوریو فراری روانشناس در کتاب “نقاشی کودکان و مفاهیم آن” درباره مراحل نقاشی کودکان می‌گوید: نخستین مراحل نقاشی خط خطی کردن و سپس تکامل چهره‌نگاری و قصه‌پردازی در نقاشی است.
وی همچنین معتقد است: نقاشی و زندگی عاطفی کودک مثل بررسی رنگ‌ها، موضوع‌ها، نقاشی خانواده، رابطه محیط و نقاشی و نقاشی و ناسازگاری از جمله مولفه‌های مورد بحث روانشناسان است.
این روانشناس یادآور می‌شود: در نقاشی همانند خواب و رویا کودک خود را از ممنوعیت‌ها رها می‌سازد و با مادر حالتی ناخودآگاهانه درباره مسائل کشفیات و دلهره‌هایش صحبت می‌کند.
به همین دلیل این نویسنده اصرار دارد که اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم و به آنها تمرین کپی و تقلید را بیاموزیم به از بین بردن خلاقیت در فرزندمان کمک کرده‌ایم.
آیا باید به کودک آموزش نقاشی بدهیم؟
باران دختری است هوشیار و بازیگوش. او هیچ وقت نه در مهد کودک نه در بازی‌های گروهی به مشکل برنخورده است و حس همکاری و دوست‌پذیری قوی دارد، اما مادرش نگران است. می‌گوید در نقاشی‌های باران نظم منطقی به چشم نمی‌خورد مثل این که خانه را روی آسمان می‌کشد و ابرها را روی زمین یا هیچ وقت خورشید نقاشی‌های او بالای صفحه نیست. او می‌خواهد کودکش را به کلاس آموزش نقاشی ببرد. در عین حال فکر می‌کند از این طریق راه را بر خلاقیت او خواهد بست.
مرضیه قره‌داغی مترجم کتاب‌های آموزشی کودکان در این مورد معتقد است: بهترین راه برای پرورش خلاقیت کودکان آزاد گذاشتن آنها در نقاشی است. حتی اخیرا این نظریه قوت گرفته است که مداد، کودک را محدود می‌کند. کپی کردن یا رنگ کردن تصاویر چاپی او را بشدت محافظه کار بار می‌آورد. باید برای آزاد گذاشتن حس کودک وسایل دیگر مثل قلم یا پنبه‌دارو از او بخواهیم در صفحات بزرگ هر آنچه دلش می‌خواهد بکشد.

وی همچنین معتقد است هنگام نقاشی نباید کودک را زیر رگباری از اطلاعات قرار داد و به او توضیح داد که مثلا درخت چه شکلی دارد یا این که من درخت را می‌کشم و بعد تو آن را بکش. به نظر او بهترین روش آشنا کردن کودک با طبیعت و مظاهر آن به صورت نزدیک است. به این صورت که مثلا در یک گردش به او کاملا توضیح داده شود که این درخت است و برگ‌ها و ساقه‌های آن دارای این اشکال هستند و بعدا با یادآوری آن روز گردش از کودک بخواهند که یک درخت نقاشی کند.
نکته مورد توجه بعدی که خانواده‌ها باید به آن توجه داشته باشند همذات پنداری کودک با اشی

ا یا انسان‌ها و حیوانات کارتونی و انعکاس آنها در نقاشی است. کودک به محض آن که بتواند ویژگی‌های موارد گفته شده را تشخیص بدهد می‌تواند با آنها همذات پنداری بکند و این در نقاشی‌های او نیز متجلی می‌شود.
رویا کوچک انتظار، روانشناس درباره این واکنش که به بحث هیجان‌های کودک مربوط می‌شود می‌گوید: هیجان‌ها زمانی شکل می‌گیرد که بچه بتواند آنها راتشخیص بدهد. فرزند از بدو تولد خشم، شادی و خوشحالی را می‌تواند در چهره مادرش ببیند و به مرور آن را در چهره دیگران نیز می‌تواند پیدا کند و اگر جایی برود که چهره دیگران به جز چهره مادرش شاد است می‌داند که در یک میهمانی یا شادی قرار گرفته است و او هم شاد می‌شود.
کودک قبلا حالت‌های هیجانی را در چهره مادرش تجربه کرده است و می‌تواند آن را با نقاشی نشان بدهد در عین حال در مبحث همذات پنداری هم باید گفت که کودک در 2 تا 6 سالگی وانمود سازی می‌کند و خود را جای کسانی می‌بیند که بیشترین علاقه را به آنها دارد یا وقتی نقاشی می‌کشد مثلا شکل پدر را می‌کشد و می‌گوید این من هستم.
رویا کوچک انتظار، درباره نزدیک شدن برخی نقاشی کودکان به کاریکاتور می‌گوید: برخی کودکان در نقاشی‌های خود اغراق به خرج می‌دهند و مثل کفش‌های پاشنه بلند مادرشان را در بزرگترین اندازه می‌کشند که این به هنر کاریکاتور خیلی نزدیک است و این هنر یا ویژگی باید تقویت بشود و لازمه تقویت و هدایت آن تشخیص است.
یعنی پدر و مادر باید تشخیص بدهند که وقتی کودک چهره پدرش را ترسیم می‌کند و در آن مثلا عینک می‌کشد در حالی که تمام چهره‌اش را پوشانده است این یعنی نوعی کاریکاتور و نباید بی‌توجه به آن بود یا روش درست نقاشی کردن به او آموزش داده شود.
و از یاد نبریم که آموزش مقوله مهمی است و هرچه بگوییم کودک باید در نقاشی رها باشد، اما مشاهده می‌شود که کسانی که آموزش می‌بینند و هدایت می‌شوند می‌توانند زودتر از همسالان خود هنری را شروع کنند.
با همه این اوصاف آنچه مهمترین نکته به نظر می‌رسد شناخت کودک، میزان استعداد و علاقه

اوست و پدر و مادر باید هوشیار و مبتکر باشند و اطلاعات کافی داشته باشند چرا که غفلت از کودک و دنیای درونی او که اغلب زمینه بروز آن در صفحه کاغذ سفید و به وسیله نقاشی است استعدادهای نهفته کودک را در همان ابتدا از بین می‌برد. در عین حال اگر به نقاشی او بی‌توجه باشیم نمی‌دانیم که او از چیزی در رنج است یا خیر یا شاید او ترسیده است و با نقاشی‌اش آن را به سادگی به ما می‌گوید و ما باید با توجه کامل و دقت به آن همیشه بنگریم و بدانیم که از کودک 3 چیز می‌توان آموخت: سرگرم شدن با هر چیز، شادی بدون دلیل و شعور خواستن.
تفسیری بر نقاشی کودکان
نقاشی زبان کودکان است . کودکان بر خلاف بزرگسالان هستند . آنها از طریق نقاشی کشید

ن قصه گویی بازی کردن و … شناخته می شوند . نقاشی به ما کمک می کند تا به دنیای درونی و روح کودک پی ببریم و بدانیم چه نیازهایی دارد ؟ آیا کودک ناسازگار یا بیمار است ؟ در بزرگسالی می خواهد چه کاره شود ؟ و… .

ما در اینجا مفهوم خورشید, ماه , آسمان , زمین, اتوموبیل و حیوانات را بررسی خواهیم کرد. لطفا” توجه داشته باشید که شما به کودک موضوع نقاشی نمی دهید و خودش آزادانه نقاشی می کند .1
– خورشید و ماه : در اغلب نقاشی های کودکان خورشید دیده می شود . خورشید نشانه امنیت خوشحالی گرما قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است . وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند . ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود . البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد . ماه نشانه نیستی است . اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند . کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند .
2- آسمان و زمین : آسمان به معنی الهام و پاکی است . ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد . کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند ولی در سن 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند .
3- اتوموبیل : در جامعه امروزی ماشین نشانه قدرت است به همین دلیل در نقاشی های کودکان مخصوصا” پسر بچه ها ماشین زیاد دیده می شود . وقتی یکی از اعضای خانواده که اغلب پدر و گاهی خود کودک است رانندگی می کنند از دیدگاه برون فکنی اهمیت پیدا می کند . بیشتر نوجوانان به بهانه اینکه کشیدن تصویر آدم حوصله شان را به سر می برد یا سخت است از کشیدن شکل آدم خودداری می کنند اما به دلیل اعتقاد روانشناسان ترجیح دادن کشیدن ماشین در این دوره خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخص به دنیای خارج و زندگی ماشینی است . البته این مسائل بستگی به سن فرهنگ و عوامل ذهنی و … نوجوان دارد .

4- حیوانات : اگر در نقاشی کودک شما تصاویر حیوانات دیده می شود ممکن است دلایل مختلفی وجود داشته باشد که شما با صحبت کردن با کودک پی به آن می برید . کودکی که در روستا زندگی می کند و یا حیوان خانگی دارد و یا عاشق حیوانات باشد و یا حتی زیاد به باغ وحش برود طبیعی است که حیوان بکشد . پس فرهنگ و طرز زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است . گاهی ممکن است کودک احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده و جرات نکرده

آن را ابراز کند در نقاشی و در قالب حیوان نشان دهد . مثلا” کودکی ممکن است به دلیل اینکه دیشب در رختخواب خرابکاری کرده و سرزنش احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل مارمولک بکشد . کشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی مخفی کودک است . مثلا” کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می کند در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ترس و دلهره کودک از تازه وارد کوچولو است . توجه داشته باشید که شما نباید موضوع نقاشی کودک خود را تعیین کنید و نباید بالای سر او بنشینید وبه او مدادرنگی به میل خودتان بدهید . او در نقاشی کردن باید آزادی کامل داشته باشد . در پایان نقاشی از کودک بخواهید که در مورد تصاویر کشیده شده برای شما حرف بزند . کودکان را به کشیدن تشویق کنید اما آنها را مجبور نکنید که همین الان برای شما نقاشی بکشند .
روانشناسی نقاشی کودکان
آیا کودکان از کشیدن نقاشی مقصودی دارند؟
– بله، زیرا همه ی کودکان با کشیدن نقاشی گونه ای از احساسات داخلی خود را بیان می کنند، به طوری که با ملاحظه ی نقاشی آنها می توانیم به احساسات درونی آنها پی ببریم و آنها را درک کنیم.
آیا شما کودکان از کشیدن نقاشی لذت می برند؟
– در صورتی که کودک خود به کشیدن نقاشی علاقه داشته باشد، از کشیدن نقاشی لذت می برد. اما اگر کودک را به کشیدن نقاشی مجبور کنند،او اینکار را از روی علاقه انجام نمی دهد ،بلکه

سعی می کند این کار را از روی نفرت انجام دهد.
آیا کودک از خط خطی کردن کاغذ منظور خاصی دارد؟
– به نظر ما بیشتر به سن کودک بستگی دارد. اگر کودک سن کمی داشته باشد، خط خطی کردن کاغذ برای سنین او یک کارعادی به شمارمی آید واو سعی دارد با نقاشی کردن احساسات درونی خود را بروز دهد. اما اگر کودک این کار را در سنین بالا انجام دهد،معلوم است که به وسیله ی خط خطی کردن نقاشی خود می خواهد نفرت خود را نشان دهد.
چه گونه از روی نقاشی می توان به میزان اعتماد به نفس فرد پی برد؟
– اگر کودک تمام صفحه ی دفتر یا ورق خود را به وسیله ی نقاشی پر کند، معلوم است که از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و حضور خود را در میان جمع احساس می کند. اما اگر کودک تنها گوشه ای از تمام صفحه را پر کند، معلوم است که وی از اعتماد به نفس کمتری برخوردار است.
آیا کودکانی که یک یا دو نفر از اعضای خانواده خود را از نقاشی حذف می کنند ،می خواهند منظور خاصی را به حضور ما برسانند؟
– بله زیرا کودک هر چه یکی از اعضای خانواده خود را به خود نزدیک تر بکشد، می خواهد علاقه ی خود را نسبت به ان فرد نشان بدهد،اما اگر هر چه فرد آن فرد را از خود دورتر بکشد نشان دهنده ی نفرت کودک نسبت به فرد است.
– حرکات عضلانی و اثر گذاری بر روی کاغذ :
نوزاد از آغاز تولد ، لحظات کوتاهی توجهش به حرکاتی که در میدان دید او انجام می گیرد جلب می شود . و این حرکات را با چشمانش تعقیب می کند . کمی بعد او سرش را هم اندکی به طرف اشیاء و یا اشخاص در حال حرکت می گرداند . در سه ماهگی او مرتب به دستهایش می نگرد و اشیاء را لمس می کند . از این زمان است که وی تجارب اساسی و مداومی در جهت فعالیتهای فکری و عاطفی خود پیدا می کند . در سال 1972 بوور در آزمایشی نشان داد که بر خلاف عقیده ی عمومی ، نوزاد چند ماهه کاملا قادر است بین تصویرهای دو بعدی و سه بعدی اشیاء تمایز قایل شود ، جهت های مختلف را در فضا تعقیب کند ، و بنا بر گفته ی بریمر به کمک ذهن و مغز خود از میان چند شی یکی را برگزیند .
این کشفیات علمی بر پژوهشهایی که راجع به کودکان در بیشتر مواقع می گرفت اثر بسزایی کرد _ اگر چه روابط بزرگسالان نامفهوم می نمود. بزرگسالان اصولا امکانات فکری و عاطفی کودک را در سنین قبل از مدرسه ناچیز می شمارند ، زیرا کودک هنوز مانند زمانی که به مدرسه خواهد رقت ،

مجبور به انجام تکلیفی نیست و یا به طور کلی در بسیاری جهات هنوز به بزرگتر ها وابسته است . ولی بنابر نوشته دوگرادا و پونزو به مجرد اینکه کودک به مدرسه می رود ، همه از او انتظاری بیش از قدرت واقعیش دارند . بزرگسالان اصولا نوزاد را به عنوان مجودی کاملا بی دست و پا حقیر می نگرند و عملا نیز او را در قنداق می پیچیانند و در گهواره اش قرار می دهند ، و اطراف آن را با پرده می پوشانند تا نتواند کوچکترین حرکتی کند و یا جائی را ببیند ، و در مقابل هر عمل واکنشی نشان دهد . در صورتی که ثابت شده است که نوزاد از اولین روزهای تولدش به اطراف خود نگاه می کند .
او در چند ماهگی متوجه می شود که برخی از اشیاء که بر سطح چیزی کشیده و یا پرتاب شوند اثری از خود باقی می گذارند .
کراتی گفته است اگر کودک فرصت و امکان تماس با اشیائی را بیابد که در اطراف او وجود دارند و بتواند که آن ها را ، آزمایش کند ، خیلی زود متوجه می شود که مداد و قلم و خودکار و گچ جزو آن دسته از اشیاء قرار دارند که از خود اثری مشخص بر سطوح مختلف مانند کاغذ یا تخته بر جای می گذارند . کشف این موضوع یا همان اثر برای کودک دارای اهمیتی بسیار اساسی است در همین زمان است کودک متوجه می شود با حرکت دادن دهان و دستگاه تنفسی خود می تواند صداهای مختلفی از خود خارج سازد ، که برای خود او و دیگران قابل شنیدن است . این موجود کوچک با زحمت و در عین حال با هیجان زیادی می یاموزد که چگونه صدا را از دهان خارج کند . هدف او از

این کار شنیدن صدای خود اوست . موفقیت او در این خصوص سبب می شود که کودک عمل خود را که به خودی خود نیز لذت بخش است تکرار کند . و هنگامی که متوجه می شود اثر این صدا اطرافیان او را نیز خوشحال می کند ، لذت او بیشتر می شود . بدین طریق کودک کم کم صداها را کامل تر می کند و از اولین صداهای جیغ جیغی و گلوئی ناصاف به سوی صداهای مشخص تر و غیر از صداهای قبلی کشیده می شود .

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر

پروژه دانشجویی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت فایل ورد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 پروژه دانشجویی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت فایل ورد (word) دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پروژه دانشجویی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پروژه دانشجویی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت فایل ورد (word) :

قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت

فهرست:
مقدمه
کارکردها
کارکردها
زمینه فرهنگی قاطعیت
زمان قاطعیت
هدفهای اجتماعی
هدفهای کارکنان

مقدمه
در گذشته خیلی از کارکنان آموخته اند که اگر بخواهند حرفشان را بزنند از ترقی و اضافه حقوق خبری نخواهدبود و ممکن است کار خود را نیز از دست بدهند. اما روز به روز پیشرفتهایی برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر ارزشهای قاطعیت، حاصل شده است.

افراد نسبت به گذشتــــه راحتتر نظر خود را بیان می کنند. روابط میان افراد به برابری طرفین توجه دارد هرچند رفتار بعضی از مدیران به گــونه ای است که اگر در عصر قبلی زندگی می کردند، خوشحالتر بودند.

اما به دلایل متعدد، محل کار تا حد زیادی انسانی تر شده است و کارکنان ابراز عقیده می کنند و به رغم مخالفت رئیس، دیـــدگاههای خود را بازگو می کنند.

قاطعیت برای همـه افراد در سازمان می تواند سودمند باشد و نتایج سودمندی فراهم کند به نحوی که مدیر قاطع رابطه بهتری با زیردستان و برخورد موثرتری با مافوق خود دارد.

رفتار قاطع اغلب با رفتار پرخاشگرانه اشتباه می شود. ازجمله تمایزات اساسی میان مدیران قاطع و مدیران پرخاشگر این واقعیت است که مدیر قاطع مورد احترام دیگران است، همان گونه که برای خود ارزش و احترام قایل می شود، به دیگران نیز احترام می گذارد.

چنین مدیری به جای آنکه دیگران را مجبور به تبعیت از خواسته های خود کند با آنهــــا مشورت می کند. درحالی که مدیران پرخاشگر به تابعیت محض زیردستان عادت کرده اند نه مشارکتشان.

 

تعریف قاطعیت
قاطعیت یکی از جنبه های قابل اصلاح ارتباط میان افراد است. این مهارت می تواند افراد را در برخورد با همکاران مافوق و زیردست بسیار یاری دهد. به اعتقاد لازاروس قاطعیت دارای چهار مؤلفه است.

اول، رد تقاضا
دوم، جلب محبت دیگران و مطرح کردن درخواستهای خود،
سوم، ابراز احساسات مثبت و منفی
چهارم، شروع، ادامه و خاتمه گفتگوها .
به اعتقاد کیت دیویس قاطعیت فرایند بیان احساسات، درخواست تغییرات، دادن و دریافت کردن بازخـــور صادقانه است.

لنج و جاکوبسکی معتقدند قاطعیت عبارت است از گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه به صورتی که حقوق دیگران زیرپا گذاشته نشود .

قاطعیت با درک و پذیرش اینکه هر فردی حق انتخاب و کنترل زندگی خود را دارد آغاز می شود. قاطعیت به معنای بهره کشی از دیگران نیست، بلکه به معنای محافظت از خود و منابع خود است .هر تعریفی که از قاطعیت موردقبول قرار گیرد باید در آن بر رعایت و احترام به حقوق خود و دیگران تاکید و بین گرفتن حقوق خود و پایمال کردن حقوق دیگران تمایز قایل شد.

کارکردها
مهارت قاطعیت به فراخور موقعیت چند هدف را برآورده می سازد. به طور کلی استفاده ماهرانه از قاطعیت به فرد کمک می کند که:
• جلو پایمال شدن حقوق خود را بگیرد
• تقاضاهای نامعقول دیگران را رد کند
• بتواند از دیگران درخواستهای معقولی داشته باشد
• با مخالفتهای نامعقول دیگران، برخورد درست و موثری بکند.
• حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد
• رفتار دیگران در برابر خود را تغییر دهد
• از رفتارهای پرخاشگرانه غیرضروری خودداری کند
• در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح سازد.

زمینه فرهنگی قاطعیت
زمینه فرهنگی بر قاطعیت تاثیر می گذارد. به طور مثال، فرهنگهایی که اعتقادات مذهبی شدیدی دارند، گاهی قاطعیت را به عنوان یک روش معتبر رد می کنند، و فروتنی، تقدیرگرایی، عدم صراحت، رعایت شعائر و; را رواج می دهند. آموزش قاطعیت برای این افراد، بی معنا و مشکل آفرین است.

همچنین در برخی از فرهنگها احترام و اطاعت از بزرگسالان واجب است و هرگونه قاطعیت کوچکتـــــرها را در برابر بزرگسالان تقبیح می کنند. برخی از فرهنگها قاطعیت را رفتاری »مردانه« دانسته و از زنان انتظار تسلیم و خدمتگذاری دارند.

طبقه بندی رفتار افراد
به طور کلی می توان افراد (رفتار افراد) را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
• دسته اول : افراد به تحقیر دیگران می پردازند، حقوق دیگران را نادیده می گیرند، دیگران را می رنجانند و فقط به اهداف خود توجه دارند، این افراد را افراد پرخاشگر می نامند.

پرخاشگری ممکن است هدفهای فرد را برآورده سازد، اما اسباب مرارت دیگران را فراهم می کند.

• دسته دوم: افراد کمرو هستند که فاقد قاطعیت هستند، نمی توانند احساسات خود را نشان دهند، احساس رنجش دارنــــــد و حق انتخاب خود را به دیگران می دهند. افراد کمرو بندرت به هدفهای خود می رسند.

• دسته سوم : افراد قاطع، افرادی هستند که با صداقت احساسات خود را بیان می کنند، اغلب به هدف می رسند، حتی اگر به هدف نرسند احساس خوبی دارند زیرا رفتار مناسبی داشته اند. به جهت اهمیت این سه دسته رفتار هریک در زیــــر مفصل تر موردبررسی قرار می گیرد.

• افراد پرخاشگر: پرخاشگری یعنی تهدید دیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها (WEISS, 1996, P.120) . مردم افراد پرخاشگر را افرادی ناسازگار، زورگو، سلطه گر و غیرخویشتندار می دانند.

(GORDON, 1993, P.295) . اگرچه این افراد با نهیب زدن و ترساندن دیگران می توانند حرف خود را بـــه کرسی بنشانند، اما باعث می شوند تا دیگران از آنها بیزار و گریزان شوند.

افراد پرخاشگر همواره به دنبال برنده شدن هستند، حتی اگر این برنده شدن به بهای ضرر رساندن به دیگران باشد.

این افراد معتقدند که همیشه حق با آنان است و دیگران هیچ حقی ندارنـــد و آنچه خود می گویند، نسبت به گفته های دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار است، و نقش و کمکشان در مقایسه با نقش و کمکی که دیگران ارائه می دهند، با ارزش تر است.

این افراد تلاش می کنند با بلند حرف زدن، قطع کردن صحبت دیگران، قلدری، استفاده ازکنایه، و یا با استفاده از گفته های تهدیدآمیز و نگاههای خصمانه بر دیگران غلبه کنند.

افزون بر این، اطمینان اغراق آمیزی نسبت به خود دارند. کلمه »من« را با تـــاکید به کار می برند، دیگران را در گفته های خود نادیده می گیرند، بسیار زود برافروخته می شوند و به شدت از دیگران انتقاد می کنند و دراغلب اوقات موضعی صریح دارند، همیشه پیشنهادات و خواسته هایشان را طوری مطرح می کنند که گویا درحال دستور دادن هستند.

هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعایت حقوق دیگران است. به طورکلی می توان علائم رفتاری افراد پرخاشگر را بدین صورت بیان کرد:
• فریاد کشیدن
• درها را به هم کوفتــــــن
• ناسزاگفتن
• اخم کردن
• تمسخر کــردن
• چشم غره رفتن
• انگشت خود را سوی دیگران نشانه رفتن
• پوزخند زدن
• تکان دادن مشتها
• صحبت دیگران را قطع کـــردن
• تحقیر دیگران در حضور جمع
• همه تقصیرات را به گردن دیگران انداختن.
• مدیریت افراد پرخاشگر: این افراد خود را مصمم نشان می دهند اما درواقع این راهی است برای مخفی ساختن فقدان اعتماد به نفس شان.

منطق این افــــــــراد آن است که باید برای آنچه می خواهند بجنگند و به هر قیمتی شده از خود دفاع کنند.

وظیفه مدیریت در مواجهه با این افراد آن است که به آنان تفهیم کند ضرورتی ندارد همواره وضع تدافعی اتخاذ کنند، زیرا همه مترصد این نیستند که آنان را زمین بزنند. و اینکه می توانند بدون سرزنش دیگران هم به خواسته های خود برسند.

مدیران برای کمک به این افراد لازم است:
• به آنان گوش سپارند و در هنگام بحث نگاهشان کنند
• روی مواردی تاکید کنند که با آنان توافق دارند
• به طور تلویحی نشان دهند که می شود در پایان همه پیروز باشند
• به خاطر مشارکتشان از آنان تشکر کنند.

• افراد کم رو: افراد کم رو (SUBMISSIVE PEOPLE) نقطه مقابل افراد پرخاشگر هستند. تمایل عمده آنان پرهیزاز برخورد، حتی به بهای تضییع حق ‌شان است(WEISS, 1996, P.120) . اگرچه پرهیز از برخورد، در اغلب اوقات مطلوب است، اما همواره نمی توان از آن اجتناب ورزید.

افراد کم رو نه تنها در دفاع از حق خود طفره می روند، بلکه از قراردادن خود در موقعیتهایی که باید باشند نیز پرهیز می کنند. این افراد معتقدند دیگران »حق« دارند اما خودشان »محق نیستند.

سخن خود را بسیار آهسته شروع می کنند. به دیگران اجازه می دهند تا سخنانشان را قطع کنند و در مقابل انتقاد، مضطرب می شوند و با اندک تهدیدی برخلاق میل خود عمل می کنند.

(GILLEN, 1994, P.11) کمرویی یعنی درنظر نگرفتن خود و اتخاذ سبک انفعالی به نحوی که دیگران افکار، احساسات و حقوق ما را به راحتی نادیده بگیرند. افرادی مرددند که این سبک »خاضعانه را دارند.

علایم رفتارهای افراد کم رو را می توان به این صورت فهرست کرد:
• عدم تمایل به ابراز عقیده
• خود را دست کم گرفتن
• موافقت با انجام کارهایی که تمایلی به انجام آن ندارند
• با خود زیرلب حرف زدن
• پرحرفی کردن
• گریه کردن
• پشت سر دیگران گله و شکایت کردن
• برقرار نکردن تماس چشمی
• با خود و اشیای دوروبر بازی کردن
مدیریت افراد کمرو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
» نظر
<   <<   266   267   268   269   270   >>   >